- 46
- 1000
- 1000
- 1000
شب بیست و دوم ماه رمضان 1402 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شب بیست و دوم ماه رمضان با صدای میثم مطیعی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات با خدا - غصه آورده ام ،غم آوردم باز شرمنده ام کم آوردم باز شرمنده ام که خام شدم دانه دیدم اسیر دام شدم آمدم تا حساب صاف کنم باز می خواهم اعتراف کنم ای فدای نوازش و خشمت کاش هرگز نیفتم از چشمت دلم آتش شده سرم سنگین امشبی را کنار من بنشین آشکار و نهان تویی جانا پادشاه جهان تویی یارا بی نگاه تو عشق کامل نیست دل اگر بی تو میتپد دل نیست به تماشایت ای همه باقی "تبکی عینی بدمع مشتاقی" گر چه رنگ پریده ای دارم جان بر لب رسیده ای دارم به تن سردم آفتاب بده به سوال دلم جواب بده یا الهی! خرابی ام کم نیست هیچ چیزم شبیه آدم نیست ای خدا از خرابی ام کم کن خانه ام را بساز و محکم کن ای خدایی که این همه بنده شده در کشورت پناهنده این منم بی قرار و درویشت دل عاشق بیاورم پیشت؟ بارم افتاده با هزار دلیل "و انا عبدک الضعیف و ذلیل" تو مرا از غبارها بتکان ماهی ات را به آبها برسان خسته ام ای خدا مرا دریاب یا "سریع الرضا" مرا دریاب
-
روضه
-
روضه
-
زمینه - علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا شب قدر و شب وصل و شب دیدار یار آمد پس از آن بیقراری ها سحرگاه قرار آمد ببین یارب که به شوق تو دل خون دیده تر دارم دگر از کوفه و این غربت خدایا عزم سفر دارم نداند قدر مرا این شهر مرا از کوفه بگیر امشب به خوابم آمده پیغمبر دعایش را بپذیر امشب علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا شب پایان هجران و غم من عاقبت آمد شب فزت و رب الکعبه گفتن عاقبت آمد ز بعد این همه سال آخر به پایان آمده تنهایی خوشا آن دم که تو یا زهرا به استقبال علی آیی سراپا شوقم و بی تابی که از نو روی تو را بینم به شوق روی تو بردارم سر از این سجده خونینم علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا شب قدر آمد و یارب مرا کاش این شرف باشد که تقدیرم زیارتنامه خواندن در نجف باشد نجف گفتم دل من لرزید به یاد صحن و سرای تو سپردم دل به هوای تو،نهادم سر به وفای تو مدد کن یا علی یا حیدر به پای دل به سویت آیم چه در دنیا و چه در عقبا بگویم شیعه مولایم علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا شاعر : محمد مهدی سیار
-
شور - منم اون غلام سیاهت که دادم دلم رو به راهت یه عمری برات گریه کردم به امید گوشه نگاهت یه شب بین هیئت منو میپذیری امیری حسین و نعم الامیری تن بی سر تو برای شفاعت سرت روی نیزه چراغ هدایت (حسین وای) من از زرق و برقای دنیا با یک چفیه آروم میگیرم چی میشه شبیه شهیدا منم پای عشقت بمیرم دم مرگ سرم رو به دامن بگیری امیری حسین و نعم الامیری چه انسی گرفتم با این خاک پرخون دوکوهه شلمچه طلاییه کارون (حسین وای) با این عاشقا بین هیأت دعاگوی راه شماییم ایشالا یه روزی همین جمع کنار شما کربلاییم علم رو همیشه تو بالا میگیری امیری حسین و نعم الامیری دعا کن تا آخر حسینی بمونم دعا کن که یار خمینی بمونم (حسین وای) شاعر : روح الله اسماعیلی
-
روضه - آخر عشق تو مرا اهل سحر خواهد کرد چشم خشکیده ام از مهر تو تر خواهد کرد بنده ی خوب شدن بسته به یک غمزه ی توست گوشه چشمت دل ما زیر و زبر خواهد کرد حب تو گر بنشیند بـه نهانخانه ی دل حب دنیا دگر از سینه به در خواهد کرد دلم از فرط گنه سنگ شده کاری کن که نفس های تو در سنگ اثر خواهد کرد دسـت بالا ببر و جانم از آتش بِرَهان که خدا محض تو از بنده گذر خواهد کرد کیمیایی است عجب تعزیه داری شما که نصیب دل عشّاق گهر خواهد کرد عاقبت نوکرتان با نظر مادرتان به سوی کرب و بلای تو سفر خواهد کرد شاعر : مصطفی هاشمی نسب
تاکنون نظری ثبت نشده است.