آواز اخلاقی و عرفانی
متن:
چه شود به چهره ی زرد من
نظری برای خدا کنی
که به کیمیای نظر مگر
مس قلب تیره طلا کنی
به شکنج طره ی عنبرین
که به مهر چهر تو شد قرین
شب و روز تیره ی این حزین
تو بدل به نور ضیا کنی
تو مراد من تو نجات من
به حیات من، به ممات من
چه زیان کنی چه ضرر کنی
چو برآوری چو عطا کنی
تو به شهر علم نبی تری
تو ز اولیا همه برتری
تو غضنفری و تو صفدری
چو میان معرکه جا کنی
تو شهی و شهان همه چاکرت
تو مهی و مهان همه در برت
که شوند غمبر غمبرت
تو قبول اگر ز وفا کنی
تو شه سریر ولایتی
تو مه منیر هدایتی
چه شود گهی به عنایتی
نظری به جانب ما کنی
متن:
چه شود به چهره ی زرد من
نظری برای خدا کنی
که به کیمیای نظر مگر
مس قلب تیره طلا کنی
به شکنج طره ی عنبرین
که به مهر چهر تو شد قرین
شب و روز تیره ی این حزین
تو بدل به نور ضیا کنی
تو مراد من تو نجات من
به حیات من، به ممات من
چه زیان کنی چه ضرر کنی
چو برآوری چو عطا کنی
تو به شهر علم نبی تری
تو ز اولیا همه برتری
تو غضنفری و تو صفدری
چو میان معرکه جا کنی
تو شهی و شهان همه چاکرت
تو مهی و مهان همه در برت
که شوند غمبر غمبرت
تو قبول اگر ز وفا کنی
تو شه سریر ولایتی
تو مه منیر هدایتی
چه شود گهی به عنایتی
نظری به جانب ما کنی
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
کاربر مهمان