- 34
- 1000
- 1000
- 1000
شام شهادت حضرت رقیه (س) 1401 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی شام شهادت حضرت رقیه (س) با صدای حنیف طاهری، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - خدا کند که بگیرد نشان ما را نسیم مطهرت پشت بام ما را نسیم سوی تو می آمد و به او گفتم به زائران برساند بیان ما را لگام حور و پری را به دخترت دادی بده به دست رقیه زمام ما را هم صبا اگر گذرت باز کربلا افتاد ثواب دارد اگر باز نام ما را هم به باب قبله رسیدی میان اذن دخول سلام خود برسان و سلام ما را هم گلو به دست گرفتیم و می طلب کردیم ببین به گوشه میخانه جام ما را هم همان قبیله که از سلسبیل سرشارند خدا کند که ببینند کام ما را هم خدا کند که چنان عاشقان تو در قبر به تربت تو ببندند کام ما را هم ...
-
زمینه - خواهرکم رقیه جان فدات بشم جوابمو نمیدی پاشو ببین سر باباس تو بغلت به آرزوت رسیدی راحت بخواب برا همیشه دیگه هیچکی مزاحمت نمیشه آروم گرفته دل شکستت دیگه جون نداره پلکای خستت بریز آبِ روان عمه ولی آهسته آهسته آخه بعد یه ماه امشب، رقیه چشمشو بسته چقدر دلت شکسته شد تو شهر شام تو این یکی دو روزه چطور باید جدا بشه از رو بدن لباسی که بسوزه چی میگذره به عمه زینب دیگه سیلی نمی خوری از امشب عمه ما خیلی صبوره آخه تاولا رو چطور بشوره پاره معجر سوخته ت هنوزم مونده تو مشتت بزم نامحرما بد بود ضربه خیزران کشتت بریز آب روان عمه ولی آهسته آهسته آخه بعد به ماه امشب رقیه چشماشو بسته دیگه قرار نیست دو قدم که راه می ری همش زمین بیفتی چشم بابا خیسه چرا ماجرای بازار شامو گفتی بابا حسین صفا آوردی منو هم با رقیه کاش می بردی رو نیزه ها سوختی و ساختی بابا جون زن و بچه تو شناختی همش اسمت رو می بردیم رقیه از همه بیشتر همه ما کتک خوردیم رقیه از همه بیشتر بریز آب روان عمه ولی آهسته آهسته آخه بعد به ماه امشب رقیه چشماشو بسته
-
تک - به جز گریه بر غمهای اربابم کاری ندارم حضرت زهرا، انتخابم کرد گریانش باشم ماه محرم به دنیا ندهم اشک محرم را به شادی نفروشم دم این غم را شور دنیا اباعبدالله عاشقم با ابا عبدالله یا اباعبدلله به جز راه تو از هر راهی رفتم، خیری ندیدم مادرت زهرا، انتخابم کرد از کودکی نامت را شنیدم به شادی ندهم لذت این غم را به دنیا نفروشم نخ پرچم را شور دنیا اباعبدالله عاشقم با ابا عبدالله
-
شور - حال و روز دلم بدون تو چه خرابه ولی دوست دارم ای عزیز دل ابوتراب به ولای علی دوست دارم منم و دار و ندارم که همین اشک تو روضهی شماست توی این دنیای نامرد یهجا آروم میشم اونجا کربلاست دل من تنگه، برا شیش گوشه خونِت از غربت داره میجوشه بدم المظلوم توی عرش خدا پیراهن پارهی تو مثل یه پرچمه توی روضهی تو دقیقههاش شبیه شبای محرمه بمیرم چشمای زینب هنوزم خیره به سوی نیزههاست سر عباس و علی اکبر و شیرخواره به روی نیزههاست بمیرم انگار هنوزم جنگه سر رو نیزه هدف سنگه
تاکنون نظری ثبت نشده است.