منو
اربعین 94 - محمود کریمی و ابراهیم رحیمی

اربعین 94 - محمود کریمی و ابراهیم رحیمی

  • 6 تعداد قطعات
  • 9 دقیقه مدت قطعه
  • 1466 دریافت شده
مرثیه خوانی اربعین با صدای محمود کریمی و ابراهیم رحیمی، 1394

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 9:57
    روضه - ای همسفر ای هم نفس ای روح امیدم بردار سر از خاک من از شام رسیدم هر چند که تیر سخنم کشت عدو را خود مثل کمان در غم هجر تو خمیدمروزی که عدو برد مرا از سر نعشت آمد به لبم جان و دل از خویش بریدم گردید دل سوخته ام تشت پر از خون در تشت طلا تا سر خونین تو دیدم یک بار نلرزیدم و زانوم نشد خم صد کوه بلا را به سر دوش کشیدم از حال دل سوخته ام باز چه پرسی کز خصم ستمکار شنیدی چه شنیدم آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است این روی کبود من و این موی سپیدم یک روز چو تو در بغل فاطمه بودم یک روز پیاده به روی خار دویدم از مقتل خون تا دم دروازه ی ساعات یک گام نلرزیدم و یک دم نبریدم با آن همه وقتی به لبت چوب جفا خورد برخواستم و پیرُهن خویش دریدم
  • 6:41
    روضه - سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم برای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر به جرم این که بودم خواهر تو حسینم وا حسین گفت و شنودم زیارت نامه ام جسم کبودم چه در زندان چه در ویرانه ی شام دعا می خواندم و یاد تو بودم برای هر بلا آماده بودم چو کوهی روی پا استاده بودم اگر قرآن نمی خواندی برایم کنار نیزه ها جان داده بودم یاس ها را جوهر نیلی زدند بچه ها را یک به یک سیلی زدند دیدی از نی دست خواهر بسته بود گوییا دستان حیدر بسته بود حبل بر حبل المتین انداختند بچه ها را بر زمین انداختند حبل بر حبل المتین انداختند با لگد ما را زمین انداختند ای برادر من چشم تو روشن روم نمیشه بگم رفت معجر من
  • 6:53
    زمینه - رفتی ای مسافر بی من من کجا ها رفتم بی تو رفتی با اباالفضل و من با یتیما رفتم بی تو تنت روی خاکا جا موند و سرت روی نی همراهم بود صدای علی تو فریادم صدا مادرم آهم بود چهل روزه چهل ماهه چهل ساله دل زینب کنار تو تو گوداله لحظه لحظه بی تو درد عالم و تحمل کردم هر جایی که درموندم به مادرم توسل کردم غمی که من از اینجا بردم تو شام بلا سنگین تر شد رقیه یه شب تو ویرونه جلو چشمای من پرپر شد من و گریه من و زاری من و ناله چهل روزه چهل ماهه چهل ساله دل زینب کنار تو تو گوداله توی کوچه ها تکرار اون همه کبودی بودم بی تو و اباالفضل بینه اون همه یهودی بودم سرت رو نی و دستای من مثله حلقه انگشتر شد اومد از روی نی پایین اما تو تشت طلا زخمی تر شد جای زنجیر هنوز رو این پر و باله دل زینب کنار تو تو گوداله چهل روزه چهل ماهه چهل ساله دل زینب کنار تو تو گوداله حسینم وا حسین ای گفت و شنودم زیارت نامه ام جسم کبودم چه در زندان چه در ویرانه شام دعا می خواندمو یاد تو بودم سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم برای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر به جرم اینکه بودم خواهرتو حسین
  • 1:09
    زمینه - حسینم وا حسین گفت و شنودم زیارت نامه ام جسم کبودم چه در زندان چه در ویرانه شام دعا می خواندم و یاد تو بودم سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم برای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر به جرم اینکه بودم خواهر تو
  • 4:50
    واحد - ابراهیم رحیمی - یه اربعینه با غمت دل من عجینه به سر و به سینه می زنم ز داغت کار من همینه بعد تو خواهرت دیگه حال و جون نداره زار و بی قراره بی تو روز زینب مثل شام تاره ای وای حسینم یه اربعین گذشته و داغ تو روی دلمه هر روز سال برای من روز ده محرمه این چهل روزه برام گذشت مثل چهل سال آزگار بلند شو از جا و روی زخم دلم مرهم بذار سکینه با چشای خیس خیلی سوال شده براش قبر عمو عباس چرا اینقدر کوچیک شده داداش ای وای حسینم پاشو ببین کبودیا مونده هنوز روی تنم هر جا که بردم اسمتو با تازیونه زدنم ببین که زینب اومده با یه دلی ز غصه چاک باور نداشتم که باشی تو زیر خاک و من رو خاک این مردم خدا نترس به ولاه که خیلی بدن وقتی منو بی تو دیدن راه به راه سیلی می زدن ای وای حسینم
  • 5:41
    واحد - ابراهیم رحیمی - ای در مدار عشق نیمِ دیگر من برخیز مهمانت رسیده دلبر من در زیرِ خاکی خاکِ عالم بر سرِ من هرگز نمی شد این جدایی باورِ من باور نمی کردم که داغت را ببینم روزی بیاید بر سرِ قبرت نشینم حالا رسیدم خواهرت خود را رسانده تقدیر من را بر سرِ قبرت نشانده جسمِ مرا شوقِ تو تا اینجا کشانده ور نه دگر جانی برایِ من نمانده جانان من جانی بده که نیمه جانم امروز من در کسوت یک روضه خوانم بعد از وداع آخرت با کام عطشان وقتی که رفتی ماندم و اندوه طفلان شد دیده ام سیل و دلم مانند طوفان دنبال تو روحم روانه شد به میدان تا اینکه رعد و برق ماتم زد به خیمه اسب بدونِ صاحبت آمد به خیمه با سر دویدم سویِ تو پایِ پیاده دیدم تنت در بین خاک و خون فتاده از دور دیدم یکنفر که ایستاده چکمه به سینه دشنه بر حلقت نهاده مُردم نشد از اینکه راهش را ببندم لطمه زدم مویِ سرم از غصه کندم

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی