- 277
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام جواد (ع) 98 - منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری
مرثیه خوانی شهادت امام جواد (ع) با صدای منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری، 1398
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - ارضی - کی شده بهر ظهورت لااقل کاری کنم در نبود تو بلد بودم فقط زاری کنم حال اگر فکر تو بودم روزگارم این نبود پس بر احوال خودم باید عزاداری کنم من به دنبال خودم بودم نه دنبال شما بارها یاریم کردی من نشد کاری کنم تو همیشه آبرویم را خریدی پیش خلق من نشد نزد تو یک بار آبرو داری کنم شک ندارم اشک دستان مرا خواهد گرفت بهتر از این اشک را در روضه ها جاری کنم سفره را امشب دم باب الجواد انداختند وای بر چشمم اگر در روضه کم کاری کند
-
روضه - ارضی - نزن به خاک سرت را دلى نمی سوزد نکش به حجره پرت را دلى نمی سوزد دلى به رحم نیامد پس آب آب نکن ببین جواب شدى رویشان حساب نکن جوانى ات هدف کینه مَحارِب شد جواب گریه تو خنده هاى مُطرِب شد شکسته بالى و در غصه ها گرفتارى میان خنده رقاصه ها گرفتارى هزار شکر نخورده سرت به دیوارى چه خوب که درِ حجره نداشت مسمارى هزار شکر که میخى به پهلویت نگرفت شبیه فاطمه آتش به گیسویت نگرفت غروب کردى و از آسمان زمین خوردى شبیه فاطمه هستى جوان زمین خوردى چقدر خوب که بابا ندید چشم ترت تو دست و پا نزدى در مقابل پدرت چقدر خوب دگر خواهرى ندارى تو زمان رفتنت انگشترى ندارى تو
-
روضه - بختیاری - در حجره دست و پا زدنش فایده نداشت پیچیدن به خویشتنش فایده نداشت بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند خواهر نداشت بیکسی اش را به سر زند پس داغ آب خواستنش فایده نداشت با ریسمان به باغ تنش را کشیده اند یعنی سپر برای تنش فایده نداشت شکر خدا که بود کبوتر به کاظمین وقت گریز آمده فبک علی الحسین
-
زمنیه - بختیاری - شب شهادت غریب کاظمین داره میاد بوی محرم حسین کبوترای حرمت گریونن با زائرای حرمش میخونن یه قطره آب بدین به پسره امام رضا میگه حسین حسین با لب تشنه ای خدا مصیبتش شده شبیه داغ کربلا غریب آقام با آل فاطمه چرا همه بدن جواب ناله هاش ای وای کنیزا کف زدن کسی ندیده عطش لبهاشو رو خاک حجره میکشه پاهاشو جوون ترین امام دلشو دست غم سپرد از عمر و زندگی خدا میدونه خیر نبرد شبیه مادره ولی دیگه کتک نخورد غریب آقام آقام آقام داره میسوزه و می خنده همسرش سه روز روی زمین اینجا میمونه پیکرش رو خاک و تشنه لبه رفت از حال گریز روضه ش میخوره به گودال کبوترا شدن سایه بون رو پیکرش ولی دیگه نرفت به روی نیزه ها سرش دا رو شکر ندید بره اسیری خواهرش غریب آقام
-
واحد - بختیاری - آه ای اسیرِ روضهیِ سربسته کیستی مردِ غریبِ حُجرهیِ دربسته کیستی این حُجره هم به ناتوانی تو گریه میکند پیری بر این جوانیِ تو گریه میکند در خانهی امام چرا دست میزنند با نالهات مدام چرا دست میزنند ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن اصلا صدای تو به صدایی نمیرسد این آب آب آب به جایی نمیرسد اُفتادهای زِ دامن زهرا به رویِ خاک کمتر بکش محاسن خود را به روی خاک کِل میکشند گریهی زهرا در آورند کف میزنند دادِ رضا را در آورند تو هرچه میکنی جگرت را چه میکنی با حال و روزِ خود پسرت را چه میکنی با خود چه داشت زهر ، تنت را کبود کرد باور نمی کنم دهنت را کبود کرد جانم حسن شبیه حسن روضههای توست “نامرد بِینِ کوچه مزن” روضههای توست اما به این صدای غریبانه خنده کرد بر نالهی تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد میکوبد آه پا به زمین پیش مادرت میریزد آب را به زمین پیش مادرت بُردند نیمه جان بدنت را به پُشتِبام از پا کشاندهاند تنت را به پشتِبام میرفت پیکرت به روی پلههای تیز میخورد هِی سَرَت به روی پلههای تیز از سنگها برای تو اَبرو نماده است آقا چرا برای تو پهلو نمانده است رفتی به روی بام ولیکن هزار شُکر گیرم سه روز و شام ولیکن هزار شُکر گیرم به پشت بام ولی سایبان که هست چندین کفن برای تو با دوستان که هست گیرم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید اینبار هم پسر به کنار پدر رسید شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد رنگ لبان خشک تو را خیزران نبرد آقا قسم که پیرهنت را نمیکِشند با نیزهای شکسته تنت را نمیکِشندشاعر : حسن لطفی
تاکنون نظری ثبت نشده است.