- 7
- 1000
- 1000
- 1000
شب بیست و هشتم رمضان 1403 - محمدرضا طاهری
مناجات خوانی شب بیست و هشتم رمضان با صدای محمدرضا طاهری، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
ما را بدون تو نبود راه چاره ای/یا ایها العزیز نگاهی، اشاره ای/چشم انتظار بر لب ساحل نشسته ایم/دریای انتظار ندارد کناره ای/ما را به غیر گریه طفلانه راه نیست/پس گریه می کنیم به شوق نظاره ی /از بس که با دروغ دم از ماه می زنیم/سو سو نمی زند به شب ما ستاره ای/ما بر شوره زار نمکدان شکسته ایم/تو بحر بی کرانه ی لطف دوباره ای/پای مرا به خیمه خود باز کن که نیست/در کار خیر حاجت هیچ استخاره ای//ای روضه خوان روز و شب مقتل الحسین/تو سفره دار درد و غمی بی شماره ای/چنان زین العابدین جگرت تیر می کشد/تا می رسی به طفل و گل و گاهواره ای/یا بی قرار یوسف بر نیزه رفته ای/یا داغدار پیروهنی پاره پاره ای/یا سوگوار اکبر در خون تپیده ای/یا روضه دار تشنگی شیرخواره ای/یا اشکبار خیمه ی آتش گرفته ای/یا در عزای معجری و گوشواره ای
-
جاریست چو باران عرق شرم به رویم/ از عفـو تو یـا از گنـه خویش بگویم؟/ تـرسم نگذارنـد بـه فــردای قیـامت// یک برگ گل از باغ وصال تو ببـویم/ تو زود رضا میشوی از بنده ولی من/ دیرآمدهام تـا که رضای تـو بجـویم/ من رو به در غیـر تو بردم، تو ز رحمت/ آغوش گشودی کـه بیـا باز به سویم/ صد سالـم اگـر در شـرر نـار بسوزی/ از دوستیات کم نشود یک سرِ مویم
-
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند/خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند/تمام عمر خود، آزار دیدم/جهان را بر سرم آوار دیدم/عزیزان خدا را زار دیدم/میان مجلس اغیار دیدم/ چهل منزل که نه، عمری حزینم/چهل سال است من چله نشینم/شبانه روز، یاد اربعینم/همیشه چشم خود، پُربار دیدم/شده اشکم روان، با که بگویم/غمِ هفت آسمان با که بگویم/ازین داغ گران با که بگویم/حرم را بر سرِ بازار دیدم/ الهی که زنی مضطر نماند/میان کوچه، بی یاور نماند/اگر هم ماند، بی معجر نماند/خودم این درد را ناچار دیدم/ ازین غصه گریبان می دهم چاک/میان خنده های قوم ناپاک/عقیله عمه ام را بر روی خاک.../به زیر کعب نی، بسیار دیدم/ نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه/نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه/نرفت از خاطر من، حرمله... نه/از آن ملعون غمی دشوار دیدم/به روی سینه اش دیدم دویدند/تنش را سمت گودالی کشیدند/سرش با زجری می بریدن/خودم دیدم اگر ناچار دیدم/


تاکنون نظری ثبت نشده است.