منو
شب نهم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی

شب نهم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی

  • 4 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 293 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : 9رمضان
شخصیت : حضرت اباالفضل العباس (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مراسم شب نهم رمضان با صدای محمود کریمی، 1402

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:42
    مناجات - ?با روی سیاه با گریه و آه از راه اومدم با بار گناه من خیلی بدم؛ من دیر اومدم دستم رو بگیر، من نابلدم می‌ترسم اگه بخشیده نشم درد دلمو من با کی بگم کار همه راه میفته اگر باشه می‌مونم، من آخر سر من حقّمه که لایق نشدم راس‌راستی درست عاشق نشدم من حقّمه که آتیش بگیرم یک‌دم توو آتیش، صدبار بمیرم تو حقّته که آتیش بزنی من بنده و تو مولای منی من حَقّمه که آبروم بره آتیش و مذاب توو گلوم بره تو حَقّته که تنهام بذاری هیزم به زیر پاهام بذاری از ترسمه این حرفارو زدم هرچی تو بگی؛ من خیلی بدم پس دل چی می‌شه؟ رأفتت کجاست؟ من قرصه دلم؛ رحمتت کجاست؟ پس دل چی می‌شه؟ اشکام چی می‌شه؟ مولاس توو دلم؛ مولا چی می‌شه؟ پس دل چی میشه؟ زهرا چی میشه؟ عشق توو دلم؛ سقّا چی میشه؟
  • 8:54
    روضه - ?گرچه سرگرم کسب و کارش بود نان‌خور رزق کار و بارش بود او که با عالم خودش می‌ساخت روز و شب با غم خودش می‌ساخت آری این مرد، ارمنی بود و داستانش شنیدنی بود و سر او گرم کارگاهش بود گرچه او معتقد به راهش بود سال‌ها هرچه او به دست آورد خرج بیماری عزیزش کرد سر شب تا به خانه برمی‌گشت دردهایش شبانه برمی‌گشت غرق اندوه همسرش بود و پسرش بین بسترش بود و چشم را رود نیل می‌بیند پسرش را علیل می‌بیند نه دگر ناز می‌کند این گل نه زبان باز می‌کند این گل پسرش نه توان گفتن داشت پسرش آرزوی رفتن داشت به امّیدش چه روز و شب‌ها رفت هرطرف بر در مطب‌ها رفت به مریضش فقط حواسش بود خواهشش بود، التماسش بود ولی افسوس، غم عذابش کرد رفت بر هر دری، جوابش کرد ناگهان بغض سال‌ها وا شد چشم‌هایش هجوم دریا شد هق‌هق بی‌امان امانش برد عاقبت دردها توانش برد مدّ چشمش به آسمان می‌خورد شانه‌هایش فقط تکان می‌خورد کاش با هیچ‌کس چنین نشود مردی این‌قدر شرمگین نشود چه جوابی به همسرش بدهد؟ چه امّیدی به دخترش بدهد؟ گفت با زخم این جگر چه کنم گفت با خود که بی پسر چه کنم خویش را کنج خانه‌اش حس کرد دستی آن‌جا به شانه‌اش حس کرد یک‌نفر گفت غم اگر سخت است گرچه بیماری پسر سخت است غم اگر سخت‌تر ز الماس است کار عالم به دست عبّاس است هرکه از درد بود جان به لبش دست خالی نرفته از مطبش گفت با او که کو کجا برویم؟ گفت باید به کربلا برویم نام او جان تازه‌اش بخشید تازه‌جان بر جنازه‌اش بخشید بار خود را گرفت بر دوشش پسرش بود بین آغوشش ناگهان بی‌اراده راهی شد همره خانواده راهی شد رفت با آه و اشک، کرب‌وبلا رفت میدان مشک کرب‌وبلا چه هوایی در آن غروبی داشت سر به آن درب‌های چوبی داشت همه با احترام می‌رفتند همه غرق سلام می‌رفتند گرچه او خواهشی فراوان داشت حسّ آرامشی فراوان داشت نذرهایش شنیدنی بود و ارمنی بود و دیدنی بود و بین زوّار بی‌قرار ضریح با پسر رفت تا کنار ضریح
  • 3:36
    روضه - من کنار تو هستم و دشمن گرد جسم تو، جشن می‌گیرد فکر خیمه بدون تو هرگز تو نباشی، رقیّه می‌میرد تو نباشی خدا به خیر کند لشکر شام، شیر می‌شود و تو نباشی خدا به داد رسد حرم آماج تیر می‌شود و تو نباشی رباب می‌میرد اصغر از تیر سیر می‌شود و تو نباشی و من نباشم وای عصمت‌الله اسیر می‌شود و یک‌دم از بوی یاس فهمیدم مادرم بوده در کنار تنت من بمیرم چه‌ها کشیدی تو پیش چشمان مادرم زدنت دیدم از دور ای علمدارم پاره‌پاره شدی ز سرنیزه هرکه یک قسمت از تنت را برد بدنت را زدند بر نیزه
  • 4:30
    نوحه - ?ای حرمت قبله‌ی حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما تاج شهیدان همه عالمی دست علی، ماه بنی‌هاشمی هرکه به هردرد و غمی شد دچار گوید اگر یک‌صدوسی‌وسه بار ای علم‌افراشته در عالمین اکشف یا کاشف کرب‌الحسین از کرم و لطف جوابش دهی تشنه اگر آمده، آبش دهی ماه کجا، روی دل‌آرای تو سرو کجا، قامت رعنای تو چهار امامی که تو را دیده‌اند دست علم‌گیر تو بوسیده‌اند طفل بودی مادر نیکوسیرت برد تو را ساحت قدس پدر چشم پدر تا دو دست تو دید بوسه زد و اشک ز چشمش چکید با لب آغشته به زهر جفا بوسه زده، دست تو را مجتبی دید چو در کرب‌وبلا شاه دین دست تو افتاده به روی زمین خم شد و بگذاشت سر دیده‌اش بوسه بزد با لب خشکیده‌اش حضرت سجّاد، همان دست پاک بوسه زد و کرد نهان زیر خاک

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی