منو
شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه دوم 94 - محمود کریمی

شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه دوم 94 - محمود کریمی

  • 8 تعداد قطعات
  • 12 دقیقه مدت قطعه
  • 75 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه دوم با صدای محمود کریمی، 1394

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 12:34
    روضه - لال شده قلم تو دستم، که مدحِ دریا بنویسم که از یه دنیا غم و غربت، باید یه دنیا بنویسم از دلِ مهربونِ مردی، که تنگه قدرِ آسمونا از چشایی که راه گرفته، خیره شده به دور دورا اونکه به تیغِ تیزِ صلحش، دستای فتنه‌گر قلم شد از برکاتِ صلح اون مرد، پرچمِ کربلا علم شد کرب‌وبلا هنوز برپاست، از پیِ محکمی که ساخته غیر خدا و آل عصمت، حسن رو هیچ کس نشناخته ما که تمومِ عمرمونو، غیر کرم ازش ندیدیم فقط به پای دردِ دل‌هاش، خوندیم و گفتیم و شنیدیم فقط شنیدیم که با لطفش، عالمی رو اسیر کرده غصّ? تنهایِ حیدر، بین گلوش گیر کرده شنیدیم از زخم زبونا، که صلحِ بی‌دلیل کردی غصّه چقدر که هی می‌گفتن، مسلمینو ذلیل کردی درد دلت چقدر زیاده، قِصه‌ها بس که گریه داره هیچ کی نمی‌تونه خودش رو، یه لحظه جای تو بزاره کی می‌تونه یه لحظه حتی، به پای منبری بشینه به پای منبری که نقلِش، صب امیرمؤمنینه روزا و شب‌هایِ کی اینقدر، با درد و خاطره عجینه کی می‌تونه یه عمر هر روز، قاتلِ مادرو ببینه یه وقتایی که چشمِ ابریش، به سمت عمق آسمونه فقط خدا می‌دونه با ماه، چه روضه‌ای داره می‌خونه روض? بی‌کسیِ حیدر، روض? دود و در و دیوار روض? ناله‌های مادر، روض? خونِ روی مسمار طناب دورِ دست بابا، نشونه روی دست مادر هق هق خواهرش تو کوچه، میون دست و پا برادر روضه‌ای که نوشته تاریخ، پیر و جوون گفته شنیده ولی تا مادرش نفس داشت، دم نزد از غمی که دیده کاشکی قدم بلندتر بود، از رو سرم دستی که رد شد مادر تو کوچه‌ها نشست‌و، فقط بگم که خیلی بد شد دیدم با چشمای پر از اشک، رو خاکا گوشواره شکسته دیدم رو خاکه کوچه گریون، مادر آسمون نشسته
  • 5:31
    روضه - گذشت کوچه و یک کوچ? دگر آمد چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد چنان بلند شد و دست سمت سر آمد به سوی فاطمه دیوار مثل در آمد همیشه کوچه غمِ اهل سوختن باشد خصوصاً اینکه تماشاگرش حسن باشد حسن که ضرب? سختی به طاقتش می‌خورد حسن که ضرب? اصلی به غیرتش می‌خورد چه خوب بود که سیلی به قامتش می‌خورد ولی از این همه بادی به صورتش می‌خورد همین نسیم، حسن را هزار سال بس است برای گری? هر شب همین خیال بس است گذشت کوچه و یک کوچ? دگر آمد زِ سمت کوچ? سر نیزه‌ها خبر آمد که شمر جایِ مغیره در این گذر آمد ولی نه روبه‌روی او، که پشت سر آمد غلاف خنجر و، حنجر به جایِ بازو شد شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد رسید روضه به جایی که دیدنش سخت است به حنجری که یقیناً بریدنش سخت است تنی که مُثله شود پا کشیدنش سخت است صدای وای بنیَّ شنیدنش سخت است اگر چه سخت سرت را ولی جدا کردند چنان که فاطمه را از علی جدا کردند همین‌که تیر رها کرد تیغ می‌بُرّد رفیق می‌زند و نارفیق می‌بُرّد و بوسه‌گاه نبی را دقیق می‌‌بُرّد عمیق بوسه زده پس عمیق می‌بُرّد چنان پرنده که هی بال را به هم زده است صدایِ فاطمه گودال را به هم زده است شاعر : سعید پاشازاده
  • 7:17
