- 25
- 1000
- 1000
- 1000
شب بیست و هفتم رمضان 1403 - محمدرضا طاهری
مناجات خوانی شب بیست و هفتم رمضان با صدای محمدرضا طاهری، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز /گذشت ماه خدا ماه ما نیامد باز /شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت /نفس به سینهی ما ماند و جا نیامد باز /چقدر هر سحر از درد دوریش یک ماه /صدا زدیم که آقا بیا، نیامد باز /دوباره من نشدم آنچه را که او میخواست /دوباره کرد برایم دعا نیامد باز /اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید /اگرچه شد دلش از من رضا نیامد باز /دوباره روضه بخوان، روضه خوان! که گریه کنیم /که صاحب همهی روضهها نیامد باز /پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم /مگو که تذکرهی کربلا نیامد باز
-
سفره دارد جمع می گردد, گدا را عفو کن/باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن/دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم/یا رب این شرمنده غرق خطا (عطا) را عفو کن/دست خالی آمدم, با دست خالی می روم/یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن/پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن/خوب و بد, در هم بخر, ای یار, ما را عفو کن/جان آقای خراسان, جان سلطان غریب/هم وطن های علی, موسی الرضا را عفو کن/من گنهکار و تویی غفار, یا رب الحسین/جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن/بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین/گریه کن های غم کرببلا را عفو کن/جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر/حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن?
-
باب الحوائجی و گرفتار آمدیم/درمانِ دردهایی و بیمار آمدیم/ما سال هاست در به درِ مشهد و قمیم/با رزق و روزی تو چنین بار آمدیم/ در ساحل نجاتِ تو پهلو گرفته ایم/آلوده آمدیم .... گنهکار آمدیم/ شکر خدا جسم تو را بی سر ندیدند/زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند/شکر خدا که شیعیان بودند آن روز/مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند/شکر خدا آن روز دخترها نبودند/پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند/ساقت شکسته بود اما سینه ات را/در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند/آقا خدا را شکر مردم حنجرت را/درگیر با کندی یک خنجر ندیدند/هر چند روی تخته ی در بود جسمت/اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند/هم دخترت رنگ اسارت را ندیده/هم خواهرانت غارت معجر ندیدند/?
-
رشته دلهای عاشق پشت این در بسته شد/ رزق ما از سفره موسی بن جعفر بسته شد/تا خبر آمد غروب از خانه بیرون میزند/ با هجوم سائلان از صبح معبر بسته شد/مشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرم/ مشت مسکین درش با کیسهی زر بسته شد/آنکه از کار پیمبرها گره وا میکند/ دست و پایش در غل و زنجیر آخر بسته شد/یک نفر با تازیانه آمد و در باز شد/ یک نفر با تازیانه آمد و در بسته شد/تازیانه رفت بالا چشم مادر تار گشت/ تازیانه خورد بر تن چشم مادر بسته شد/آه روی تخته پاره ساق پایش بند نیست/ بیش از این حرفی ندارم روضه ها سربسته شد
-
حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند/ندانم از چه بیگنه، عدو به او جفا کنم/به دستها سلاسلش، ز غصه سوخت حاصلش/کجاس تا که قاتلش، ز فاطمه حیا کند/بخاک بیکسی سرش، کجاست تا که دخترش/برای غصه ی پدر اقامة عزا کند
-
آبروی دو عالم /رأس تو می رود بالای نیزه ها/من زار می زنم در پای نیزه ها/آه ای ستاره ی دنبال دار من/زخمی ترین سر نیزه سوار من
-
با ذکرش میره از تو دل ما تموم غم دنیا /به داد دل شیعه رسیده تو پیچ و خم دنیا /نشسته سر سفره ی باب الحوائج همه دنیا /خدا رو شکر که سلطان دلم موسی ابن جعفر شد /برا منهم گدایی تو قم و مشهد مقدر شد/پیچیده تو کشورم عطر و بوی کاظمین/از برکتش شدیم ملت امام حسین/ یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر
-
اول و آخر هر سفری پیغمبر/ میومدش در خونه ی تو در میزد /خیلی دلش برا حیدر و تو تنگ میشد /روزی سه بار میومد به شما سر میزد /فرشای زیر پاتو فاطمه ، خدا بافته /مثل تو نمیاد ای تافته ی جدا بافته/یا علی ، یا ممتحنه/من برا حسین تو نبضم میزنه /وقتی اسمته روی بازو بند علی /بایدم اینجوری خیبر بِکَنه/مادر مادر مادر مادر


تاکنون نظری ثبت نشده است.