- 601
- 1000
- 1000
- 1000
ولادت امام زمان (عج) 1401 - محمود کریمی و حسین طاهری
مدیحه سرایی ولادت امام زمان (عج) با صدای محمود کریمی و حسین طاهری، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - ?آمدند از بهشت بدرقهاش مادر آفتاب میآمد مادر آفتاب مابین هالهای از حجاب میآمد مادر آب بود و آینه بود مادر آسمان و اخترها مادری که به پاش، خم میشد قامت التماس هاجرها مادری که میان رویایش آخرین نوعروس زهرا شد چه عروسی که حوریان گفتند سحری دستبوس زهرا شد آمدند از بهشت بدرقهاش دستهدسته فرشتههای خدا دیده میشد کنار هرقدمش در سماوات جای پای خدا مینوشتند روی تاج گلش مادر ماه، مادر خورشید میشد از چشمهای او فهمید سایهاش هست بر سر خورشید از دعای بلند او دیدند سامرا را به روی رحل بهشت نذر کردند دایههای جنان که شود وقت وضعحمل بهشت نم باران زد و دعا که گرفت نور هم مست بود و بیحس بود همچو قرآن که زینت عرش است کودکی روی دست نرگس بود کودکی که به دست موج لبش صدهزاران عصای موسی بود پسری که ذبیح او یحیی نفس او مسیح عیسی بود او که دارد میان مشت خودش محکمات قضاوت داود آنکسیکه همیشه خواهد بود مهر نامش، کتیبهی لب هود آمد آن یوسفی که میگفتند چشم یعقوب را کشد در بند آنکه میگفت حضرت ایّوب از نگاهش نمیشود دلکند آمد آنکه به مدح او گفتند آیهها ما خلقت الانسان را آمد آنکه ز خاک پاهایش آفریده خدا، سلیمان را آمد آنکه عبادتش کردند هرچه عبد و عبید و معبود است آنکه از دوریاش عذاب شدند هرچه فرعون هرچه نمرود است آمد آنکسکه شعلهی عشقش آتشی زد به قلب ابراهیم آنکه دادند وعدهی او را سیزده نور واجبالتعظیم همره خضر، همدم یونس همدل نوح، وارث آدم آمد آنکسکه سجدهاش کردند انبیا قبل حضرت خاتم طاق نصرت برای استقبال تا زمین با ستارهها بستند هم گل اشک، هم گل صلوات روی طاق منارهها بستند
-
سرود - شورشی است در جانم؛ غرق گریه خندانم؛ نغمهی طربناکم؛ از عزا گریزانم؛ پای سفرهی شور عشق جان جانانم همره رفیقانم؛ همدلانه همراهم؛ همدلانه همخونم؛ همدلانه همکیشم؛ همدلانه همخوانم سرسپرده مهمانم شعله ایست در حالم از کسی نمینالم فارغ از همه عالم مست نرگس نرجس محو شاه خوبانم بیدلانه میخوانم دلبریدن از دلبر، دلگرفتن از این در، جان ساقی کوثر، قدر یکنفس هرگز دل به دیگری دادن غیر دوست نتوانم گرچه از فراق او چشم پر نمی دارم با غمش غمی دارم؛ دمبهدم دمی دارم مثل زلف پر پیچش، حال درهمی دارم؛ ساکن خراباتم؛ پای چشم او ماتم، او کریم بالذّات و من فقیر بالذّاتم در تمام اوقاتم در هوای دیدارش وه چه عالمی دارم وقف راه او کردم، دیده و دل و جانم؛ بیدلم جنون دارم؛ عشق و عاشقی کارم؛ بیش از همه مست شعر و شاعریهای نیمههای شعبانم گرچه خواب و مخمورم؛ گرچه تارم و کورم؛ گرچه خارم و دورم؛ گرچه زار و مهجورم با بلاش محشورم غرق در یم نورم؛ روشنم به انوار حضرت صنم جانم باز مرغ ذوق من، پر زد و زبان آمد؛ دور عاشقان آمد؛ یار از آسمان آمد؛ عشق دلستان آمد ماه مهربان آمد؛ لطف بیکران آمد؛ شاه انس و جان آمد؛ وارث یلان آمد؛ کف بزن که جان آمد؛ صاحبالزمان آمد از کرامت مهرش بوده که مسلمانم مونس دل نرگس، ماه کامل نرگس، نور منزل نرگس، شمع محفل نرگس، کلّ حاصل نرگس دلبر پریروها در قماط زیبایی از پر پریروها، آمده گل نرگس؛ کو کسیکه بتواند جملهای سخن راند در فضائل نرگس هرکه را که میبینم در مقام این خاتون، گفته سخت حیرانم درد و غم فراری شد؛ فیض تازه جاری شد؛ صبح آرزو آمد، حالمان بهاری شد فصل عیشونوش آمد؛ نوبت خروش آمد؛ خمّ می به جوش آمد أین کنت یا ساقی؟! تا ابد دمت باقی؛ می بده به مشتاقی، وقت میگساری شد
