- 76
- 1000
- 1000
- 1000
شب دوم صفر 1402 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی شب دوم صفر با صدای حنیف طاهری، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
زمینه - هیئت، قیامِ للهِ، اینجا مسیر کوتاهه این کوچههای سینهزنی هرگز نمیره بیراهه از همین کوچهها شهید میبردند تو همین کوچهها شهید آوردند آره تو هیئتا حسین میگفتند؛ میمُردند اومدم از تولدم تو هیئت امام حسین مُرده بودم، زنده شدم تو هیئت امام حسین راهی غیر از این بلد نیستم راه بین هیئت و خونهام جایی جز اینجا نمیشناسم هیئتی هستم و میمونم اومدم از تولدم تو هیئت امام حسین مُرده بودم، زنده شدم تو هیئت امام حسین انقدر «حسین حسین» گفتم آروم شه قلب آشفتهام حس نماز میده بهم یاد حرم که میافتم ته این کوچه گنبدو میبینی اُدْخُلُوه?ا بِسَلا?مٍ آمِنینی اربعین میرسه عجب روزای شیرینی مِنَ الاَزَل اِلَى الاَبَد بی تو محاله یا حسین بی همگان به سر شود، بی تو محاله یا حسین هیئتا عطر حرم دارند هرکجای این جهان باشه شاید اونجا که نشستی تو، کنارت امام زمان باشه اومدم از تولدم تو هیئت امام حسین مُرده بودم، زنده شدم تو هیئت امام حسین
-
شور - تو مرا جان و جهانی، چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج نهانی، چه کنم سود و زیان را چه یاری دارم اباعبدالله، قراری دارم اباعبدالله تو باشی آقا دگر با دنیا چه کاری دارم اباعبدالله عشق جهان اباعبدالله، دُرِ گران اباعبدالله بردی دل همه عالم را ای قهرمان اباعبدالله حسین یا مولا، یا مولا، یا مولا به خدا از غم عشقت نگریزم، نگریزم اگر از من طلبی جان، نستیزم، نستیزم سروسامانم اباعبدالله، غمت درمانم اباعبدالله بیا جان بستان که پیشت ای جان چه قابل جانم اباعبدالله بالاترین اباعبدالله، شورآفرین اباعبدالله دست همه به دامان تو، حَبلُالمَتین اباعبدالله حسین یا مولا، یا مولا، یا مولا منم آن بندهی مخلص که از آن لحظه که زادَم دل و جان را ز تو دارم دل و جان را به تو دادم ندیدم رویت اباعبدالله، دوئیدم سویت اباعبدالله تو را خواندم تا دهانم آقا بگیرد بویت اباعبدالله تابندهای اباعبدالله، توفندهای اباعبدالله پایان نداری و این یعنی پایندهای اباعبدالله حسین یا مولا، یا مولا، یا مولا
-
شور - در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت ای به عشقت اسیر خیل بنی آدمند سوختگان غمت با غم دل خرمند هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت باخبران غمت بی خبر از عالم اند یوسف مصر بقا در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن آمده با درهمند خاک سر کوی تو زنده کند مرده را زان که شهیدان تو جمله مسیحا دمند چون به عزاخانه اش پا نهی آهسته نه بال ملائک بود فرش عزای حسین خنده کنان می رود روز جزا در بهشت هر که به دنیا کند گریه برای حسین ملک سلیمان بود در نظرش بی بها هر که گدای کند پیش گدای حسین
تاکنون نظری ثبت نشده است.