منو
شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه اول 94 - میثم مطیعی و مهدی رسولی

شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه اول 94 - میثم مطیعی و مهدی رسولی

  • 8 تعداد قطعات
  • 12 دقیقه مدت قطعه
  • 766 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه اول با صدای میثم مطیعی و مهدی رسولی، 1394

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 12:51
    روضه - شعله در شعله دل کوچه پر از غم می‌شد کوچه در آتش و خون داشت جهنم می‌شد "باید آتش بزنم باغ و بهار و گل را...." روضه مکشوف‌تر از آن چه شنیدم می‌شد بین دیوار و در انگار زنی جان می‌داد جان به لب از غم او عالم و آدم می‌شد لااقل کاش دل ابر برایش می‌سوخت بلکه از آتش پیراهن او کم می‌شد زن در این برزخ پر زخم چه رنجی دیده است؟ بیست سالش نشده داشت قدش خم می‌شد تا زمین خورد صدا کرد "علی چیزی نیست" شیشه ای بود که صد قسمت مبهم می‌شد آن طرف مرد سکوتش چقدر فریاد است روضه جان سوز‌تر از غربت او هم می‌شد؟ "میخ کوتاه بیا همسرم از پا افتاد" میخ هر لحظه در این عزم مصمم می‌شد غنچه دارد گل من تیغ نزن بی انصاف حیف،بابا شدنم داشت مسلم می‌شد" ناگهان چشم قلم تار شد و بعد از آن کربلا بود که در ذهن مجسم می‌شد کوچه در هیأت گودال در آمد آن گاه بارش نیزه و شمشیر دمادم می‌شد اشک خواهر وسط هلهله طوفانی بود اشک و لبخند در این فاجعه توأم می‌شد سیب سرخی به سر شاخه‌ی نیزه گل کرد داشت اوضاع جهان یکسره درهم می‌شد که قلم از نفس افتاد،نگاهش خون شد دفتر شعر پر از واژه‌ی شبنم می‌شد کاش همراه غزل محفل اشکی هم بود روضه خوان، مقتل خونین مقرم می‌شد
  • 6:59
    زمینه - بی تو یا زهرا، آه از این دنیا بی تو مانده مرتضایت با غم دنیا برده ای با خود، جان حیدر را شد پس از تو بی حیاتر دشمن مولا مدینه ای دیار غم، بگو به زهرا چه گذشت بگو در این وداع تلخ به جان مولا چه گذشت چنین غریب و تنها وداع دل با جان را ندیده کس جز مولا واویلا واویلا (جان علی یا زهرا) گریه های تو، در نهان دارد بی تو مولا در گلویش استخوان دارد حیدر بی تاب در دل محراب بی تو شوق پر گشودن از جهان دارد بعد تو شیعه تا ابد به داغ غربت آشناست شعله ی فتنه بعد تو به خیمه های کربلاست بدون کوثر با ما، تشنگی عاشوراست زینب از این پس تنهاست، واویلا واویلا (جان علی یا زهرا) خواندنش سخت است، روضه زهراست ماجرایش در سقیفه بین بیعت هاست قاتل زهراست، بنده بت هاست نامسلمان نام نحسش تا ابد رسواست قاتل جان ما شده، حال غریبانه تو بشکند آن بت نفاق که زد درِ خانه تو چشمه کوثر زهرا، جان پیمبر زهرا، شهید حیدر زهرا واویلا واویلا (شهید حیدر زهرا) تا زمام ما در کف مولاست دل دمادم روضه خوان حضرت زهراست تا شهادت ما، با شهیدانیم تا قیامت در رگ ما خون عاشوراست چشم من و راه حسین، چشم من و امر ولی جان من و پیر خمین، جان من و سید علی نمانَد از ما چیزی، به جز ولای مولا به غیر داغ زهرا واویلاواویلا (شهید حیدر زهرا) شاعر : میلاد عرفان پور
  • 6:14
    شور - حسین حسین، زمزمه‌ی غلامته تو عالمین نفس نفس، جُعِلتُ روحی بِفِداکَ یاحسین حرم حرم، دلم اسیر صحن بین الحرمین ذکر قنوتم میشه شب جمعه، زیارت وقتی که چشمام با گریه میگن یه روایت* شوق زیارت جونمو به لب میرسونه می خونه سینم با هرنفس روضه ی حسرت ضریح تو در دل ها اباعبدالله زیارت تو رؤیا اباعبدالله (حسین مولا اباعبدالله) کرب و بلا، مرکز رفت و آمد فرشته ها کرب و بلا، ذکر مصیبت تمام انبیاء کرب و بلا، تویی بهشت وعده داده‌ی خدا طعم شفارو گرفته این مهرای تربت رنگ اجابت داره دعاها زیر قبه ات ذریه ی تو ادامه ی خط امامت وسعت عالم معطر از این همه رحمت محبت تو نعمت اباعبدالله باب نجات امت اباعبدالله (حسین مولا اباعبدالله) نعم الامیر، نور هدایتی و کشتی نجات اشک چشام نثار داغ تو قتیل العبرات آب حیات، کشته‌ تشنه‌ی بین دجله و فرات هرشب جمعه که زائر قبر تو زهراس روضه‌ی گودال با نفس فاطمه برپاس میگه چرا کشتنت عزیز دل مادر تن روی خاک و سرت روی نیزه‌ی اعداس ای سرو سرخ بی سر اباعبدالله حسین غریب مادر اباعبدالله (حسین غریب مادر اباعبدالله) شاعر : سید مهدی سرخان
