شب تاسوعا محرم 1403 - جواد مقدم

معروف به عباس و مسما به اباالفضل /عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل /هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود /بردیم پناه از همه دنیا به اباالفضل /بعد از به خدا و به علی بی برو برگشت /در کشور ما هست قسم ها به ابالفضل /آرزی بهشت را نکنیم زیر این خیمه جنتی داریم/وسط روضه های تاسوعا آرزوی شهادتی داریم/نمی‌شه باورم اصلاً، افتادی روی زمینو/حالا چجوری بدم من، جواب اُمِّ بنینو؟/این همه نیزه چجوری، جا شده رو پیکر تو؟/شکسته فرقت بگو کی، عمود زده به سرِ تو؟/ای پناه حرم، بدون تو بی‌پناهه حسین/ریخته روی زمین، با نیزه تکیه‌گاه حسین/مشک تو یه طرف، کنار فرات، علم یه طرف/تیکه تیکه‌ی دستایی که شده قلم یه طرفتو مثل جون عزیزی اگه که برنخیزی رقیه رو می برند عدو برا کنیزی ...

ای ساقی سرمست ز پا افتاده/دنبال لبت آب بقا افتاده/دست و علم و مشک، سه حرف عشق است/افسوس، ز هم این سه جدا افتاده/ای قمر هاشمیون، که خورَد حسرت رویت قمر/بلبل گلزار علی، که زدی در یَم خون بال و پر/منسب سقاییِ تو، به جهان مزد وفاداری‌ ات/دست جدا، فرق دوتا، سند عشق و فداکاری‌ات

برا مشک و علمت گریه کنم/برا دست قلمت گریه کنم/پهلوون من برای صورت و/خونِ روی پرچمت گریه کنم/گریه می‌کنم برات گریه زیاد/کی میگه گریه به مردا نمیاد/تو زمین خوردی که می‌خورم زمین/زندگی خوشیِ ما رو نمی‌خواد/زدنت عباس، می‌زنم ناله/علم افتاده زمین و شمر خوشحاله/آخرین کارش، توی گوداله/علم افتاده زمین و شمر خوشحاله/یا ابوفاضل، یا ابوفاضل/یا ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل/چه جوری غمت رو باور بکنم/چشم دَرهَمت رو باور کنم/قد بلند هاشمی آخه چه‌طور/بدن کمت رو باور بکنم/پیش هم بچینم اعضای تو رو/پیش بازوی تو دستای تو رو/من دیگه فکر نمی‌کردم به خدا/که بخوان جدا کنن پای تو رو/صورتت واسم کاشفُ الکربه/به همین صورتِ حیدری زدن ضربه/بی‌هوا خوردی وای از این حربه/به همین صورتِ فاطمی زدن ضربه/یا ابوفاضل، یا ابوفاضل/یا ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل/آسمون گریونِ سوز آهته/غرق خون صورت مثل ماهته/پاشو ای پناه خیمه‌ی حسین/پاشو که رقیه چشم به راهته/به حرم می‌شه جسارت تو بری/خیمه‌هامون می‌شه غارت تو بری/غیرت اللهِ من افتادی ولی/خواهرت میره اسارت تو بری/نذار این خیمه بی‌پناه باشه/نذار پای حرمله به خیمه‌ها وا شِه/خواهرم زینب تک و تنها شِه/نذار پای حرمله به خیمه‌ها وا شِه/یا ابوفاضل، یا ابوفاضل/یا ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

حسین حسین، حسین حسین جان.../هوایی و به شور و شِینم/که نوکر امام حسینم/دیوونه و خراب و مستِ/شبای بین الحرمینم/حسین حسین، حسین حسین جان/زِ غم صدا نمیکنم من/گلایه‌ها نمیکنم من/اگر مرا رها کنی تو/تو را رها نمیکنم من/حسین حسین، حسین حسین جان/یه عمر مست بوی سینم/محبت شده نصیبم/ز مادر و پدر حسین جان/تو مهربان ترین حبیبم/گِل مرا به غم سِرشتند/به سینه‌ام حسین نوشتند/خوشا به حال نوکرانت/که از اهالی بهشتند/حسین حسین، حسین حسین جان...

ذکر روز و همه شب کربلا/شور دل‌ها تاب‌ و‌ تب کربلا/یارا یارا بطلب کربلا/ما را ما را بطلب کربلا/شده مسیرم کوتاه، أاَدخُلُ یا الله/به ساحت زیبای صحن اباعبدالله/همه عمر برندارم سر از این ایوان/به لبم اسمِ تو مستیِ بی‌پایان/من از آن دَم که عاشق شده‌ام گفتم/یا حسین ابن علی بیا و جان بستان/حسین مولا حسین.../پورِ شاه لافتی اَلدخیل/پرچم‌دار کربلا اَلدخیل/حقّا حقّا من غلام تواَم/سقّا سقّا مستِ جامِ تواَم/ای یل پُر آوازه، دلاوریت اعجازه/به قدّ رعنای تو، اُمِّ‌بنین می‌نازه/سرِ تسلیم ما و خمِ این ابرو/زده هر پهلوان محضرِ تو زانو/همه با رقص شمشیرِ تو می‌گفتن/الله الله الله الله از قدرت این بازو/ابوفاضل مدد، ابوفاضل مدد.../تنها عشقِ ابدی یا علی/شاهِ مردان مددی یا علی/جانا جانا علی مولا علی/یا مولانا علی مولا علی/نقشِ نگینم حیدر، حبلِ متینم حیدر/نشانه‌ی ایمان و اصول دینم حیدر/اسداللهِ در واقعه‌ی خیبر/شده‌ام ساقیا مست مِیِ کوثر/به تماشای ایوان طلات هربار/ناخودآگاه به سجده می‌افتم حیدر/علی مولا علی.../یارا یارا بطلب کربلا/ما را ما را بطلب کربلا...

