- 177
- 1000
- 1000
- 1000
وفات حضرت خدیجه (س)، میثم مطیعی سال 1400
مرثیه خوانی وفات حضرت خدیجه (س)، میثم مطیعی سال 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
گرفته حال دلم در هوای مادر زهرا/دو دیدهام شده باران، برای مادر زهرا/هر آنچه دختر پاک و، هر آنچه مادر خوب است/فدای مادر زینب، فدای مادر زهرا/کریمهی قم و حتی کریم شهر مدینه/کرم کنند به عالم به جای مادر زهرا/گرفته دست نیازم دخیل روزیه امشب/اگر که سر بگذارم به پای مادر زهرا/خدا کند که ببخشد مرا به راه پیمبر/خدا کند که بمانم گدای مادر زهرا/من آمدم که خدیجه دوباره واسطه باشد/میان عبد سیاه و خدای مادر زهرا/اگر غلام حسینم اگر که مست ابالفضل/نوشته اند مرا در دعای مادر زهرا/شبیه چشم یتیمی که غرق گریهی خویش است/دلم شکسته به بزم عزای مادر زهرا/قسم به چادر خاکی، که من پناه ندارم/به جز عبای پیمبر، عبای مادر زهرا/اگر سر نوهاش را، کنار رود بریدند/میان دشت بپیچد صدای مادر زهرا
-
بالاتر از بالایی و بالانشینی/هر چند با ما خاکیان روی زمینی/شایستهی وصف زبان کردگاری/نه درخور توصیفهای این چنینی/ده روز آغاز مرا حسن ختامی/یعنی دعای هر شبم را آمینی/حسن تو محض با پیمبر بودنت نیست/قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی/انگشتر پیروزی دین خدا را/تو با بهای جان و اموالت نگینی/طرد تو از سمت قریشی های مکه/باعث نشد یک لحظه هم از پا بشینی/نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد/در هر کجا همراه ختم المرسلینی
-
گذشته از همه و، پشت شوهرش مانده/چه مادرانه به پای پیمبرش مانده/درست، سورهی نسل خدیجه کوته بود/ولی ادامهی آیات کوثرش مانده/نه، داستان خدیجه ادامه خواهد داشت/هنوز سوختن خانه و درش مانده/ به فرض اینکه شکستند، دست زهرا را/هنوز بستن دستان همسرش مانده/نه ماجرا به همین روی سکه ختم نشد/خدیجه روضه بخوان، روی دیگرش مانده/حسین لحظ? آخر، به فکر رفتن بود/ولی هنوز وصایای مادرش مانده/دلیل داشت صدای زنی، ز خیمه رسید/رباب خواست بگوید، که اصغرش مانده/سه شعبه آمد و در خیمه دختری میگفت/ببین سکینه که چیزی ز حنجرش مانده/گذشت و عمهی سادات دید مردی را/که رد پای سری روی خنجرش مانده/رسید کار به جایی، که روضهخوان غش کرد/خدیجه روضه بخوان، خط آخرش مانده/هنوز باقی نسل خدیجه در راهست/هنوز منتقم ال حیدرش مانده
-
بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو/برای بی کسی فاطمه بمان بانو/به جان دختر مظلومه ات مرو از دست/مساز اشک یتیمانه را روان بانو/برای غربت من جان به لب شدی اما/بدان که غربت زهراست بعد از آن بانو/به باغ یاس تو سیلی زدند، باور کن/بمان که یاس نمیرد جوان جوان بانو/میان این در و دیوار فضه را طلبد/مرو که مشکل او را کنی نهان بانو
-
ام المومنون آیههای قرآنند/گاه مقداد و گاه سلمانند/از عرب تا عجم مسلمانند/همه فرزندهای بارانند/یا نوه یا نتیجهاند همه/بچههای خدیجهاند همه/سایهاش مستدام بر سر ماست/خانهاش قبلهگاه دیگر ماست/نامش آرامش پیمبر ماست/مادر فاطمه است مادر ماست/مادرم ای امام مادرها/به فدایت تمام مادرها/گرمی آشیان پیغمبر/همسر مهربان پیغمبر/یاد تو در روان پیغمبر/نام تو بر زبان پیغمبر/خاطرات تو گرمیِ شب اوست/یاد تو آه حسرت لب اوست/زن ولی مردتر ز هر مردی/جگر کفر را درآوردی/قد علم کرده پیش هر دردی/تو بر اسلام مادری کردی/نه فقط ام مومنون هستی/ام اسلام، ام دین هستی/به تو جبرئیل احترام کند/پیش پایت نبی قیام کند/به تو باید خدا سلام کند/و تو را صاحب مقام کند/باید اینگونه منجلی بشوی/مادر همسر علی بشوی/با نبی گرچه همنشین بودی/قبل از اسلام بیقرین بودی/بین زنها تو بهترین بودی/در زمین آسماننشین بودی/اشک تو ای خدیجهی غرار/ریخته گریهی ملائک را/مثل ابر بهار گریه مکن/آنقدر گریه داری گریه مکن/از بد روزگار گریه مکن/مادر بیقرار گریه مکن/ای مادر در سرت فکر کیست میدانم/گریهات مال چیست میدانم/در ازاله گلت چه میبینی/که چنین بیقرار و غمگینی/نگران هجوم گلچینی/یا که رنجور دست سنگینی/آه از دست آه از آن آزار/آه از آن کوچه آه از آن دیوار/دنبال حیدر میدوید/از سینهاش خون میچکید
تاکنون نظری ثبت نشده است.