- 34
- 1000
- 1000
- 1000
خاک قدومش، گوهر گوهرشناسان دانند
مناجات خوانی شب بیست و دوم رمضان با صدای محمود کریمی، 1401
خاک قدومش، گوهر گوهرشناسان
دانند قدر و قیمتش را زرشناسان
حتّی سرافرازان، کنارش سربهزیراند
هستند سرباز مطیعش، سرشناسان
سنگی که منسوب علی شد؛ قیمتی شد
درّنجف دارند انگشترشناسان
جمعند کلّ انبیاء در ذات حیدر
این را به ما گفتند پیغمبرشناسان
زهرا و حیدر هر دو، یک سرچشمه هستند
شک داشت هرکس، پرسد از گوهرشناسان
شمس جمالش، روشنی کهکشان است
هستند مبهوت رخش، اخترشناسان
واعظ اگر گوید از نهجالبلاغه
منبر شود، باب دل منبرشناسان
بعد از خدا، او را پیمبر میشناسد
بعد از نبی، زهرای اطهر میشناسد
شیرینی نام تو حتّی در رطب نیست
آنقدر شیرین است که نهر رجب نیست
لفظ «امیرالمومنین» شایستهی توست
در هیچکس شایستگی این لقب نیست
در مجلس مدح فضیلتهای حیدر
از شوق اگر قالب تهی کردم، عجب نیست
بوسیدهاند انگورهای مرقدت را
مستی زوّار ضریحت بیسبب نیست
در پای منبرهاش بودن، دلپذیر است
حتّی برای آنکسی هم که عرب نیست
فرمود: هرچیزی شنیدی، کذب باشد
مرز دروغ و راست، بیش از یک وجب نیست
یا مرتضی! جانم به قربان کلامت
مولا شدی تا عالمی باشد غلامت
نام تو را بردم؛ دلم غرق شعف شد
گفتم علی؛ دل، تنگ «ایوان نجف» شد
از لحظهای که آمدی، بر دل نشستی
دل از شرافتمندیات، صاحبشرف شد
حبّ تو معیاری برای سربراهی است
هرکه به تو مهری ندارد؛ ناخلف شد
زهرا، خودش روز قیامت دستگیر است
از هرکه در راه ولایت، جان به کف شد
در فتنهها باید طرفدار ولی بود
مانند بعضیها نباید بیطرف شد
تو رهبری و راه تو، راه نجات است
از تو کسی جا ماند یا رد شد؛ تلف شد
فرماندهی کلّ قوا هستی و یعنی
هروقت لب تر میکنی، باید به صف شد
ما شیعیان رهبری آزاده هستیم
ای رهبر آزاده! ما آماده هستیم
وهن است تشبیه رخت بر ماهبودن
شأن علی، عالیتر است از شاهبودن
در چاه افتادم؛ تو دستم را بگیری
بد نیست گاهی اینچنین در چاهبودن
یکلحظه جانبازی برای تو میارزد
به سالها کنج عبادتگاه بودن
ما که نفهمیدیم آخر تو که هستی؟
مگذارمان در جهل و ناآگاه بودن
کشتند بهر خاطر تو، مسلمین را
این است مزد عشق و خاطرخواه بودن
بر زخمهای شیعیان، مرهم میآید
روز ظهور «منجی عالم» میآید
خاک قدومش، گوهر گوهرشناسان
دانند قدر و قیمتش را زرشناسان
حتّی سرافرازان، کنارش سربهزیراند
هستند سرباز مطیعش، سرشناسان
سنگی که منسوب علی شد؛ قیمتی شد
درّنجف دارند انگشترشناسان
جمعند کلّ انبیاء در ذات حیدر
این را به ما گفتند پیغمبرشناسان
زهرا و حیدر هر دو، یک سرچشمه هستند
شک داشت هرکس، پرسد از گوهرشناسان
شمس جمالش، روشنی کهکشان است
هستند مبهوت رخش، اخترشناسان
واعظ اگر گوید از نهجالبلاغه
منبر شود، باب دل منبرشناسان
بعد از خدا، او را پیمبر میشناسد
بعد از نبی، زهرای اطهر میشناسد
شیرینی نام تو حتّی در رطب نیست
آنقدر شیرین است که نهر رجب نیست
لفظ «امیرالمومنین» شایستهی توست
در هیچکس شایستگی این لقب نیست
در مجلس مدح فضیلتهای حیدر
از شوق اگر قالب تهی کردم، عجب نیست
بوسیدهاند انگورهای مرقدت را
مستی زوّار ضریحت بیسبب نیست
در پای منبرهاش بودن، دلپذیر است
حتّی برای آنکسی هم که عرب نیست
فرمود: هرچیزی شنیدی، کذب باشد
مرز دروغ و راست، بیش از یک وجب نیست
یا مرتضی! جانم به قربان کلامت
مولا شدی تا عالمی باشد غلامت
نام تو را بردم؛ دلم غرق شعف شد
گفتم علی؛ دل، تنگ «ایوان نجف» شد
از لحظهای که آمدی، بر دل نشستی
دل از شرافتمندیات، صاحبشرف شد
حبّ تو معیاری برای سربراهی است
هرکه به تو مهری ندارد؛ ناخلف شد
زهرا، خودش روز قیامت دستگیر است
از هرکه در راه ولایت، جان به کف شد
در فتنهها باید طرفدار ولی بود
مانند بعضیها نباید بیطرف شد
تو رهبری و راه تو، راه نجات است
از تو کسی جا ماند یا رد شد؛ تلف شد
فرماندهی کلّ قوا هستی و یعنی
هروقت لب تر میکنی، باید به صف شد
ما شیعیان رهبری آزاده هستیم
ای رهبر آزاده! ما آماده هستیم
وهن است تشبیه رخت بر ماهبودن
شأن علی، عالیتر است از شاهبودن
در چاه افتادم؛ تو دستم را بگیری
بد نیست گاهی اینچنین در چاهبودن
یکلحظه جانبازی برای تو میارزد
به سالها کنج عبادتگاه بودن
ما که نفهمیدیم آخر تو که هستی؟
مگذارمان در جهل و ناآگاه بودن
کشتند بهر خاطر تو، مسلمین را
این است مزد عشق و خاطرخواه بودن
بر زخمهای شیعیان، مرهم میآید
روز ظهور «منجی عالم» میآید
تاکنون نظری ثبت نشده است.