  • 5:32
    واحد - نور با آینه وقتی متقابل باشد ذره کوچکتر از آن است که حائل باشد نور، زهراست و آئینه علی، ذره کجاست که در این بین فقط عاطل و باطل باشد برترین خلقت دنیاست،‌عجب نیست اگر که علی نیز به زهرا متوسل باشد رو به قبله ست همه عمر، خدایا! غلط است قبله بایست به سمتش متمایل باشد اگر این طرز نماز است که او می‌خواند ترس دارم که نماز همه باطل باشد دل محال است ولی عقل دلش می‌خواهد بین زهرا و خدا فاصله قائل باشد یک نفر آمده در را به لگد می‌کوبد پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد نیم رخ می‌شود، انگار علی آمده است ماه ، دیگر به دلش نیست که کامل باشد
  • 9:22
    واحد - مهدی رسولی - چند روزی است سرم روی تنم می افتد دست من نیست که گاهی بدنم می افتد گاهی اوقات که راه نفسم می گیرد چند تا لکه روی پیرهنم می افتد باید این دست مرا خادمه بالا ببرد من که بالا ببرم مطمئنم می افتد دست من سر زده کافیست تکانش بدهم مثل یک شاخه کنار بدنم می افتد دست من نیست اگر دست به دیوار شدم من اگر تکیه به زینب بزنم ، می افتد سر این سفره محال است خجالت نکشم تا که چشمم به دو چشم حسنم می افتد هر که امروز ببیند گره مویم را یاد دیروز من و سوختنم می افتد روز آخر شده و در دل خود غم دارم دو پسر دارم و اما کفنی کم دارم شاعر : علی اکبر لطیفیان
  • 2:41
    واحد تند - مهدی رسولی - علی شاهه علی راهه آقام حیدر یداللهه عالم فدای خاک درت یا ابوتراب هستم اسیر و دربه درت یا ابوتراب عیسی اگر که معجزه اش زنده کردن است این گوشه ایست از هنرت یا ابوتراب
  • 5:37
    شور - مهدی رسولی - شب جمعه می وزه تو حرم یه عطر سیب میگیره همین شبم دل نوکرت عجیب میره هرکسی حرم به خدا که میشه دلش حزین شب جمعه زائرت مادرته و ام بی بنین همه فکر و ذکر نوکرته یه سلام همین آقا بده رو به رو ضریحو بذاره سرش رو رو زمین به تو آقا بدهکارم منم اونی که بیمارم ولی دل که آقا دارم شده عمری آقا کارم از غم دوری می بارم سر رو تربت که میذارم امون ای دل امون ای دل میخونی با یک نگات غم چشمای ترو کی میدونه بهتر از شما حال نوکرو وقتی روضه های قتلگاهت آقا میشه قاتلم دیگه درد دوری از حرمو بذارم کجا دلم کاشکی باشمو ببینم آقا با دعای مادرت یه سفر با مادرم شده زیارتتو شاملم تو که آقا سوام کردی واله و مبتلام کردی عاشق کربلام کردی پس خودت من رو راهیم کن آقا بازم هواییم کن منو کرببلاییم کن امون ای دل امون ای دل
  • 2:17
    شعرخوانی - رخت ِ زیبای آسمانی را خواهرم با غرور بر سر کن نه خجالت بکش نه غمگین باش چادرت ارزش است باور کن! بوی ِ زهرا و مریم و هاجر از پر ِ چادرت سرازیر است بشکند آن قلم که بنویسد: "دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است توی بال ِ فرشته ها انگار حفظ وقت ِ عبور می آیی کوری ِ چشمهای بی عفت مثل یک کوه نور می آیی حفظ و پوشیده در صدف انگار ارزش و شان خویش میدانی با وقاری و مثل یک خورشید پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی خسته ای از تمام مردم شهر از چه رو این قدر تو غم داری؟ نکند فکر این کنی شاید چیزی از دیگران تو کم داری !! قدمت روی شهپر جبریل هر زمانی که راه می آیی در شب ِ چادرت تو می تابی مثل یک قرص ِ ماه می آیی سمت ِ جریان ِ آبها رفتن هنر ِ هر شناگری باشد تو ولی باز استقامت کن پیش ِ رو جای بهتری باشد پر بکش سمت اوج میدانم که خدا با تو است در همه جا پر بزن چادرت تو را بال است و بدان می برد تو را بالا در زمانی که شان و ارزش جز به دماغ و لباس و ماشین نیست توی چادر بمان و ثابت کن ارزش واقعی زن این نیست ...!!!

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی