- 17
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب پنجم فاطمیه اول 94 - محمود کریمی
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب پنجم فاطمیه اول با صدای محمود کریمی، 1394
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - متاب ماه که گردیده ماه من خاموش خموش باش که یارم شد از سخن خاموش چو نخل خشک بیکباره برگ و بارم ریخت که گشته بلبل زارم در این چمن خاموش کنار خاک لحد ناله میزنم، تنها که راز دار دلم خفته در کفن خاموش چراغ انجمن دل شکستگان برخیز ببین چگونه شده بی تو انجمن خاموش پناه زن نه مگر هست شوهرش ز چه رو؟ تو تازیانه ز دشمن خورّی و من خاموش نفس به سینة تنگم شده است زندانی که شستهام تنت از زیر پیرهن خاموش حسین بهر دل من بخانه کرده، سکوت صدای ناله شده بر لب حسن خاموش
-
روضه - شب است و دامن صحرا و اشک دیده ی من گلوی بسته و فریاد ناشنیده ی من سلام از جگر پاره پاره و دل خون نثار لاله ی در خاک آرمیده ی من به جای لاله بریز ای سرشک سرخ زچشم به قبر گمشده ی اولین شهیده ی من شکسته سرو گلستان وحی، خیز و ببین چه کرده بار غمت با قد خمیده ی من دمی که یاس رخت شد کبود گفتم کاش به جای بازوی من بسته بود دیده ی من شبانه بر سر دوش صحابه شد تشییع جنازه ی تو و جان به لب رسیده ی من به لاله های بهشتی بگو که گریه کنند به یاد غنچه ی با تازیانه چیده ی من مزار مخفی یارم ستاره باران شد به اشک های شب از دیدگان چکیده ی من به تربت تو نوشتم زخون دل کاین جاست مزار حامی از خویش، دل بریده ی من شنیده می شود از بیت بیت (میثم) ما هماره قصّه ی غم های ناشنیده ی من
-
روضه - تا می خورم به زخم سرش می خورم زمین دستش شکسته مثل پرش می خورم زمین همراه جسم مختصرش می خورم زمین از داغ حالت کمرش می خورم زمین لاغر شده است حال تنش فرق کرده است ماندم چرا لب و دهنش فرق کرده است با اضطراب دست به زانوش می کشم گاهش به روی گونه و ابروش می کشم با چشم بسته دست به پهلوش می کشم من هر چه می کشم سر بازوش می کشم یک ضربه غلاف غرور مرا شکست یک ضربه بود بازویش از چند جا شکست از داغ یاس من دل هر خاک گریه کرد تا خورد بر زمین در و دیوار گریه کرد زد زیر گریه آتش و مسمار گریه کرد یک بار نه، دو بار نه، صد بار گریه کرد خاکسترم ولی ز وجودم گدازه ریخت هی آب ریختم ز تنش خون تازه ریخت گر چه شکسته بود، ولیکن بدن که داشت گر چه شبانه، فرصت تشییع تن که داشت زهرای من غریب شد، اما کفن که داشت حتی اگر نبود کفن، پیرهن که داشت داغ دل شکسته من این سخن شده برعکس مادری پسرش بی کفن شده
-
زمینه - سوت و کوره خونه دلا پریشونه سوت و کوره خونه دلا پریشونه علی یارشو روی شونه هاش میبره شبونه علی یارشو روی شونه هاش میبره شبونه علی تنهای تنها خسته و مات و مبهوت داره زهراشو امشب میذاره بین تابوت علی تنهای تنها خسته و مات و مبهوت داره زهراشو امشب میذاره بین تابوت بی تاب و مضطر مرتضی زهرا شده حاجت روا حیدر پریشان است شام غریبان است حیدر پریشان است شام غریبان است بی تاب و مضطر مرتضی زهرا شده حاجت روا حیدر پریشان است شام غریبان است حیدر پریشان است شام غریبان است یا زهرا یا زهرا کبودی صورت گل روی ابرو کبودی صورت گل روی ابرو داره میگیره جونه علی و کبودی بازو داره میگیره جونه علی و کبودی بازو به علی این همه وقت چرا چیزی نگفتی به علی این همه وقت چرا چیزی نگفتی تازه فهمیدم امشب چرا رو میگرفتی تازه فهمیدم امشب چرا رو میگرفتی
-
واحد - سوختم ز آتش داغ تو ندانم چه کنم شرر افتاده به غم خانه جانم چه کنم بعد تو بی کس و بی یاور و تنها شده ام رفته از دست برون تاب و توانم چه کنم روز بر روز تو می نالم و شب بر شب تو برده طاقت ز کفم اشک روانم چه کنم مانده ام با که بگویم که چه امد به سرم عقده دل شده این راز نهانم چه کنم زندگی مشکل و در سینه نفس تنگ شده عاجز از گفتن ان مانده زبانم چه کنم اب از دیده خون بار ببارم شب و روز که شدی کشته تو ای تازه جوانم چه کنم رفتی اخر ز برم یار ستم دیده من همه شب تا به سحر اشک فشانم چه کنم
-
واحد آذری
-
شور - عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا ما همه بنده و این قوم خداوندانند بر نظر بازی ما بی خبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند مُفلسانیم و هوای می و مستی داریم آه اگر خرقه ی پشمین به گرو نستانند
تاکنون نظری ثبت نشده است.