منو
میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)، سید مجید بنی فاطمه

میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)، سید مجید بنی فاطمه

  • 9 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 1376 دریافت شده
مدیحه خوانی به مناسبت میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) با صدای سید مجید بنی فاطمه، سال 1394

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:46
    درای آسمون رحمت وا شد عرش الهی رو زمین پیدا شد فخر نبی اینه اباالزهرا شد دلم غوغا شد آسمون مکه ستاره بارونه خورشیدو آورده آمنه تو خونه شده ذکر هر دل مبتلا مدد یا نبی، مدد مصطفی سیدنا یا رسول الله تشنه ام و راهی شدم تا دریا نگاهم افتاده به گنبد خضرا این جا زمینه یا که عرش اعلی مدد یا مولا حرم قشنگت قبله ی دلا شد اذن دخول ما علی و زهرا شد شب نوره و شب رحمته شب ناجی همه امته سیدنا یا رسول الله خنده روی لبای ما شد بی حد تو آسمون عشق سپیده سر زد رییس مکتب تشیع اومد آقام خوش اومد شیعه تا قیامت مدیون این آقاست یا حضرت صادق ترانه ی لب هاست تو این غربت شبای ربیع دلم پر زده برای بقیع مولانا یا حضرت صادق
  • 3:58
    از همان بدو تولد ز همه سر بودی خب تعارف که نداریم تو بهتر بودی گفت ؛ لا حول و لا قوه الا بالله اسدالله دمت گرم که محشر بودی علی مولا مولا اسدالله دمت گرم که غوغا کردی گرد و خاکی وسط معرکه برپا کردی "ها علی بشر کیف بشر" "ربه فیه تجلی و ظهر" علی مولا مولا
  • 3:21
    مست یاریم و با نگاریم آسوده مست دلبر هستیم تا بوده این بوده من محبت را از مادر در کف دارم ارثیه از بابا درّ نجف دارم اسدالله علی، ولی الله علی هر کسی که از دست تو ضربه خورده چند دقیقه ماته تا فهمیده مرده ضربه های شمشیر تو بود کاری همه دیدن که فقط تو جگر داری ضرباتت حیدر، می کَند از جا سر ای قسیم النار والجنه در محشر اسدالله حیدر، ولی الله حیدر با تو من مولا منظری از رب دارم معجزه کرده ای یا من زینب دارم بر تو من دل بستم عبد زینب هستم اسدالله حیدر، ولی الله حیدر
  • 1:45
    سربازان حیدر همه آماده باش مستانِ قلندر همه آباده باش از تو اشاره سر دادنش از من یه افتخاره در راه تو مردن میگم اینو مکرر نحن ابناء الحیدر میگم اینو مکرر نحن ابناء الحیدر
  • 6:03
    عمریست که دم به دم علی می گویم در حال نشاط و غم علی می گویم یک عمر علی گفتم و انشاءالله تا آخر عمر هم علی می گویم علی مولا مولا با عشق علی ستاره بر می گردد خورشید به یک اشاره بر می گردد بر مرده اگر محب حیدر بدمد جانش به تنش دوباره بر می گردد علی مولا مولا دل سوز و گداز از علی می گیرد صد نغمه ی تازه از علی می گیرد جبریل همیشه اول هر کاری می آید اجازه از علی می گیرد علی مولا مولا ماهی تو که بر بام شکوه آمده است آیینه ز حسنت به ستوه آمده است خورشید اگر گرم تماشای نیست دلگیر مشو ز پشت کوه آمده است علی مولا مولا بی ذکر علی صومعه و دیری نیست کس را پی درک ذات او سیری نیست گویند که از غیر علی چشم بپوش هر جا نگرم علی بود، غیری نیست علی مولا مولا خورشید ز شهر مکه چون سر می زد در سینه کبوتر دلم پر می زد وقتی به حریم کعبه رفتم دیدم هستی در خانه ی علی در میزد علی مولا مولا علی امام من است و منم غلام علی هزار جان گرامی فدای نام علی
  • 9:41
    به بهار گفتم ثمرت مبارک به بهشت گفتم شجرت مبارک به سپهر گفتم قمرت مبارک به وصال گفتم سحرت مبارک به وجود گفتم گهرت مبارک به شکیب گفتم ظفرت مبارک به کلیم گفتم شب احمد آمد به مسیح گفتم که محمّد آمد چه خوش است امشب شب عیش و نوشم چو ملک ز گردون گذرد سروشم چو شراب کوثر ز درون بجوشم به وصال ساقی ز شعف بکوشم من و های و هوی و دو لب خموشم که هماره جانم دهد و ستاند ز نبی بگوید، ز علی بخواند ز خدا بُوَد پُر همه جای مکه شده غرق، عالم به فضای مکه شده پر وجودم به هوای مکه به زمین مکه، به سماء مکه به مقام کعبه، به صفای مکه به رسول اکرم، به خدای مکه به شکوه کعبه، به جلال احمد که خداست پیدا به جمال احمد شب شام روشن ز فروغ رویش رهِ "ایمن" ایمن، به پناه کویش یم بی نهایت نَمی از سبویش قد خضر سروی به کنار جویش دل خلق بسته به کمند مویش به بهار خُلقش، به بهشت خُویَش به کدام دم، دم زنم از ثنایش به کدام