منو
شب چهارم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی

شب چهارم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی

  • 5 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 393 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : 4رمضان
شخصیت : حضرت زینب (س)
نوع قطعه : كل مجلس
مراسم شب چهارم رمضان با صدای محمود کریمی، 1402

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:27
    مناجات - ?از گنه دم به دمم، آتش طوفنده شدم هم شدم از توبه خجل؛ هم ز تو شرمنده شدم صاحب من! خالق من! داور من! یاور من! حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم شعله‌ای از نار بُدم؛ شاخه‌ای از خار بُدم با نظر رحمت تو، باغ گل از خنده شدم قطره بُدم، بحر شدم؛ ذرّه بُدم، مهر شدم بلکه درخشنده‌تر از مهر درخشنده شدم وصل تو شد عزّت من؛ هجر تو شد ذلّت من با تو سرافراز ولی بی‌تو سرافکنده شدم وای براین بندگی‌‎ام؛ مرگ بر این زندگی‌ام مرده‌ی یک عمرم و در خاک لحد، زنده شدم بار خدایا، کرمی؛ از یم اخلاص نمی کز شرر عُجب و ریا، آتش سوزنده شدم سیل گنه، برد مرا؛ بحر بلا، خورد مرا وای که من غرق در این بحر خروشنده شدم خاک قدوم ولی‌ام؛ میثم دار علی‌ام با نفس شیر خدا، زنده و پاینده شدم
  • 5:54
    مناجات - ?می‌بخشی منو خدا که رو سیاهم من؛ که رو سیاهم من رحمی کن به حال من غرق گناهم من؛ غرق گناهم من می‌دونی غرق آهم؛ می‌دونی که پر دردم نذار که دست خالی، من از خونت برگردم درسته که بد کردم؛ درسته خطاکارم ولی خودت می‌دونی؛ خدایا دوست دارم تنها امّید منی تووی تباهی‌ها؛ تووی تباهی‌ها آروم جون منی توو بی پناهی‌ها؛ توو بی پناهی‌ها می‌دونی که بی تابم؛ می‌دونی که بدحالم دوباره مثل هرسال، من اومدم امسالم کسی رو ندارم من به غیر از خودت یاربّ نگاهی به اشکم کن به حقّ اشک زینب رو قلبم داغ تن بی کفنت مونده؛ بی کفنت مونده تنها این پیرهنت پیرهنت مونده؛ پیرهنت مونده بیا و نذار انقدر که چشمم به در باشه نذار این دل تنها ازت بی‌خبر باشه به یاد لباتم من با چشمای بارونی به اندازه‌ی دنیا، دلم خونه می‌دونی
  • 6:50
    مدح - ?روی حسین، مهر دل‌آرای زینب است موی حسین، لیله‌ی اسرای زینب است زیباترین متاع به بازار روز حشر در نزد اهل‌بیت، تولّای زینب است دارالزّیاره و حرم قدس کبریاست هر سینه‌ای که طور تجلّای زینب است هر لحظه‌ای که بگذرد از گردش زمان در چشم ما، قیامت کبرای زینب است فریاد خون پاک شهیدان کربلا تا روز حشر، خطبه‌ی غرّای زینب است مکتب نرفته، عالمه‌ی عالم وجود ایثار و صبر، درس الفبای زینب است دوزخ، تنم بسوزد اگر غیر از این بود نقش بهشت، جای کف پای زینب است مگذار تا به خاک فتد اشک دیده‌ات این اشک نیست، گوهر دریای زینب است نامی که می‌برد همه‌جا دل ز پنج‌تن باور کنید، نام دل‌آرای زینب است در روز حشر، آینه‌ی نور می‌شود پرونده‌ای که پای وی، امضای زینب است گر در خرابه خُفت، نکاهد مقام او چون سینه‌ی رسول خدا جای زینب است بگشوده دست، بهر قنوت نماز شب نام حسین بر روی لب‌های زینب است خون حسین یافت بقا از خطابه‌اش دین، سرفراز همّت والای زینب است سیل بلا جمیل بود در نگاه او دریای خون، بهشت تماشای زینب است شب‌های بی‌حسین که ذکرش بود حسین شب‌های قدر و لیله‌ی احیای زینب است رأس حسین، طور تجلّا به روی نی بازار کوفه، سینه‌ی سینای زینب است افتاده‌اند زنگ شترها هم از صدا این معجزه، اشاره و ایمای زینب است بالله بقادهنده‌ی قرآن و اهل‌بیت خون حسین و منطق گویای زینب است یک بوسه مثل بوسه‌ی پر مهر فاطمه بر حنجر بریده تمنّای زینب است چون جای تازیانه بر اندام مادرش آثار کعب نیزه به اعضای زینب است وقتی کنار طشت طلا ایستاده است چشم حسین بر قد و بالای زینب است دشنام و خنده و کف و خاشاک و خاک و سنگ در شام و کوفه بهر تسلّای زینب است میثم برای دخت علی اشک چشم تو دُرّی گران بود که ز دریای زینب است
  • 3:31
    نوحه - هستی‌اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی با یل امّ‌البنین بودند در دور و برش مریم و آسیه را دیدم که می‌آموختند با چه شوقی، درس عفّت را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بی‌شک آفتاب می‌شود مانند شمعی بی‌رمق در محضرش اسم او، ذکر شب و روز همه آیینه‌هاست عصمت‌الله است این آیینه، نام دیگرش حضرت زهرای اطهر، مظهر حجب و حیاست ارث برده این عقیله، حجب را از مادرش حضرت زهرای اطهر، آن‌که پیش چشم کور چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش هرکسی در این جهان از عفّتش دم می‌زند یا به زهرا اقتدا کرده‌ست یا بر دخترش
  • 2:41
    مدح - ?ندیده عالم امکان چنین مردآفرین بانو به این شوکت ندیدم غیر زهرا پیش از این بانو به عالم، دختر شیر خدا در شام ثابت کرد که دارد ذوالفقاری در کلام آتشین بانو ز بانگ اُسکُتوا در کوچه‌های کوفه فهمیدم که دارد یک یدالله دگر در آستین بانو برای مدح او این بس‌که هردفعه صدا می‌زد درون خانه او را حضرت ام‌ّالبنین: بانو نمی‌فهمم اگر این زن، مقامش فوق عصمت نیست چرا معصوم امّید دعا دارد از این بانو چنان دُرّی که در بین رکابش ناب می‌ماند مقام و رتبه‌ی او را فقط عبّاس می‌داند

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی