- 280
- 1000
- 1000
- 1000
شب هفتم محرم 93 - محمود کریمی
مرثیه خوانی شب هفتم محرم با صدای محمود کریمی، 1393
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات با امام زمان (عج) - حسرتم بود یه محرم سر رو خاک پات بزارم جمعه هم رفت و هنوزم من ازت خبر ندارم همه دل تنگیام الان مال این جمعه غروبه برای روضه ی امشب دل بی حوصله خوبه امشبم مثل دل تو حال این دلا خرابه شب بی قراری ما شب روضه ی ربابه دل ماهیا تو دریا برا این روضه کبابه ای بمیرم برا دردی که دواش یه قطره آبه سر بابا رو بریدن مادر و اسیر گرفتن نیزه دارا با یه نیزه بچه رو از شیر گرفتن
-
روضه
-
روضه - پسرش زیر عبا بود و به میدان آمد لب او خشک ولی اشک به چشمان ترش همه دیدند زبان دور لبش میچرخاند چه تبی داشت مگر ماهی کوچک جگرش سر سوزن رمق از تشنگی اش داشت نداشت رو به آخر شده دیگر نفس مختصرش دست زیر سر و دیدند که بالا آمد هلهله بود و کف و خنده فقط دور و برش حرمله گودی زیر گلویش را تا دید بی هوا تیر رها کرد به سمت پسرش ناگهان دید سرش سمت عقب برگشته پدرش مات شده سمت مقابل نظرش بچه ها دست بابا خونی شده گمونم شیش ماهه قربونی شده بعد از آن روز سرش را به سر نیزه زدند همه جا زود تر از باد رسیده خبرش مادرش دید ولی سوخت کنار ناقه بی تعادل شد و از نیزه زمین خورد سرش حرمله از سر پر خون تو نان در آورد تو به این رو سر گندم ری افتادی هر چه کردند سرت را روی نی بند کنند کاش میشد که نشد پی در پی افتادی بی تعادل روی سر نیزه تکان میخوردی هر کجا باد وزید از روی نی افتادی سرت آنقدر سبک بود که حتی یک بار نیزه دار تو نفهمید که کی افتادی سر بچم روی نیزه سر باباش روبروشه الهی مادر بمیره سر نیزه تو گلوشه گلوی نازک تو جا برای نیزه نداشت به جای نیزه اگر تیر بود بهتر بود
-
زمینه - مهر بتان ورزیده ام زیبا فراوان دیده ام بسیار خوبان دیده ام اما تو چیزی دیگری صدق و صفا را دیده ام جود و سخا را دیده ام عشق و وفا را دیده ام اما تو چیزی دیگری شاه زمان ها دیده ام صاحب قران ها دیده ام فروانرواها دیده ام اما تو چیزی دیگری مهتاب ها را دیده ام اعجاب ها را دیده ام ارباب ها را دیده ام اما تو چیزی دیگری گل های زیبا دیده ام قد های رعنا دیده ام بسیار آقا دیده ام اما تو چیزی دیگری نور نمایان دیده ام خیل شهیدان دیده ام صدها سلیمان دیده ام اما تو چیزی دیگریبسم الله ای روح البقا بسم الله ای شیرین لقا بسم الله ای شمس و ضحی بسم الله ای عین الیقین کیست این این کیست این این ذکر طوفانیست این این عشق ربانیست این این عشق طوفانیست این این گوهر جانیست این این گوهر زهراست این دلبر مولاست این بسم اله ای خون خدا بسم الله ای شهد بلا ای ساکن کرب و بلا یابن امیر المومنین
-
زمینه - خدایا میبینی دارم میمیرم خدایا پریشونم سرگردون خدایا شده اگه حتی بی سر علیمو به من برگردون نور چشماتو ازم نگیر جونم خواستی ازم بگیر راهیه میدون شدی برو دست باباتو محکم بگیر پیرم کردی میری و میدونم نمیشه بی تو بمونم تا برگردی تو حرم میمونم هی قل هو الله میخونم هیچکی از حالم خبر نداشت اون همه ناله اثر نداشت مادرت شد خون جگر علی بس که دندون رو جیگر گذاشت لالالالا اسیره قفسه کبوترم بی نفسه لالالالا دیگه زاری بسه یکی به دادم برسه خدایا چه سر و صدایی اومد خدایا چه خبره توی میدون خدایا دیگه دارم از حال میرم علیمو به من برگردون افتاده آتیش به جون ما بچم و بردن رو نیزه ها آخ کدوم بی رحمی اون سر و بسته بر سر نیزه ای خدا از رو نیزه دعامون میکنی دلامون و خون میکنی آخ مادر جان نگامون میکنی ما رو پریشون میکنی خدا یا سر پسرم رو نیزست خدایا زده سر نیزه بیرون خدایا چقده به دشمن گفتم علیمو به من برگردون
-
واحد - چشم بهم زدیم و شش ماه گذشت عمر تو به قد یک آه گذشت از مقابلم سر شاه گذشت سر تو با سر ماه گذشت رفتی و بین خیمه بی تاب شدی رفتی و با سه شعبه سیراب شدی رفتی و بر روی من لبخند زدی رفتی و روی نیزه بد خواب شدی کشتی مادر پریشونت و تا میبینه روی گلگون تو کاش میشد با معجرم پاک کنم لکه های خون رو گونت و رفتی و داغ به جون مادر زدی رفتی و تیر به قلب لشکر زدی رفتی و پای بابا جنگیدی و رفتی و روی دستاش پرپر زدی آه بلند چقد نیزه ها از سر تو شعله بر نیزه ها کی سرت رو بسته بر نیزه ها برگ گل کجا و سر نیزه ها رفتی و زیر نور خورشیدی و رفتی و مثل غنچه خشکیدی و رفتی و از دل من دل کندی و رفتی و ناله هام و نشنیدی و
-
واحد - چه بگویم که بود شأن تو ای زاده عشق که غُمات پر خونت شده سجاده عشق علی اصغر نه علی اکبر سوم ز حسین عشق معراج و تو کوتاه ترین جاده عشق این که انگور شود می دو سه سالی بکشد تو به شش ماه شدی ناب ترین باده عشق ای که چون حیدر کرار بدون زره ای شده قنداقه پاکت زره ساده عشق این که از دامن گهواره کشیدی دامن گفته ای عشق حسین است و من آماده عشق با همان بند غُماتی که شده حب متین زده ای بر منِ مجنون شده قلاده عشق فِی السَماواتِ وَ فِی الاَرضِ وَ سُکانِ لِعَرش همگی کشته عشقند و تویی زاده عشق هر که دلداده اسیر است به زندان جنون جز تو دلداده لیلایی آزاده عشق زینت عشق حیا و ادب و ایثار است پیش مولات شدی عاشق جان داده عشق عشق را عشق در آغوش پر از گُل دارد دست عشق است که دارد سر افتاده عشق صوت حق اوج تسلای حسین ابن علی است تو که هستی که برای تو خداوند گریست ای که از هُرم حرم آمده ای دست به دست سر خوش از جام شهادت زده ای دست به دست تیغ چشمت زره ات ناله و فریادت اشک شرم دارد ز لب تشنه تو ساقی و مشک بچه شیری که به میدان زده ای با دل شیر یال و کوپال تو تحریک کند جرعت تیر تا رباب از تو بگیرد لقب ام شهید از تو و لذت دامادی تو دست کشید نقش لبهای پر از خون تو لبخند شده پدر از دیدن این صحنه نفس بند شده مانده مبهوت که بی سر شده یا سرداری که به یک پوست سری مانده به پیکر داری
-
تک عربی
-
شور - ای جانماز عشق فرش حرمت درهای باز عشق لطف و کرمت روح نیاز عشق گریه تو غمت ای احتزاز عشق رنگ علمت من با تو به سعادت میرسم با عشقت به قیامت میرسم با شوقت به شهادت میرسم حسین وای من سجده میکنم بر تربت تو من گریه میکنم بر غربت تو من بنده ی در دربار تو ام من زنده ام حسین از دولت تو من با تو تا به اینجا اومدم با عشق تو به دنیا اومدم با شوق دل شیدا اومدم حسین وای ای نقش گنبد و گلدسته ی تو رویاس عاشق دل خسته ی تو هر شب دلم میره تا کرب و بلا من کربلایی ام دل بسته ی تو درمون همه ی دردا حسین آقای همه ی دنا حسین صلی الله علیک یا حسین حسین وای هر کس به طریقی دل ما میشکند بیگانه جدا دوست جدا میشکند بیگانه اگر میشکند نیست عجب از دوست بپرسید چرا میشکند
تاکنون نظری ثبت نشده است.