- 1117
- 1000
- 1000
- 1000
شب هفدهم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی
مراسم شب هفدهم ماه رمضان با صداس محمود کریمی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - ?سرّ لولاک، یا علی مولا نور افلاک، یا علی مولا و سلامٌ علی اباالایتام پدر خاک، یا علی مولا خاک پای تو هرکسی باشد میشود پاک؛ یا علی مولا سپر پیکر رسولالله شیر بیباک، یا علی مولا پشت هر پهلوان به پیش تو خورده بر خاک، یا علی مولا آبروی جهان، علی مولا تا ابد بیکران، علی مولا سِدرَةُ المُنتَهی قدمگاهت بال جبریل، خاک این راهت یاد داریم از ازل آقا تا بخوانیم حضرت شاهت نوکری تو کار قنبر بود ما کجا و غلام درگاهت فیض محض است روزی اینکه راهیابیم تا به این ساحت یکّهمرد زمان، علی مولا تا ابد بیکران، علی مولا هرکسی نوکرت نخواهد شد خاکبوس درت نخواهد شد آنکه خورده است آب و نان ز حرام به خدا قنبرت نخواهد شد تا خدا هست، غیرت احدی مثل آبآورت نخواهد شد روزی دشمنان تو هرگز جامی از کوثرت نخواهد شد جان جانان جان، علی مولا تا ابد بیکران، علی مولا عشق دنیا شدی، علی جانم کفو زهرا شدی، علی جانم چشم عالم تمام، مجنون شد و تو لیلا شدی، علی جانم به صفای رسول رحمت و نور تو مصفا شدی، علی جانم از تو یاری گرفت وقت شفا تو مسیحا شدی، علی جانم ذکر آدم شدی، علی جانم ورد موسی شدی، علی جانم ورد پیغمبران، علی مولا تا ابد بیکران، علی مولا
-
?روضه - ای دلت، بند امیرالمؤمنین رشتههای چادرت، حبلالمتین مادر ماهی و خورشید زمین ای کنیز فاطمه! امّالبنین یک رباعی داشته دیوان تو چارگل روییده بر دامان تو چارقل خواندیم در قرآن تو همسر شیری و خود شیرآفرین مثل قطره آمدی؛ دریا شدی خاک بودی؛ تربت اعلی شدی تا کنیز خانهی زهرا شدی خانهات شد قبلهی عرش برین ای به روح تو، سلام اهلبیت عارفی تو بر مقام اهلبیت بچّههای تو، غلام اهلبیت ای غلام خانهات روحالامین تو همه تن بودى و جان شد علی در کویر تشنه، باران شد علی تو شدی قاری و قرآن شد علی ای مفاتیحالجنان بیقرین آنکه حکم صبر از الله داشت پیش چشمت، سر درون چاه داشت نیمهشبها روضهای کوتاه داشت پیش چشمم، خورد زهرا بر زمین وقت رفتن پیش چشم زینبین گفتهای عبّاس را ای نور عین بر نمیگردی مدینه بی حسین جان تو، جان امام من؛ همین حال آورده بشیر از ره خبر کاروان عشق آمد از سفر نه ستاره مانده دیگر نه قمر آه ای امّالبنین بیبنین بند قلب دختر زهرا گسست تا کنار علقمه افتاد دست با عمودی فرق عبّاست شکست خورد با صورت زمین آن مهجبین تا علمدار حرم از حال رفت یوسف زهرا سوی گودال رفت دست دشمن جانب خلخال رفت حمله کردند از یسار و از یمین روز، سینهزن شد و شب، گریه کرد شمر تا خندید، زینب گریه کرد نعل میرقصید و مرکب، گریه کرد ذوالجناح آمد به خیمه شرمگین تو نبودی؛ خیمه را آتش زدند عشق را در کربلا آتش زدند بچّهها را بیصدا آتش زدند سوخت آنشب قلب ختمالمرسلین خوب شد مادر نبودی؛ ناگهان سرخ شد از خشم، چشم آسمان تا که در گودال آمد ساربان خاتم آلعبا شد بینگین خوب شد مادر نبودی؛ سر شکست در حرم، گهوارهی اصغر شکست بعد سقّا، حرمت معجر شکست راهی بازار شد پردهنشین
-
نوحه - ?ستاره میبارم؛ قمر ندارم من به من نگید مادر؛ پسر ندارم من وقتی به خاک افتاد، علقمه شد بیتاب تا مشک آبش ریخت، شد از خجالت آب جسم عزیزم رو چه زیر و رو کردن به پیکر عبّاس، نیزه فرو کردن شنیدم از زینب چه ماجرایی بود رو جسم عبّاسم، برو بیایی بود شد خیمهها غارت وقتی علمدار رفت ناموس آلالله توو کوچهبازار رفت به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود؛ دیر رسیدم من سر تو دعوا بود؛ ناله کشیدم من سر تو رو بردن؛ دیر رسیدم من یه گوشهی گودال، مادرو دیدم من که رفته بود از حال؛ دیر رسیدم من
تاکنون نظری ثبت نشده است.