-
?سرود - جونمو، عشقت به لبهام آورده حال دلتنگی، پریشونم کرده میکشم فریاد توو اوج بدمستی آی همه دنیا! آقام برمیگرده میخوام از عشق، فدا بشم برات تو بیای، خاکپا بشم برات بذا عاقلا بخندن به من میخوام انگشتنما بشم برات سایهی غیبت اگرچه سنگینه تو سر و سرّی با این نایب داری وقتیکه درها به روم بسته میشه دل به من میگه که تو صاحب داری شب تو، غصّهها سر اومده شب مولای رهبر اومده پسر مهربون فاطمه وارث تیغ حیدر اومده آسمون دل، ستارهبندونه گم نمیشم من توو راه میخونه افتخار من توو این دنیا اینه دنبال آقام، دلم سرگردونه خوبه توو میخونه پابست بشم با همه عاشقا یکدست بشم بزنم پیمونه رو بشکنم و لب بذارم به خم و مست بشم
-
سرود - ?از قلب خورشید، نور اومد نور از نور فوق نور اومد یار از اون بالابالاها از قلب نور، کوه طور اومد توو کوچهباغای خدا، یه خبر پیچیده؛ یه سحر سپیدهی ظهوره به خونههای دل ما، یه نفر زده سر یه نظر که وارث زبوره که حرم حضوره؛ نور فوق نوره آماده باشید که نزدیک ظهوره امشب از اون شبای پرستارهس وقت شراب و مستی دوبارس غشکرده به طرف آسمون ماه توو کهکشون، همهی ستارهها مست نزدیکه صبحه؛ وقتیکه دنیامون تا این حد تاریکه دل میگه انگاری دیگه لحظهی موعود دیگه نزدیکه شب، شب عشق و درک حضوره شب، شب شعر و شکوفههای نوره لبریزه پیالهی وترمون از دعایی که تمنّای ظهوره دلتنگی یعنی در واقع قلبم، غرق شور اشراقه در واقع از دنیا، دلتنگی تو سهم عشّاقه دست دلم توو دست انتظاره ابرای شوق چشمامون میباره از وقتی شنیده دلم توو راهی تا برسی، آروم و قرار نداره
-
سرود - ?اهلاً و سهلاً یا بقیّةالله سلالةالعشق! ای روشنی راه نجات عالم، یابنالحسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد ابن علی بن حسین بن علی ولیالله به هوش بودم از اوّل که دل به کس نسپارم شمایل تو ندیده، نه عقل ماند و نه هوشم نفسنفس هیجانم؛ تپشتپش ضربانم دوباره شور و نشاطم؛ دوباره جوش و خروشم اهلاً و سهلاً یا خلیفةالله حقیقةالعشق! ای دلبر دلها صاحب زمزم، یابنالحسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد ابن علی بن حسین بن علی ولیالله دوباره محو نزول تجلّیات نگارم پر از تراوش عشقم؛ گمان مبر که خموشم اهلاً و سهلاً یا شریعةالله طلیعةالشعق! ای تلألؤ ماه قبلهی عالم، یابنالحسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد ابن علی بن حسین بن علی ولیالله
-
سرود - محمد کریمی - یابن یاسین یابن طاها یابنالنور یابن کوثر یابن اَسرا یابنالنور یابن حیدر یابن زهرا یابنالنور تو آخرین امید مادری جانم یابن العسکری وارث ذوالفقار حیدری جانم یابن العسکری نور خدا رو با خودت آوردی اومدی و خورشید و از رو بردی از همون اول که رسیدی آقا واسه ظهور لحظهها رو میشمردی جانم یابن العسکری یابن رکن و یابن زمزم یابنالنور یابن هاجر یابن مریم یابنالنور یابن آدم یابن خاتم یابنالنور تو فرزند زهرای اطهری جانم یابن العسکری تکرار انوار مکرری جانم یابن العسکری روز و شبام بی تو اگه تاریکه دلخوشیم اینه که فرج نزدیکه هرکسی رو که میبینم این روزا رو لبش از اومدنت تبریکه جانم یابن العسکری
-
مدح - طاهری - باز هم جز سخن شهد و شکر هیچ مگو وقت شادی شده از خون جگر هیچ مگو تا غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو مست عباسم و از عمق جگر میخوانم من غلام قمر نیمه شب شعبانم مست و دیوانه شدم،عقل به من میخندد گل نرگس به در و دشت و دمن میخندد نرجس آورده پسر باز حسن میخندد مطربا وقت غزل خوانی و بر دف زدن است شیعه در شادی و شور و شعور و کف زدن است دوش در حلقه ما قصهی گیسوی که بود تا دل شب سخن از سلسلهی موی که بود شیعه مشتاق کمان خانهی ابروی که بود هاتفی گفت که یار ازلی آمده است چارده بار علی پشت علی آمده است آنکه در جسم جهان روح شده مهدی ماست عمر او خضرتر از نوح شده مهدی ماست کاه در مکتب او کوه شده مهدی ماست هر که از آمدنش شاد شده کف بزند سینهاش فاطمه آباد شده کف بزند اولیاء شیفتگان پسر زهرایند اصفیاء سر به روی خاک فرج میسایند انبیاء منتظر دولت این آقایند یکی از منتظران فرج او عیساست ذکرش عجّل لولی الفرج مهدی ماست کاش باشیم برایش همه مرآت ظهور روز و شب بر لبمان ذکر و مناجات ظهور و ببینیم در آفاق علامات ظهور آید آن روز که اخبار بگوید آمد شیعه در کوچه بازار بگوید آمد در مرامش بنویسید که غارت ممنوع کیسه ملت اگر هست، خسارت ممنوع سفر خارج و ویلا و عمارت ممنوع میرسد آنکه غم او غم بیتالمال است پسر شیر خدا محرم بیتالمال است او نباشد، همه جا سیل بلا میآید با ظهورش به جهان صلح و صفا میآید عاقبت از طرف کعبه صدا میآید هر که دارد سر همراهی ما بسم الله هر که دارد هوس کرببلا بسمالله
-
سرود - ای مردم نزدیکه اون روزی که دنیا گلستان شه روشن شه هرجایی که تاریکه عالم درخشان شه آماده شو ای دلا بهار میرسه این نغمه ی عاشقی به بار میرسه که وارث تیغ ذوالفقار علی با سیصد و سیزده سوار میرسه میبره بالا پرچم علمدارو دنیا آزاد میشه پره عدل و داد میشه دل شیعه شاد میشه بقیع آباد میشه عجل الله یا بقیة الله چشمی که میبینه چه شیرینه روز ظهورش رو هرکی دوسش داره گل میکاره راه عبورش رو این یوسف فاطمه چکار میکنه دنیا رو به یک نفس مهار میکنه با خطبه ی حیدری رجز میخونه این آلِ سعوده که فرار میکنه میره میگیره انتقام زهرا رو تحویل سال میشه به علی اقبال میشه دشمن تو لال میشه فاطمه خوشحال میشه عجل الله یا بقیة الله
-
سرود - امید ما به روزی که روز صاحب الزمونه بالای منبر کوفه قبل از خطبه هاش میخونه علی مولا علی مولا علی مولا حیدر امیرالحق امیرالعشق امیرالمومنینی تو خدایی یا بشر حیدر نه آنی تو نه اینی تو عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو عجب سرو بلندی تو که گردون را بگردانی همه خادم همه نوکر همه سرباز این سنگر همه عاشق همه یاور همه تو لشکر حیدر همه دلها شده شیدا شده شیدای عشق ثارالله میخونیم این شب و روزا حسین مولا مولا حسین مولا تو سردار وفاداری تو مثل شیر جگر داری خوده حیدر به وصفت گفت ابالفضلم تو کراری برا یاری جلوداری امامت رو تنها نمیذاری جهانگیری جهانداری سپاه اسلامو علمداری ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل
تاکنون نظری ثبت نشده است.