- 1162
- 1000
- 1000
- 1000
صدا گاهی برای گوش چون داروست
مرثیه خوانی شب سوم محرم با صدای حسن خلج، سال 1394
متن شعر:
صدا گاهی برای گوش چون داروست
صدا گاهی خودش از گوشها سر میرود در استخوان در پوست
صدا هم طعم دارد در میان گوش یا گرم است یا سرد است
صدا هم جنسهای مختلف دارد صدا گاهی لطیف و گاه نامرد است
صدا هم رنگ دارد نیلی و آبی و سرخ و گاه هم زرد است
شنیدن بُعد میبخشد به فهمیدن
شنیدن بُعد خواهد داد بر دیدن
اگر دقت کنی امشب یقین سمت صداهای زیادی گوشمان معطوف خواهد شد
شب سوم شنیدن روضه ای مکشوف خواهد شد
ببند ای روضهخوان چشم و فقط این بار تمرین شنیدن کن
شنیدن را برای مستمع مانند دیدن کن
صداهای زیادی میرسد از روضه شب سوم
صداهایی که در آن هست خیلی از صداها گم
صدای راه رفتنهای طفلی خرد بر صحرا
به دنبال صدا که راه میافتم صدا بعد از شتابی تند هم میایستد کم کم
و میگردد صدای پرده ای که میرود بر آستان خیمهای بالا
صدای پا شتابش بیشتر از پیش میگردد
صدای خنده های کودکانه باعث آرامشم نه باعث تشویش میگردد
صدای پای کودک میشود کم کم صدای خش خش چیزی شبیه پوست روی خاک
صدای العطشها هم بلند است از دم این خیمه تا افلاک
صدا با بچههای خیمه میگوید عمو عباس اگر که رفت دیگر بر نمیگردد
شب سنگین و سرد بی عمویی هم به زودی سر نمی گردد
اگر تشنه اگر بی تاب
بیایید از عمو دیگر نخواهیم آب
صداهای پس از این لحظه را تا عصر عاشورا به ترتیب اینچنین بشنو
و اول از همه سوت صداهای هزاران تیر را توی کمانها در کمین بشنو
صدای چک چک شمشیر
صدای کودکی که گفت در خیمه چرا کرده عمویم دیر
صدا وقتی کشید ارباب عمود خیمه را از زیر
صدای خسته ارباب : "هل من ناصرٍ "
ذیل صدای گریه یک کودک و بعدش صدای خوردن یک تیر
صدای بوسه خنجر
صدای خس خس حنجر
صدای "یا بُنَیَّ" یا غریب مادرِ ِمادر
متن شعر:
صدا گاهی برای گوش چون داروست
صدا گاهی خودش از گوشها سر میرود در استخوان در پوست
صدا هم طعم دارد در میان گوش یا گرم است یا سرد است
صدا هم جنسهای مختلف دارد صدا گاهی لطیف و گاه نامرد است
صدا هم رنگ دارد نیلی و آبی و سرخ و گاه هم زرد است
شنیدن بُعد میبخشد به فهمیدن
شنیدن بُعد خواهد داد بر دیدن
اگر دقت کنی امشب یقین سمت صداهای زیادی گوشمان معطوف خواهد شد
شب سوم شنیدن روضه ای مکشوف خواهد شد
ببند ای روضهخوان چشم و فقط این بار تمرین شنیدن کن
شنیدن را برای مستمع مانند دیدن کن
صداهای زیادی میرسد از روضه شب سوم
صداهایی که در آن هست خیلی از صداها گم
صدای راه رفتنهای طفلی خرد بر صحرا
به دنبال صدا که راه میافتم صدا بعد از شتابی تند هم میایستد کم کم
و میگردد صدای پرده ای که میرود بر آستان خیمهای بالا
صدای پا شتابش بیشتر از پیش میگردد
صدای خنده های کودکانه باعث آرامشم نه باعث تشویش میگردد
صدای پای کودک میشود کم کم صدای خش خش چیزی شبیه پوست روی خاک
صدای العطشها هم بلند است از دم این خیمه تا افلاک
صدا با بچههای خیمه میگوید عمو عباس اگر که رفت دیگر بر نمیگردد
شب سنگین و سرد بی عمویی هم به زودی سر نمی گردد
اگر تشنه اگر بی تاب
بیایید از عمو دیگر نخواهیم آب
صداهای پس از این لحظه را تا عصر عاشورا به ترتیب اینچنین بشنو
و اول از همه سوت صداهای هزاران تیر را توی کمانها در کمین بشنو
صدای چک چک شمشیر
صدای کودکی که گفت در خیمه چرا کرده عمویم دیر
صدا وقتی کشید ارباب عمود خیمه را از زیر
صدای خسته ارباب : "هل من ناصرٍ "
ذیل صدای گریه یک کودک و بعدش صدای خوردن یک تیر
صدای بوسه خنجر
صدای خس خس حنجر
صدای "یا بُنَیَّ" یا غریب مادرِ ِمادر
تاکنون نظری ثبت نشده است.