    زمینه - منم و عمری روز خوش ندیدن همه ی دردها رو با جون خریدن به یاد مادرا از دل کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن توی خونه بدون هم زبون و توی کوچه همش زخم زبون و پای منبر همش طعنه شنیدن شیندن کی بود مانند دیدن کی میدونه چه رازی مونده پیشم کی میدونه چرا اروم نمیشم کی میدونه چرا موهام سفیدن شنیدن کی بود مانند دیدن من و مادر یه روز نزدیک خونه توی راه کوچه باریک خونه یدفعه دشمنامون سر رسیدن شنیدن کی بود مانند دیدن مادرم خسته بود و پر شکسته ولی دشمن می اومد دسته دسته نفسام مثل قلبم می تپیدن شنیدن کی بود مانند دیدن منم و عمری روز خوش ندیدن همه ی دردها رو با جون خریدن به یاد مادرا از دل کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن با یه سینی نهال و بردن از هوش دوباره شعله ور شد درد پهلوش گل گوشاره رو از شاخه دیدن شنیدن کی بود مانند دیدن دوباره زخم روی قلبم نمک خورد مادرم پیش چشم من کتک خورد رگ سرخ حیاتم رو بریدن شنیدن کی بود مانند دیدن میگرفتن تو سینه ام سرش رو میتکوندنم غبار چادرش رو میدیدم که پاهام یاریم نمیدن شنیدن کی بود مانند دیدن با چشایی که از گریه شده نتار رد خون رو خودم ددین رو دیوار جلو چشام قد سرو رو خمیدن شنیدن کی بود مانند دیدن منم و عمری روز خوش ندیدن همه ی دردها رو با جون خریدن به یاد مادرا از دل کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن
  • 3:34
    واحد - روی تاج عرش طبق نص لولا فاطمه نقش شد زهرا سلام الله علیها فاطمه آنکه خاک جانمازش را ستایش می کنند اولیا الله عالم کیست الا فاطمه انبیا از برکت دستاس او نان می خورند رزق و روزی می دهد به اهل بالا فاطمه ظاهرا فرموده اند ام الائمه فاطموا باطنا فهمانده اند ام ابیها فاطمه جلوه ای شد لیله القدر رسول الله او جلوه ای شد لیله المحیای مولا فاطمه بچه هایش حجه الله اند اما گفته اند آشکارا حجت الله علینا فاطمه سیزده معصوم هر یک نوری از زهراست پس می شود سر جمع این ها چهارده تا فاطمه فاطمه حق و علی حق و مع الحق اینست چه علی اندر علی چه فاطمه در فاطمه حک شده بر روی گردنبند زهرا یا علی حک شده بر ذوالفقار مرتضی یا فاطمه بس که حیدر فاطمه است و بس که زهرا حیدر است در نجف چیزی نمی بینیم الا فاطمه شادی روح خدیجه کوری چشم همه سروری دارد به زن های دو دنیا فاطمه با هر اسمی که بخوانی در نهایت مادر است راضیه حنانه الحورا زهرا فاطمه مادری بالاتر از این مهربانی بیش از این میرسد محشر به داد شیعه صد جا فاطمه خانه اش که سوخت مسمار از خجالت سرخ شد آنچنان برخورد با سینه که آنجا فاطمه
  • 2:05
    واحد - گره به کار فتاده گره‌گشای همه صدات می‌زنم ای اِسمه دوای همه اگر غلام تو هستند من غلام همه اگر گدای تو هستند من گدای همه قسم به کعبه تعجب نمی‌کند کعبه اگر مراد تو باشی زِ ربنّای همه رسول گفت، که یک هشتم عدس کافی‌ست محبّت اسدُ ‌الله علی برای همه قبول کردن و رد کردنش به دست علی‌ست نخست سمت نجف می‌رود دعای همه سر مرا به دو تا تکه سنگ بند نکن نجف برای من و کعبه هم برای همه شریک کرد خدا شیع? تو را با تو نوشته‌اند ثواب تو را به پای همه
  • 5:15
    شور - تو این زمونه وقتی تموم دنیا بدون تو امید و آرزو نداره چشمای هر کی زیر بار ظلمه رمق نمونده تو وجودش تو انتظار دل ها خستست بی تو مولا رفتیم از دست فریاد میزنم بیا آقا داد میزنم بیا آقا شب سوت و کوره شب در انتظار نوره نوری که این همه سیاهیا رو بشوره کلید حل مشکلامون دعای صاحب نفسامون برا ظهور صبح فردا روشن میشه با تو دنیا فریاد میزنم بیا اقا داد میزنم بیا اقا آروم جونم قدر تو رو میدونم به پای تو همیشه منتظر می مونم بی تو همیشه بی قرارم نشونه ای از تو ندارم قطرم اما قطره با تو میشه دریا فریاد میزنم بیا اقا داد میزنم بیا اقا مگر کسی که کشته شد تنش برهنه می کنند مگر که کهنه پیروهنش به پیکرش روا نبود فریاد میزنم حسین آقام داد میزنم حسین آقام
  • 5:05
    نغمه خوانی - وای حسین شکر خدا را که در پناه حسینم عالم از این خوبتر پناه ندارد ...
  • 2:35
    شعر خوانی - سنگ عقیق اگر بتراشم برای تو باید که از جگر، بتراشم برای تو طوف سرت به شیوه‌ی حجاج جایز است پس واجب است سر بتراشم برای تو باشد که من به سوی تو آزاد رو کنم از چوب سرو در بتراشم برای تو از اصفهان ضریح برایت بیاورم یک گنبد از گوهر بتراشم برای تو از والدین خادم درگه بسازمت قربانی از پسر بتراشم برای تو

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی