- 32
- 1000
- 1000
- 1000
ولادت امام حسن مجتبی (ع) 1401 - مجتبی رمضانی
مدیحه سرایی ولادت امام حسن مجتبی (ع) با صدای مجتبی رمضانی، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - به نام خدای کرمها حسن نوشته به روی دل ما، حسن چنان عشق را، کرده معنا حسن که مائیم مجنون و لیلا حسن نداریم معشوقی، الا حسن به وقت سحر، سوختن دیده شد در آن شعلهها، بال من دیده شد چه ذکر خوشی در دهن دیده شد در این یا خدا، یا حسن دیده شد رسیدیم با ربنا، تا حسن شعف با دل شیعه، راه آمده چه نوری، ز عرش اله آمده سحرگاه شام سیاه، آمده شبه نیمهی ماه، ماه آمده به خورشید گویند حالا، حسن چنین ذات حق گستری، دیدهای؟ جمالی به این محشری، دیدهای؟ همانند او دلبری دیدهای؟ پسر اینقدر مادری، دیدهای؟ خلاصه کنم، جان زهرا حسن سخا، اصل رفتار این طایفهاست گدا پس زدن، عار این طایفهست فقیر محل، یار این طایفهست نمک پرروری، کار این طایفهست همه سفرهدارند، اما حسن همان دم که جود از خیالش گذشت کرامت، ز حد کمالش گذشت تهیدست بودن، مجالش گذشت سه بار از تمامیه مالش، گذشت به بازی گرفته کرم را، حسن قدمهای آغازیش را نگاه پرو بال پروازیش را نگاه دل از خدا راضیاش را نگاه بیا دست و دلبازیاش را نگاه گدا را نشاندهست بالا، حسن چنان چهرهاش، هیمله جمع کرد که تکبیر از معزنه، جمع کرد دم تیغ او تمتنه، جمع کرد جمل را خودش یک تنه، جمع کرد عجب ضربه شصتی زد آنجا، حسن دو خط مدح، در وصف دریا بگو کمی از مرامش، به دنیا بگو رفیق جزامی شدن را بگو غذا دادنش را به سگها بگو به والله آقاست، آقا حسن شبی جنگ عاشق کشی، در گرفت دل ما، تمایل به دلبر گرفت گدا دید این خانه را، پر گرفت چنان خصلتش را برادر گرفت علی اکبرش شد سراپا حسن منم سائل مجتبای، علی فدای همه بچههای، علی نجف آرزوی گدای، علی رسیدی به ایوان طلای، علی بگو یا حسین و بگو یا حسن به تو دین خود را، ادا میکنیم میان بقیعت، چهها میکنیم شبت را شب کربلا میکنیم ضریحی برایت بنا میکنیم به زیبایی مشهد ما، حسن تردید مکن، تصورش هم زیباست ایوان حسن، عجب صفایی دارد
-
سرود - سرّ نماز و محراب و مسجد و منبر حیدر ظاهر و باطن حق و هو، اول و آخر حیدر از تمتنهی تیغ دو دَم پشت همه میلرزید در جنگ و نبرد الگوی مالکاشتر حیدر به به این ایثارش، زردی دستارش صحنهی محشر بود عرصهی پیکارش شیر نر حیدره بیسپر حیدره اون که از عبدود زده سر حیدره ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر رَبُّه فیه تَجَلّی و ظَهَر حُبُّه مَبْدَأ خُلْدٍ و نِعیم بُغْضُه مَنْشأ نارٍ وسَقَر حیدر، حیدر، حیدر در بین همه سرداران قادر مطلق حیدر در بدر و حُنین و اُحد و خیبر و خندق حیدر اسدالله الغالبی و علی ابن ابیطالب حقاً که علی بر حقی و حَقُ مَعَ الحق حیدر همه در تسخیرت، خیره در تدبیرت ای بنازم بر این قدرت شمشیرت مِیسره حیدرِ، مِیمَنه حیدرِ اون که سر پشت سر میزنه حیدر ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر رَبُّه فیه تَجَلّی و ظَهَر خاک نعلین علی دُرّ و گوهر ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر حیدر، حیدر، حیدر آماده شده لشگر حق در پناه حیدر نصر من الله سربازان سپاه حیدر از شام و نجف تا یمن، کرب و بلا و مشهد پایگاه اهل ولا بارگاه حیدر لشگر پیغمبر، فاتحان خیبر رمز شب یازهراست در سپاه حیدر همه با یک هدف پشت هم صف به صف وعدهی عاشقا پادگان نجف ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر رَبُّه فیه تَجَلّی و ظَهَر نور فلک از جبین تابنده اوست سرداری کائنات زیبندهی اوست در مدح علی بس که بُوَد دست خدا در مدح خدا بس که علی بندهی اوست حیدر، حیدر، حیدر
-
سرود - چشم ملائک به زمینه این اولین باره مدینه رنگ بهار توی سیمای حسن میبینه میخنده و خدا هم شک ندارم میخنده جبریل داره آسمونو و ریسه میبنده صف به صف ملایکن که میان و میرن همه تو دستشون گل اومده چارمین نور خدا و میخونن براش چهار قل دستای گدایی ما بالاست شب شب کریم آل طاهاست الحق خدا بازم گل کاشته مثلش نداره و نداشته واسه همین این اسم بی مثل براش گذاشته زهرا میره کنار گهوارش میشینه انگار داره خودش و تو آیینه میبینه هیچ کسی مث حسن توی حسن و جمال خدا رو آینه دار نیست حتی حاتم میدونه شبیه این آقا کریم و سفره دار نیست عیده و سر سال گداهاست شب شب کریم آل طاهاست
تاکنون نظری ثبت نشده است.