محشر ساقی، سَرور ساقی، لشکر ساقی/جانم سقّا، ای ماشاءالله/سنگر ساقی، رهبر ساقی، ساغر ساقی/جانم سقّا، ای ماشاءالله/حیدر‌صفته خصالِ تو، چون ماهه جمالِ تو/جلوه‌گری می‌کنی چقدر، شیر مادر حلالِ تو/آیینه‌ی اون خیبر‌شکنی/مثل پدرت شمشیر می‌زنی/ای‌ جانم ای‌ جانم، یا ابوفاضل.../****قرآن ساقی، ایمان ساقی، رحمان ساقی/جانم سقّا، ای ماشاءالله/طوفان ساقی‌، سلطان ساقی، جانان ساقی/جانم سقّا، ای ماشاءالله/تا که به اَبرو غضب میره، لشکر عقب‌عقب میره/رقص تیغشو می‌بینی که، به باباش این نسب میره/أنا بنُ علی من صف‌شکنم/کم رجز بخون حریفت منم/ای‌ جانم ای‌ جانم، یا ابوفاضل.../****غیرت ساقی، شوکت ساقی، عزّت ساقی‌/جانم سقّا، ای ماشاءالله/آیت ساقی، قدرت ساقی، صولت ساقی/جانم سقّا، ای ماشاءالله/شیرِ علی اومده شکار، لشکر میگه اَلفرار/کار یه گردانو می‌کنه، وارث تیغ ذوالفقار/می‌مونه مگه حرفی هم اصلا/گل کاشته فقط شاگرد حسن/ای‌ جانم ای‌ جانم، یا ابوفاضل...

رسیده رزق عالَم از سرِ خوان ابوفاضل/تبرّک می‌کند هر سفره را نان ابوفاضل/کسی که اربعین تا کربلا رفته‌ست می‌داند/تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل/چه جای غصّه خوردن هست تا وقتی که در عالم/گره‌ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل/کُمِیتِ زندگی‌اش لَنگ می‌ماند هر آن‌کس که/نمی‌بندد دخیلش را به دامان ابوفاضل/پس از حیدر نوشتم لافتی اِلّا اباالفضل و/سپس لا سیف اِلّا تیغ بُرّانِ ابوفاضل/امام ارمنی‌ها روز تاسوعا اباالفضل است/که باید گفت آن‌ها را مسلمانِ ابوفاضل/گدا از صحن او مانند سلطان می‌زند بیرون/که می‌بارد کَرم از طاق ایوان ابوفاضل/برای وصف ایثار و وفای او همین بس که/شکست اَبرو ولی نشکست پیمانِ ابوفاضل/گره بر کار مَشک افتاد تا بر خاک، دست افتاد/گره وا می‌شود تنها به دندانِ ابوفاضل/فقط داغِ برادر را برادر‌مُرده می‌داند/که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل

شاهکار خلقت، تیغ دو اَبرویش /قدرت بازویش، یا ابوفاضل/شاهکار خلقت، صورت زیبایش/ضربه‌ی گیرایش، یا ابوفاضل/قمرالعشیره‌ای، اسطوره‌ی وفایی/تو معدن سخایی، جانم اباالفضل/قمرالعشیره‌ای، ای روزی دِه عالَم/ذکرِ تو پر و بالم، جانم ابوفاضل/جانم اباالفضل، جانم اباالفضل.../عمری زِ عشقت عاشق و دیوانم/در پی مِیخانم، یا ابوفاضل/عمری زِ عشقت سرخوش و مدهوشم/خمارِ شیش‌گوشم، یا ابوفاضل/قمرالعشیره‌ای، اسمت رو مداله/ای هستیِ سه‌ساله، جانم اباالفضل/قمرالعشیره‌ای، من نوکر و فقیرت/دنیا شده اسیرت، جانم اباالفضل/جانم اباالفضل، جانم اباالفضل.../بالا نشینی، شمع شب تاری/فاتح پیکاری، یا ابوفاضل/بالا نشینی، چون مَه تابانی/معنیِ قرآنی، یا ابوفاضل/قمرالعشیره‌ای، بر خیمه تو پناهی/ذکر لب گدایی، جانم ابوفاضل/قمرالعشیره‌ای، ای شافع قیامت/در بخشش بی‌نهایت، جانم ابوفاضل/جانم اباالفضل، جانم اباالفضل.../پاره کرده است امان‌نامه و فرمود برو/من علمدارِ خلیلم سگِ نمرود برو /برو و شکر خدا کن که به آقای خودم /قول دادم پس از این سگ نکشم زود برو/حیدر حیدر حیدر حیدر...