- 91
- 1000
- 1000
- 1000
شب سوم رمضان 1404 - محمود کریمی
مناجات خوانی شب سوم رمضان با صدای محمود کریمی، 1404
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - سلام عرش و فرش بر امیر لم یزل، علی درود اهل آسمان به حضرت أجل، علی ولایتش چکیدهی اصول دین، فروع دین باطن آیات مبین؛ نور عزّوجلّ، علی هو الامام الانبیاء؛ هو الامیر الاولیاء هو الولی ناصح؛ هو النور و هو العلی شبیه خشت کهنه و شکستهی صحن توام عشق تو در فطرت من نشسته از ازل، علی تمام کائنات، جلوهی جمال مرتضاست شمس، علی؛ قمر، علی؛ بحر، علی؛ جبل، علی خلق خدایی و من از گل تو خلق گشتهام ایاب الخلق الیک من العلی الی العلی مبدأ ما؟ مقصد ما؟ ملجأ ما؟ مرجع ما؟ کیست در این گزارهها پاسخ مستدل؟! علی واژه به واژهی اذان، مدح و فضیلت علیست حیّ علی خیر العمل! خیر، علی؛ عمل، علی معادلات جنگ را نام تو میزند به هم به هم بریز صحنه را؛ نعره بزن أنا العلی! بدر، علی؛ احد، علی؛ خیبر و احزاب، علی ضربهی خیبری تو رسید تا جمل، علی چه کردهای با دل من؟! چه ریختی در گل من؟ هر نفسم به یاعلیمدد شده بدل، علی میان خیل زائران رفتم تا ضریح او نوکر دلشکسته را گرفت در بغل، علی چرا به غیر مرتضی به دیگران روو بزنم؟! بگو کدام مشکل مرا نکرده حل، علی؟!
-
روضه - من از اینجور سفر رفتن، دیگه بیزار بیزارم سر زخمی و خونیمو، شبا روو خاک میذارم خودت گفتی که توو کوفه، علی یار یتیما بود بهجای اونهمه خوبی، بگو این پاسخ ما بود؟ خیالت تخت جمع کردم همه هوش و حواسم رو تووی لشکر هنوز هیشکی ندیده التماسم رو بابا! دیشب کتک خوردم ولی روو پام وایسادم بهش گفتم اگه بازم کتک داری ،من آمادهام اگه خسته بشه مشتش، لگد پر میکنه جاشو چشام تار میبینه؛ خوبه، نمیبینم اداهاشو ولی راستش بابا! دندهم، شکسته؛ خیلی درد داره تا میره خوب بشه بازم سنان میاد نمیذاره در گوشی بگم بابا؛ بابا و دختریم دیگه گمونم خوب نشه پهلوم؛ نمیدونم، دلم میگه کجا مونده تنت؟! میخوام ببینم خوبشده زخمات سنان میگه که با نیزه زدم توو پهلوی بابات چوبی که روو لبت میزد از اون چوبای محکم بود میدونم دردشو؛ آخه از اون چوبا که خوردم بود
-
مناجات - مرم رفت؛ جوونیم سوخت کسی مثه من، عمرشو نفروخت داغونم گناه، منو زمین زده میبینی چی به روز من اومده دستم رو نگیری، واسه تو بده پرم شکسته و زخمیه بال من اگه منو نخوای وای به حال من من خستم؛ پر دردم میخوام که برگردم بیش از این نذار که من تلف بشم اینجوری بندهی ناخلف بشم تو خواستی که زائر نجف بشم اگرچه عاصیام اگرچه حیرونم گریه کن غم رقیّهخاتونم آه از این لب پرخون پای زخمی؛ چشای گریون میترسم میلرزه دستوپای من کاشکی که هیشکی نباشه جای من من تنهام روو نیزههاس بابای من با درد پهلوهام بگو چیکار کنم از دست حرمله کجا فرار کنم
-
نوحه - این لکّهی سرخ توو چشام لختهی خونه توو موهام خوبشدنی نیست؛ مهم نیست این لرزش دستا و لبام لکنت و هقهق توو صدام خوبشدنی نیست؛ مهم نیست میترسم حرفای منو با عمّه، شنفته باشی میترسم فردا برسه؛ حرفاتو نگفته باشی میترسم خوابم ببره؛ بیدار شم، تو رفته باشی کاش نایی به پام بود؛ به نیزه میرسیدم کاش گوشوارههام بود؛ سرت رو میخریدم این صورت پژمردهی من زخم نمکخوردهی من خوبشدنی نیست؛ مهم نیست خیمه وسط معرکه، سوخت موی پریشونی که سوخت خوبشدنی نیست؛ مهم نیست میترسم زنده بمونم؛ خسته از غم فراغم میترسم از قاتل تو، هرشب تازه میشه داغم میترسم تا گریه کنم؛ زجر بازم بیاد سراغم کاش اونشب توو صحرا، منو اونقد نمیزد حالا زد! ولی کاش که حرف بد نمیزد میبارم همیشه، مثه بارونه نمنم دیگه رووم نمیشه بگم عمّه، گرسنم اون ضربهی سیلی به کنار امّا دیگه چشمای تار خوبشدنی نیست؛ مهم نیست مثل منه دلخون، مگه هست پهلویی که دیگه شکست خوبشدنی نیست؛ مهم نیست میترسم این دردسرا، تقصیر رقیّه باشه میترسم روضه بخونم؛ ویرونه کربوبلا شه میترسم دستم بخوره؛ زخمای لب تو واشه کاش زودتر میمردم؛ همه راحت شن اصلاً اونقد سیلی خوردم؛ عوض شد صورت من کاش قدّم بلند بود؛ چقد این روضه سخته دیدم که سر تو به یک شاخه درخته
-
مناجات - بر درد تنهایـی دچارم، ای نگارم پایان ندارد انتظارم، ای نگارم پاییزیام، هجران امانم را بریده برگرد ای باغ و بهارم، ای نگارم خواب مرا فکر وصال، از من گرفته هرشب به یادت بیقرارم، ای نگارم آوارهای بودم؛ مرا نوکر نوشتی نوکر شدن، شد افتخارم، ای نگارم با تو که باشم قدر یک دنیا میارزم منهای تو، بیاعتبارم، ای نگارم این آبرو، این اشکها، این مهر زهرا من هرچه دارم از تو دارم، ای نگارم بخشید اگر مارا خدا، لطف خودت بود ای رحمت پروردگارم! ای نگارم میترسم از جان کندنم، آیا میآیی؟ در وقت سخت احتضارم، ای نگارم
تاکنون نظری ثبت نشده است.