- 330
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام هادی (ع) 94 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی شهادت امام هادی (ع) با صدای حنیف طاهری، 1394
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - شأن تو برتر ازین است که با ما باشی بهتر آن بود همان عالم بالا باشی ولی انگار هدایتگری خلق به توست تا چو خورشید فروزنده ی دنیا باشی اینکه شاهان همگی نوکر دربار تواند بی جهت نیست خدا خواسته آقا باشی همه هستی اگر قطره باران باشد مصدر خلق تو هستی، تو که دریا باشی گر چه از سفره تان نان و نمک ها داریم ولی حیف است اگر بین گداها باشی فکر کردند غریبی و نداری یاری ما نمردیم ببینند تو تنها باشی من به فرمان و به قربان توام تا هستم و تو شاهنشه و مولای منی تا باشی هر چه گفتیم فقط گوشه ای از فضل تو بود اصل این است، جگر گوشه زهرا باشی
-
واحد - بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی ابن الرضای دوم ما أیها النقی با حبّ تو عبادت ما عین بندگیست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم ولیشناسی خود را ز نور تو مولای من! ولی خدا! أیها النقی با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن پاکیزه کن وجود مرا ایها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر میکشیم سوی شما أیها النقی بخشندهتر ز حاتم طائی تویی تویی مسکینترم ز هر چه گدا أیها النقی من هر چه خواستم تو عنایت نمودهای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانیام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بیامان گریست با نالههای حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروانسرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بیاراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینهچاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره پاره کرد دیگر نفس... نفس... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سهساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از ضربه های چوب وقتی کنار تشت طلا ایستاده بود شاعر: یوسف رحیمی
-
روضه - متوکل شدن چه آسان است در دلی میل شر اگر باشد سهم ابلیس می شود هرکس از خدا بی خبر اگر باشد می کشد شعله روح شیطانی از دل ازدحام و می شکند حرمت عصمت خدا، حتی فاطمه پشت در اگر باشد آه! از منتقم نترسیدند، بشنو از نی حکایتی دیگر شعله ور می شود جهان ناله، ناله ی منتظر اگر باشد در بزنگاه مبهم تاریخ، ناگهان زیر بیرق دجال موج فتنه به راه می افتد صحبت سیم و زر اگر باشد قیل و قال شریح ها کم نیست، کربلاها هنوز بسیارند وقت خوبی است بی گمان، عاشق پی تقدیم سر اگر باشد هرگز از خود گذشتن آسان نیست، توشه ی این مسیر، ?عاشقی? است شک ندارم که یار می آید، عشق ما بیشتر اگر باشد شاعر : سید محمد بابا میری
تاکنون نظری ثبت نشده است.