- 107
- 1000
- 1000
- 1000
ولادت حضرت زینب (س) 1400 - حسین سازور و ابوالفضل بختیاری
مدیحه سرایی ولادت حضرت زینب (س) با صدای حسین سازور و ابوالفضل بختیاری، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - سازور - ای دختر جلالت و ای خواهر وقار بانوی ملک عصمت و ناموس کردکاه ای مانده در تو حیبت حیدر به یادگار ای انعکاس فاطمه در چشم روزگار پیشت چراغ ها همه بی استفاده اند از سایه ی تو نور به خورشید داده است بی بی جانم تا آمدی که مظهر اهل کساء شوی تا جلوه گاه آیه ی قالو بلا شوی در قامت زنان شرف لافتا شوی زینب شدی که زینب شیر خدا شوی هر چند گفته اند که ام المصائبی با جوشن حجاب اسدالله غالبی جایی که امر نامگذاری ات با خداست اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست آری حساب فهم تو از دیگران جداست علم لدنی تو همان علم انبیاست با آن زبان که گفته ای یک دو نگفته ای ای سر اعظمی که کماکان نهفته ای کوه از صلابت تو در عالم اشارتی ست هفت آسمان ز وسعت قلبت کنایتی ست نقل روایت تو چه نیکو عبادتی ست اینکه غلام کوی تو باشم سعادتیست منت خدای را که همین است مذهبم من شیعه حسینی اسلام زینبم
-
مدح - بختیاری - سِر علی سِتر علی سُکر علی راز علی همهی حرف خداوند از آغاز علی گفت معراج علی آنهمه اعجاز علی در حرا یاکه حرم باز علی باز علی از علی گفتم و گفتند که اما زینب نقطهی با علی و نقطهی زهرا زینب پنج تَن میشود اینگونه مجسم : زینب همه از جَدّ و اُم و اَب همه باهم زینب پنج تَن نقطه شده تا بنویسم زینب پنج نقطه زدهام تا بزنم دَم زینب نامِ او اول علی بعد ، علی زینب شد آیهی اعظم علی آیتِ عُظمی زینب واژهای کو که کُنَد شرح و بیان بانو را قلمی کو که نویسد به زبان بانو را که چُنین خاک ندیده است چُنان بانو را که جهان حیرتِ محض است جهان بانو را فاطمه باید از این نام بگیرد پرده بس که در فهمِ جهان هست معما زینب از همان روزِ تولد نظرش گفت حسین بین آغوشِ همه چشمِ تَرش گفت حسین مادرش گفت حسین و پدرش گفت حسین از دلش گفت حسن از جگرش گفت حسین همه دیدند حسن را به حجاب و غیرت همه دیدند حسین است سراپا زینب آمده تاکه ببینند غمی جاری را آمده تاکه بگوید به بلا آری را به سرِ دوش کشد بیرقِ بیداری را تا به عباس دهد درسِ علمداری را آمده تا بنویسند پس از اعجازش کربلا کربُبلا گشت ولی با زینب معنیِ محض شهود است که آرایه ندید عینِ نوری است پسِ پرده که پیرایه ندید سایهی روشن او را زنِ همسایه ندید غیرِ عباس و حسینش به سرش سایه ندید بعد از آن خطبه شد و خطبهی او تیغِ دو دَم بعد از آن خصم خس و پهنهی دریا زینب فاطمه رفت ولی نه دلِ خانه او بود جایِ زهرا همه شب شمعِ شبانه او بود سه اماماند به گِردش که بهانه او بود سپرِ هر سه در آن ظلمِ زمانه او بود مادری کرده برای سه امامش جا داشت که بگویند به او اُمِ ابیها زینب زیرِ دینش همه مدیون بلاءِ زینب کعبه تا کرببلا زیر لواءِ زینب زنده شد دینِ خدا پس به خداءِ زینب باء بسمِ لله ما هست زِ باءِ زینب اول فاتحه شد آخر نامش یعنی مانده قرانی اگرمانده به یک یازینب مثل یک آه بلند آه که جانکاه گذشت عمرش اندازهی پنجاه و چهار آه گذشت با حسین و حسنش آه چه کوتاه گذشت کَس نفهمید چه بر او همهی راه گذشت
-
سرود - بختیاری - بانو با نور تو دنیا روشن شده بانو با نور تو دنیا روشن شده خونه ی شیر خدا مثل گلشن شده نمک خلقت و نور دو عینی نفس حسنی و جون حسینی نفس حسنی و جون حسینی نمک خلقت و نور دو عینی نفس حسنی و جون حسینی نفس حسنی و جون حسینی تو ستاره ی آسمون حسینی تو ستاره ی آسمون حسینی فخر المخدرات بانوی کائنات زینب زینب جانم یا عقیله ای عمه ی سادات زینب زینب فخر المخدرات بانوی کائنات زینب زینب جانم یا عقیله ای عمه ی سادات زینب زینب فخر المخدرات بانوی کائنات زینب زینب جانم یا عقیله ای عمه ی سادات زینب زینب
تاکنون نظری ثبت نشده است.