منو
شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه

شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه

  • 4 تعداد قطعات
  • 4 دقیقه مدت قطعه
  • 363 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجید بنی فاطمه، شب چهارم فاطمیه دوم سال 1394


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 4:17
    مادر برای عمر کمت گریه می کنیم هر شب برای قد خمت گریه می کنیم هر روز ما برای شما فاطمیه است پس لحظه لحظه پای غمت گریه می کنیم ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم از رفتن قدم قدمت گریه می کنیم هر جا که دود و آتش و مسمار دیده ایم از غصه های دم به دمت گریه می کنیم ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم پس تا ظهور منتقمت گریه می کنیم چادر نماز فاطمه حصن حصین ماست ما زیر سایه ی علمت گریه می کنیم توفیق گریه را تو خودت می دهی به ما پس پای سفره ی کرمت گریه می کنیم
  • 5:37
    ای آسمان عاطفه، پرواز بی کران بعد از تو ناتوان شده بال کبوتران خیر النسایی و به خودت می شناسمت دنیا نداشت غیر خودت از تو بهتران دینم حرام اگر که به غیر تو رو کنم تو مال ما بهشت خدا مال دیگران شایسته است بعد بیابان نشینی ات گوشه نشین شوند تمام پیامبران دستش شکسته باد هر آنکه تو را شکست نانش حرام باد هر آنکه تو را در آن کوچه فقط به خاطر یک قطعه خاک زد باید از این به بعد بمیرند نوکران این روزها که حرمت رویت شکسته است خوب است گوشواره درآرند مادران اینها تو را زدند غرور علی شکست آری شکستنی است غرور دلاوران
  • 5:22
    پاشو با من حرف بزن پاشو دلم گرفته پاشو بهار خونمون پاشو دلم گرفته رو چرا از من می گیری تو خونه محرمم این دنیا برام زندونه نرو خانومم بدون من حرف رفتنو دیگه نزن می دونم چی شد که زدنت پیش حسن نفس زدی تو پشت در دلم هراسونت شد صدا زدی تو فضه رو دلم پریشوت شد یادمه تو آتیشای در افتادی یادمه وقتی تو با سر افتادی حلالم کن و بیا بمون روی صورتت مونده نشون چرا خون از این پهلوی تو میشه روون نرو خانومم بدون من حرف رفتنو دیگه نزن می دونم چی شد که زدنت پیش حسن
  • 4:47
    خون جگر افتاده بود پشت درب خانه زهرا در خطر افتاده بود بار دیگر راه شب آه سمت خانه مرد خطر افتاده بود لرزه بر عرش خدا از نفس آن دختر خیر البشر افتاده بود خانه را آتش زدند خانه در کام هجومی بی خبر افتاده بود خانه آتش زده در حصار مردمانی خیره سر افتاده بود بی هوا در باز شد سمت پهلو راه میخ شعله ور افتاده بود فاطمه روی زمین رد پای یک نفر هم روی در افتاده بود دید چشم آسمان یک نفر را می برند و یک نفر افتاده بود مرتضی را می برند همسر مجروح او هم بی سپر افتاده بود فاطمه گر چه زن است پشت در انگار که مرد خطر افتاده بود سالها از حادثه طی شد اما زخم کاری بر جگر افتاده بود اتفاق باز هم تکرار شد اتفاقی که در مدینه پیش تر افتاده بود لیک با این فرق که جای مشتی پر به روی خاک سر افتاده بود قتلگاه است و حسین زیر دست و پای قومی کور و کر افتاده بود جان به تن دارد ولی او به جانش نیزه و تیر و تبر افتاده بود پیروهن دست کسی خاتمش هم دست نامردی دگر افتاده بود

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی