منو
شب سوم صفر 1402 - میثم مطیعی

شب سوم صفر 1402 - میثم مطیعی

  • 4 تعداد قطعات
  • 14 دقیقه مدت قطعه
  • 34 دریافت شده
مداح : میثم مطیعی
مناسبت مذهبی : 3صفر
شخصیت : حضرت زینب (س)
نوع قطعه : كل مجلس
مرثیه خوانی شب سوم صفر با صدای میثم مطیعی، 1402

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 14:52
    روضه - حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی غریب تا که نمانَد حسینِ بی‌عبّاس به جای خواهری آنجا برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو؟ برادر! که مادری کردی تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی پس از حسین، چه بر تو گذشت؟ وارث درد! به خون نشستی و در خون شناوری کردی به روی نیزه سرِ آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردی و سروری کردی چه زخم‌ها که نزد خطبه‌ات به خفّاشان زبان گشودی و روشن سخنوری کردی زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم، تو حیدری کردی تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امّت! پیمبری کردی بدل به آینه شد خاک کربلا با تو تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی من از کجا و غزل گفتن از غم تو کجا؟ تو ای بزرگ! خودت ذرّه‌پروری کردی
  • 7:28
    زمینه - چشاتو ببند هم‌سفر، دلتو ببر کربلا دوباره بگو یاحسین، برو یه سفر کربلا کربلا، شب جمعه‌ها، پر عطر سیب مادره گوشه گوشه ی شیش گوشه، صدای غریب مادره کربلا کربلا کربلا بهتر از همه حال، عاشقاشو می‌دونه شک نکن سلام ما، بی جواب نمی‌مونه سلام بر حسین چشاتو ببند هم‌سفر، برو زیر بارون اشک رسیدی به مقصد بگو، چه خبره میدون مشک زیر بارون گریه‌ها، یه نسیمِ آشنا میاد انگار از لب ِتشنه‌ها، هنوزم داره صدا میاد العطش العطش العطش خوب نگاه کنی، عالم، در طواف گهواره ن بچه‌های ما نذر ِ، روضه‌های شیرخواره‌ن بهتر از همه حال، عاشقاشو می‌دونه شک نکن سلام ما، بی جواب نمی‌مونه سلام بر حسین چشاتو ببند هم‌سفر، با خاطرات اربعین حاجت دلت رو بگو، به پسر ام البنین از شریعه هنوز داره میاد عطر و بوی فاطمه یک نفر داره روضه می‌خونه از کنار علقمه یا اخا یا اخا یا اخا هر کی کربلایی شد، این مسیر و می‌شناسه راه دیدن ارباب، از ضریح عباسه بهتر از همه حال، عاشقاشو می‌دونه شک نکن سلام ما، بی جواب نمی‌مونه سلام بر حسین شاعر : مهدی زنگنه
  • 5:12
    واحد - ای وارث دلتنگی آدم! دل‌مرده‌ام آه ای مسیحا دم! ای وارث رأس به خون غلتان یحیا ای وارث تنهایی یوسف به صحرا! ماهِ تنها وارث نوحی و در طوفان اسیرم وارث موسایی و من غرق نیلم وارث احمد! ببین، گم‌کرده‌راهم وارث حیدر! ببین ابن‌السبیلم من بدم ولی تو، بهترین امیری آمدم، محال است، دست من نگیری در غبار دنیا، گم شدم من ای ماه! بر دلم بتاب ای، شب‌چراغ این راه! دنیا مرا سر می‌دواند باز این سو و آن سو می‌کشاند باز چون قایقی طوفان‌زده در دست امواج ذره به ذره هستی‌ام رفته به تاراج رفت به تاراج چشم من گم کرده راه آسمان را پایم از کف داده آن تاب و توان را دست من خالی، دلم پر، سینه‌ام تنگ از که پرسم راه و جویم کاروان را؟ شاعر : دکتر محمدمهدی سیار
  • 7:45
    روضه پایانی

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی