- 770
- 1000
- 1000
- 1000
شب هجدهم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی
مراسم شب هجدهم ماه رمضان با صدای محمود کریمی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - ?حال مناجاتی ندارم بس که بد کردم راه خودم را با خدای خویش، سد کردم یک سال دنبال خطاهای خودم بودم این ماه تنها، زندگیام را رصد کردم خیلی برایم موقعیتها فراهم شد چون دیدم از تو دور خواهم گشت، رد کردم حالا شبیه محتضر در محضرت هستم وقتی که سقف بر سر خود را لحد کردم امروز با شرمندگی رو بر تو آوردم اینبار باور کن که نفسم را لگد کردم هر چند ناچیزند امّا در حضور تو این قطره قطره اشکهایم را سند کردم تو آبرویم را نبردی پیش این مردم هر روز اینها را به نفسم گوشزد کردم ای مهربانتر از همه با من، حلالم کن من خوب با تو تا نکردم؛ با تو بد کردم
-
مدح - بیپناهم؛ پناه میخواهم حرمت، سرپناه ایران است آیهی رحمت خداوندی! قم، محلّ نزول قرآن است آینه پیش آینه یعنی تا در آغوش دلبرت باشی آمدی در کویر تفدیده تا کنار برادرت باشی آسمان هم به پیشواز آمد ناگهان در زمین تلاطم شد شهر قم، پر شد از محبّینت ناقهات قبلهگاه مردم شد اهل این سرزمین، خدا را شکر غیر از عشق علی نمیجویند مردم قم، مرید زهرایند کمتر از گل به تو نمیگویند هیچکس در میان این مردم طعنه بر غیرتت نخواهد زد یا کسی در عبور از آن کوچه سنگ بر صورتت نخواهد زد هرگز اینجا نگاه نامحرم به دو چشم ترت نمیافتد زینب حضرت رضا! اینجا چادرت از سرت نمیافتد
-
روضه - یک عمر روی شانه، بار غم کشیدی دور از برادر غصّه خوردی؛ رنج دیدی هربار گفتی سمت مشهد، یا رضاجان شد در دلت روشن چه خورشید امیدی دلتنگ بودی آنچنان که از مدینه قصد سفر کردی؛ به شهر قم رسیدی در اوج غربت صبر کردی خواهرانه دادی جوانی را به جایش غم خریدی معصومه بودی، یاد جدّت گریه کردی هرجا صدای صوت قرآن میشنیدی دور از برادر، جان سپردی خوب شد که مانند زینب، تلّ و مقتل را ندیدی غارت ندیدی؛ دستهایت را نبستند نه حرمله دیدی؛ نه شمری نه یزیدی امّا به یاد روضهی دروازهی شام در وقت جاندادن، عجب آهی کشیدی دم دروازهی ساعات، غم در جان او حل شد مُعطّل شد؛ مُعطّل شد؛ مُعطّل شد؛ مُعطّل شد
-
نوحه - غم آتیش درد دلامو کسی نمیدونه رضا جانم غم چشمهی اشک چشامو کسی نمیدونه رضا جانم دیدی آخرشم نرسیدم آخرش داداشمو ندیدم توو فراق تو، من چی کشیدم کسی نمیدونه رضا جانم بیا که توو دام غم اسیرم حالا که دیگه دارم میمیرم سراغ تو رو از کی بگیرم کسی نمیدونه رضا جانم کبوتر مسافرم کجایی ای برادرم دم نوحهی زمزمههامو کسی نمیدونه رضا جانم دم نالهی بغض صدامو کسی نمیدونه رضا جانم بیوفایی دورهزمونه جون مارو به لب میرسونه اخه درد منو کی میدونه کسی نمیدونه رضا جانم ببین نگاه آخرم کجایی ای برادرم به تنم دیگه جونی ندارم تو که نمیدونی کجا رفتم توو رگام دیگه خونی ندارم توو که نمیدونی کجا رفتم من و عمّه با چشمای خونبار توو بیابون و کوچه و بازار من خسته و معجر پارم تو که نمیدونی کجا رفتم میدونی شبا کجا خوابیدم میدونی چقدر خوابتو دیدم میدونی که بیتو چی کشیدم تو که نمیدونی کجا رفتم منو گذاشتی بیخبر بابا! بیا منو ببر
تاکنون نظری ثبت نشده است.