- 291
- 1000
- 1000
- 1000
9 دی روز بصیرت میثم مطیعی، 1398
مرثیه خوانی 9 دی روز بصیرت با صدای میثم مطیعی، سال 1398
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
ز هجر پیر جماران به غم گرفتاریم/ز درد دوری او نالهها ز دل داریم/به یمن دلبری آن نگار شهر آشوب/مرید ساقی عشقیم مست دلداریم/تمام عزت ایران تصدق سر اوست/ز اقتدار خمینیست آبرو داریم/هنوز هم به خدا سر در حسینیهها/میان قاب وفا عکس یار بگذاریم/میان ما همه عهدیست تا ابد باقی/که پای عهد خود از جان خویش بیزاریم/به جان فاطمه سوگند تا قیامت هم/ز حب آل علی دست بر نمیداریم/برای حفظ ولایت شهید باید شد/که همچنان شهدا بیقرار دیداریم/کلام سیدعلی بر زمین نخواهد ماند/که در رکاب علی از تبار عماریم
-
نه دی روز حق، روز خدا بود/شکوه غیرت اهل ولا بود/دم یا لیتنا کنّا معک داشت/نه دی کُلِّ ارضٍ کربلا بود/نماد صبر و عزت بود آن روز/شکوه استقامت بود آن روز/تمام نقشهها شد نقش بر آب/تجلی بصیرت بود آن روز
-
قصه تلخ است چه تلخ است، بگویم یا نه/صبرتان میرود از دست، بگویم یا نه/شاید از قص? ما خُلق شما تنگ شود/یا که این گفته خود آغازگر جنگ شود/قصه آن بود که دشمن دهنش آب افتاد/کشتی وحدت ما سخت به گرداب افتاد/آتش فتنه چنان شد که خدا میداند/آنقدر دل نگران شد که خدا میداند/قصه آن بود که یک طایفه درویش شدند/جانماز آبکشان، عافیت اندیش شدند/گاه از این سوی سخن گاه از آن سو گفتند/هر چه گفتند در آن روز دو پهلو گفتند/خواستند امر نماید به حمیّت مولا/تن دهد باز به امر حکمیت مولا/سر این طایفه انگار که در آخور بود/گوششان ظاهراً از حرف و نصیحت پر بود/الغرض روی سگ فاجعه بالا آمد/خصم پنهان شده این مرتبه پیدا آمد/شادمان بود و بسی معرکه داری میکرد/دشمن این حادثه را روز شماری میکرد/چشم ما در پی این حادثه چون کارون بود/بد به دل راه ندادیم، ولی دل خون بود/این چنین بود که ایران همه عاشورا شد/با سر انگشت دعا مشت خیانت وا شد/و حسین بن علی باز به امداد آمد/و چنین بود خدای تو به مرصاد آمد/عبرت آموز ز تاریخ که خائن کم نیست/این هم از عبرت ایوان مدائن کم نیست/و خدا هست و هر آن چیز که از وی باقی است/فتنه خاموش شد اما نهم دی باقی است
-
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما/بر این قرار تا نفس آخریم ما/همراز روضهها و نواخوان نوحهها/دمساز سوز سینه و چشم تریم ما/ما را به سر هوای شهیدان بیسر است/از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما/نام حسین محشر عظمای جان ماست/جان دادگان زند? این محشریم ما/محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین/امروز لشگر شه بیلشگریم ما/ما را به دست پرچم صبر و بصیرت است/با عشق و شور همدم و همسنگریم ما/ما امت نه دی و اهل حماسهایم/مرد جهاد و همقدم رهبریم ما/حرف ولی ماست که من انقلابیام/در راه انقلاب ز جان بگذریم ما/با طلحه و زبیر بگویید تا ابد/عمّاروار همنفس حیدریم ما/الفتنهُ اَشدُّ مِن القتل خواندهایم/هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما/با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو/امروز رهسپار دژ خیبریم ما/چشم انتظار منتقم آل مصطفی/چشم انتظار معرک? آخریم ما
تاکنون نظری ثبت نشده است.