- 81
- 1000
- 1000
- 1000
ولادت امام حسین (ع) 1403 - محمود کریمی
مدیحه سرایی ولادت امام حسین (ع) با صدای محمود کریمی، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
سرود - از در درآمدی و من از خود به در شدم گویی از این جهان به جهانی دگر شدم نور، پدیدار شد دل، گرفتار شد عشق، علمدار شد کرّار، تکرار شد گفتم ببینمت، مگرم درد اشتیاق ساکن شود؛ بِدیدم و مشتاقتر شدم ای شمس تابانم اربابم ای روح و ریحانم اربابم ای دین و ایمانم اربابم ای جانم ای جانم ای جانم اربابم امّید تکثیر شد توحید تفسیر شد فطرس رو بخشیدن رحم، سرازیر شد گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست صاحب خبر بیامد و من بیخبر شدم چون شبنم اوفتاده بُدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید و به عیّوق بر شدم گفتم ببینمت، مگرم درد اشتیاق ساکن شود؛ بِدیدم و مشتاقتر شدم من مست و مدهوشم اربابم مدهوشِ شیشگوشم اربابم در ظلّ ایوانم اربابم ای جانم ای جانم ای جانم اربابم خوب خوبایی خیلی بالایی دهر همه مجنون خیلی آقایی دستم نداد قوّت رفتن به پیش یار چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت کاوّل نظر به دیدن او دیدهور شدم گفتم ببینمت، مگرم درد اشتیاق ساکن شود؛ بِدیدم و مشتاقتر شدم دلبر و دلدارم ثارالله خیلی دوست دارم ثارالله تا ابد میخوانم ثارالله ای جانم ای جانم ای جانم ثارالله
-
مدح - چون ابر به هر باد پریشانم از این عشق چون باد رها، بیسر و سامانم از این عشق چون برگ به دست تب طوفانم از این عشق بیچتر، ته کوچهی بارانم از این عشق سوگند دمِ حیّ علی العشق، حسین است نقش علمِ حیّ علی العشق، حسین است برد آن خمِ ابرو منِ سجّادهنشین را چون ماه که حیرانِ خودش کرده زمین را نه کفر شناسد دلم از عشق، نه دین را دیوانه چه داند نه همان را و نه این را ای شکر که بر خانهی من، راه تو افتاد من، خانهخرابت شدم ای خانهات آباد یک بوسهی آتش پرِ پروانهی ما برد سیل آمد و بر دوش خودش، خانهی ما برد طوفان شد و برقی زد و کاشانهی ما برد این عشق رسید و دل دیوانهی ما برد از روز ازل، خاکنشینان حسینیم عشق است اگر بیسر و سامان حسینیم این کیست که آتش به گریبان من انداخت این کیست که شعله به نیستان من انداخت این کیست که آشوب به بنیان من انداخت این کیست که جان بر رگ بیجان من انداخت بر آنکه دچاریم، حسین است؛ حسین است ما هرچه که داریم، حسین است؛ حسین است ماییم و جنون تو که زنجیر نگشتیم دورِ سرِ غیر از تو، نفسگیر نگشتیم ما جز به در خانهی تو، پیر نگشتیم هی نام تو گفتیم ولی سیر نگشتیم از هر نفس ما بس ما هست، حسین است این عشق، تمام کس ما هست؛ حسین است ای هرچه خدا داشته، پاشیده به پایت ای هرچه علی داشته، بخشیده برایت ششگوشهی دل را که تراشیده خدایت یک قبله فقط هست، فقط کربوبلایت رفتیم و نوشتیم که جان در حرم توست آرامترین جای جهان در حرم توست ما را جگری بود، دگر نیست؛ دگر نیست تاوان غم عشق به امّا و اگر نیست آن را که خبر از حرمت نیست، خبر نیست انگشتنما بودن ما جرم مگر نیست با اشک تو آمیخت خدا آب و گل ما عیسی چه دمی داشت، اگر داشت تو دادیش موسی قدمی داشت اگر داشت تو دادیش سینا حرمی داشت اگر داشت تو دادیش یحیی که غمی داشت اگر داشت تو دادیش یحیای علی! ای لبخشکیده! دمت گرم ای جان فقیران دو عالم! حرمت گرم بگذار که شب در خم گیسوی تو باشد چشمان خدا روو به فراروی تو باشد هر صبح، علی خیره به ابروی تو باشد هرشب، سرِ زهرا روی زانوی تو باشد بگذار که زهرا بکشد شانه به مویت بگذار حسن بوسه زند زیر گلویت ...
-
سرود - شیدایی آخر بنبست؛ درِ میخونه، دره باغه رسوایی صف پِیمونس؛ برا یک جرعه، سرم داغه تووی جام دستات، می حقپرستی جون مولا امشب خودت بگو کی هستی حسین! تولّاتو دارم؛ چی کم دارم؟! به پات سر میذارم؟ چی کم دارم؟! تویی تاج سرم؛ چی کم دارم؟! آقای کشور عشق و دل من مست تولّاته معنای همه خوبیها، کربلام گیر یه امضاته منه مست و بیتاب، میخونم همیشه خدایا میمیرم برای اون شیشگوشه حسین! دلم باتو خوشه؛ چی کم دارم؟! برات پر میکشه؛ چی کم دارم؟! اگه فدات بشه، چی کم دارم؟! چشمامون شده بارونی، اشکای شوقه که میباره حرفامون مثه یک رازه که فقط حسین، خبر داره فدای اونیکه به تو دل میبازه آخه من کی باشم، خدا به تو مینازه حسین! تو مهتاب منی؛ چی کم دارم؟! می ناب منی؛ چی کم دارم؟! تو ارباب منی؛ چی کم دارم؟!
-
سرود - ببین ببین حال دیوونههاتو خدا خدا میشناسه عاشقاتو همین همین یهجمله کلّ عشقه فدا فدا آقا فداتو عشق عشق محشرشی عشق عشق دلبرشی عشق عشق اوّلشی؛ آخرشی خیالتو عشقه ای یار کمالتو عشقه ای یار جمالتو عشقه ای یار؛ ابی عبدالله مقامتو عشقه ای یار مرامتو عشقه ای یار غلامتو عشقه ای یار؛ ابی عبدالله من آخرش سمت تو پر میگیرم بازه قفس، وقت شهادتینه تپش تپش قلبم برات میکوبه نفس نفس ذکرم حسین حسینه جان جان به پرچمت جان جان به علمت جان جان به بیرق معظّمت بندهی دربارم ای یار تشنهی دیدارم ای یار فقط تورو دارم ای یار؛ ابی عبدالله اهل خراباتم ای یار ماهی دریاتم ای یار اسیر رویاتم ای یار؛ ابی عبدالله حرم حرم رویای عاشقیمه غلامم و اینجا دیارِ باقی قدم قدم لبریز اشتیاقم که جاممو پر کرده چشم ساقی عطر، بو، بوی علی خُلق، خو، خوی علی بهبه! بِه ماه مهروی علی سیّد احراری ای یار طبیب دوّاری ای یار دارالشّفا داری ای یار؛ ابی عبدالله دلای بیمارت ای یار توو دستای یارت ای یار دست علمدارت ای یار؛ ابی عبدالله
تاکنون نظری ثبت نشده است.