سر، سر فکنم به پایش نفسش روایت، سخنش درایت هدفش نبوت، کنفش ولایت جلوات رویش، همه را هدایت اثرات دستش، همه جا عنایت منم و عطایش، دو خجسته آیت نه در آن حدود و نه بر این نهایت به خدا به قرآن، به رسول و آلش که بس است فردا نگه بلالش به خداست عبد و به دلش خدایی به ثناست بسته دهن سنایی همه خسروان را به درش گدایی همه دلبران در قدمش فدایی قد و قامتش را همه کبریایی دمد از وجودم دم نارسایی نه توان ثنایش به زبان بیارم نه توان قلم را به زمین گذارم به تمام قرآن به رسول داور به جلال زهرا به مقام حیدر به صفا به مروه به منا به مشعر به دو دخت زهرا به شبیر و شبر به مقام سلمان به قیام بوذر به کمال میثم، به خلوص قنبر که خدا ندارد بشری چو احمد که بشر ندارد، پدری چون احمد هله ای دو عالم، همه دم به کامت ز فلک گذشته، اثر کلامت تو پیمبر هستی به همه زمان ها تو خدایگانی به خدایگانها کمی از زمینت همه آسمان ها به کفت زمام همه کهکشان ها قدمت فراز قلل جهان ها کلمات نورت همه نقش جان ها تو زعیم بودی همه انبیاء را تو پیمبر هستی همه اولیاء را
  • 0:22
    ساقی! مِی ای بده که مرا زیر و رو کند بویش ز دور، کارِ هزاران سبو کند دنیا علی نداشت اگر، آبرو نداشت دنیا چگونه شُکر چنین آبرو کند
  • 5:52
    سکوت عین سکوت است، بی همانند است که پیشوند ندارد، بدون پسوند است زبان رسمی اهل طریقت است سکوت سکوت حرف کمی نیست، عین سوگند است زمین یخ زده را گرم می کند آرام سکوت، معجزه ی آفتاب تابنده است سکوت پاسخ دندان شکن تری دارد سکوت مغلطه ها را جواب کوبنده است سکوت ناله و نفرین، سکوت دشنام است سکوت پند و نصیحت، سکوت لبخند است سکوت کرد علی سال های پی در پی همان علی که در قلعه را ز جا کنده است همان علی که به توصیف او قلم در دست مردّدم بنویسم خداست یا بنده ست علی به واقعه جنگید با زبان سکوت که ذوالفقار علی در نیام برّنده است علی به واقعه کار مهم تری دارد که آیه آیه کتاب خدا پراکنده است از آن سکوت چه باید نوشت؟ حیرانم! از آن سکوت که لحظه به لحظه اش پند است از آن سکوت که در عصر خود نمی گنجد از آن سکوت که ماضی و حال و آینده است از آن سکوت که نامش عقب نشینی نیست از آن سکوت که هنگام جنگ ترفند است از آن سکوت که دستان حیله را بسته و دور گردن فتنه طناب افکنده است سکوت کرد علی تا عرب خیال کند ابو هریره به فن بیان هنرمند است صحابه ای که فقط یک سوال شرعی داشت پیاز عکه به ذی الحجه دانه ای چند است؟! علی خلیفه شود پیرمرد بیغوله یکی است در نظرش با حسن که فرزند است ملاک او به رگ و ریشه نیست، از این رو محمد بن ابوبکر آبرومند است علی خلیفه شود شیوه ی حکومت او برای عده ای از قوم ناخوشایند است ستانده می شود آن رفته های بیت المال ازین درخت اگر میوه ای کسی کنده است اگر به پای کنیزانشان شده خلخال اگر به گردن دوشیزگان گلوبند است علی خلیفه شد آخر اگر چه دیر ولی چقدر بر تنش این پیرُهن برازنده است کنون لباس خلافت چنان زنی باشد که توبه کار شده، از گذشته شرمنده است برادرم! به تریج قبات برنخورد که ناگزیر زبان قصیده برّنده است اگرچه روی زبان زبیر تبریک است اگرچه بر لب امثال طلحه لبخند است اگرچه دور و بر او صحابه جمع شدند ولیکن از دلشان باخبر خداوند است
  • 2:25
    دو زن طفل خوش منظری داشتند بر او دعوی مادری داشتند یکی ادعا کرد من زادمش یکی گفت من پرورش دادمش یکی گفت این طفل جان من است یکی گفت روح و روان من است در این ادعاشان به پا خاستند قضاوت ز شیر خدا خواستند علی هر دو زن را نصیحت نمود ولیکن نصیحت نبخشید سود بفرمود به قنبر آن مقتدا بیاور همین لحظه تیغ مرا که در بین اینان قضاوت کنم تن طفلشان را د وقسمت کنم عدالت کند حکم تا این که من به هر یک دهم نیمه ای زین بدن یکی زان دو گفتا ز حال پریش علی جان گذشتم من از حق خویش علی گفت این پاک زن راستگوست همانا که این طفل فرزند اوست نشد راضی این مادر راستگو دو نیمه شود طفل دلبند او دگر زن گفت که ای شه دادگر همین زن بود مادر این پسر عَل? بود اسلام فرزند او چه فرزند فرزند دلبند او گذشت از خلافت برای خدا که فرزندش از هم نگردد جدا چو خورشید بر هر کسی منجلیست که دین را حیات از گذشت علیست سلام خدا بر نبی و ولی درود محمد به صبر علی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی