منو
شب عاشورا محرم 1403 - محمود و محمد کریمی

شب عاشورا محرم 1403 - محمود و محمد کریمی

  • 10 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 563 دریافت شده
مرثیه خوانی شب عاشورا با صدای محمود و محمد کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:04
    روضه - کجایی سیّدی! ای جان زهرا ببینی سفره‌ی احسان زهرا گرفتم اجر ایثار و ادب را سرم افتاده بر دامان زهرا حسین آمد کنار پیکر من شده خاک خجالت بر سر من کسی با مادرم ای کاش می‌گفت شد از امروز، زهرا مادر من ز تو شرمنده‌ام؛ آب‌آورت رفت علمدار رشید لشکرت رفت تو تا در راه بودی، مادرت بود تو از راه آمدی و مادرت رفت به پیش پات دارم باغ لاله خوش‌آمدگویی‌ام، شرم است و ناله مرا بگذار و راهی حرم شو شدم دلواپس طفل سه‌ساله من و فکر حرامی و جسارت حرم، فکر بدون من اسارت کنار علقمه من ماندم و تو همه سمت حرم در فکر غارت
  • 2:33
    روضه - آب می‌خواهم آب خیمه‌ها پر شده از تشنگی و رنج و عذاب ای عمو! آب چه‌شد؟! غیر شرمندگی، عبّاس نداده‌ست جواب دختری مشک آورد مشک آورد و دنیا به سرش گشت خراب به دل دشمن زد قول داده‌ست عمو تا که بیاید با آب قول داده‌ست عمو رووی حرفش همه‌ی اهل‌حرم کرده حساب ظهر عاشورا شد علم افتاد و زمین قائله‌ای برپا شد علم افتاد زمین و از آن‌لحظه دگر، باب جسارت وا شد نیزه‌ای بالا رفت و چه دشوار میان دوسه نیزه، جا شد دوره کردند او را سر این‌که چه‌کسی سر ببرد، دعوا شد یاأخا را تا گفت پسر امّ‌بنین هم، پسر زهرا شد ساعتی بعد حسین در سراشیبی گودال تک‌وتنها شد شعر، غرق گله است پای زن‌های حرم، خسته و پر آبله است زیر تیغ خورشید سر عبّاس به نی؛ سایه‌ی این قافله است دختری سیلی خورد چون که بین سر و او، چندقدم فاصله است روضه‌ی شعر این‌جاست نیزه‌دار سر عبّاس چرا حرمله است؟!
  • 2:08
    روضه - بعد تو، خیمه‌ی ما غرق عزا شد؛ بد شد کمر شاه که از داغ تو، تا شد؛ بد شد لشکر نیزه و شمشیر و عصا ریخت سرت از تنت، دست‌جدا؛ دست، جدا شد؛ بد شد بین ابروی تو را فاصله انداخت عمود فرقت ای ماه بنی عشق، دوتا شد؛ بد شد شاه تنهاشده بعد از تو، زمین‌گیر شد و وسط گودی گودال، چه‌ها شد؛ بد شد شمر فهمید که عبّاس ندارم؛ شر شد قائله دور و بر خیمه به‌پا شد؛ بد شد رفتی و بعد تو ای سرو دل‌آرا، به حرم پای شمر و شبث و حرمله واشد؛ بد شد احترامم سر جا بود ولی بعد از تو این اسارت که چنین قسمت ما شد؛ بد شد سر تو رفت به نیزه؛ سر ما داد زدند
  • 3:56
    زمینه - حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو هم خویش را بیگانه کن؛ هم خانه را ویرانه کن و آن‌گه بیا با عاشقان هم‌خانه شو؛ هم‌خانه شو باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی گر سوی مستان می‌روی، مستانه شو؛ مستانه شو رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها و آن‌گه شراب عشق را پیمانه شو؛ پیمانه شو چون جانِ تو شد در هوا، ز افسانه‌ی شیرین ما فانی شو و چون عاشقان، افسانه شو؛ افسانه شو
  • 6:03
    زمینه - اشکای حرم، بارون دستای بریدت چشمای حرم، مدیون دستای بریدت هرچی گره افتاد به کارم، مادرم گفت سقّای حرم! قربون دستای بریدت بار اوّلم نیست؛ بار آخرم نیست، پریشونم کردی بار اوّلم نیست؛ بار آخرم نیست که مجنونم کردی بار اوّلم نیست؛ بار آخرم نیست، تو دیوونم کردی توو خونه‌ی کرمتم اباالفضل دیوونه‌ی حرمتم اباالفضل هر بیچاره و درمونده‌ای باشه توو عالم راه چارشو می‌دونه دستای بریدت هربلایی هم سرم بیاد، از علم تو دل نمی‌برم به‌ جون دستای بریدت حاجتا بهونه‌ست؛ راهی عاشقونه‌ست؛ توو بازارت باشم توو صف زیارت با همین بضاعت، خریدارت باشم کاش‌کی ‌ای ‌علمدار! من توو عشق، این‌بار علمدارت باشم توو خونه‌ی کرمتم اباالفضل دیوونه‌ی حرمتم اباالفضل رایت الحسین هنوز اگه سرخه مثه خون سرخی می‌گیره از خون دستای بریدت کربلا با این‌که مرکز عالمه امّا کربلا نبود بدون دستای بریدت دستاتو توو محشر تا میاره مادر، چه غوغایی می‌شه با دست کرامت، تازه اون قیامت تماشایی می‌شه باز روضه‌ی مشک بین اون‌همه اشک، چه دریایی می‌شه توو خونه‌ی کرمتم اباالفضل دیوونه‌ی حرمتم اباالفضل
  • 3:15
    زمینه - پشت سر، دعای زینب و رباب پیش روو، صدای زمزمه‌ی آب یک‌تنه می‌زنه به قلب لشکر، ابوتراب رووی لب سقّای حرم ای ساقی کوثر مدد علم به دست و رووی علم نوشته یاحیدر مدد از همه ماسوا، از همه خیمه‌ها از دل و جان ما تا ابد می‌رسد این ندا یا اباالغوث ادرکنی! یا اباالفضل ادرکنی نعره‌هات توو میدونه چه آتشین زیر پات، به‌لرزه افتاده زمین تا ابد یارته، دعای خیر امّ‌بنین میگه حسین ای ماه حرم ای تک‌سوار لشکرم مدینه ای کاش بودی داداش توو کوچه پیش مادرم تو دل علقمه، غصّه‌ی عالمه با قدی که خمه می‌خونه زیر لب، فاطمه یا اباالغوث ادرکنی! یا اباالفضل ادرکنی
  • 2:42
    شور - آن یکی بوسید دستش، دیگری بوسید پایش آن یکی گفتا که مردی، کیستی ای نازنینم گفت من ماه بنی هاشم ؛ سُرور قلب زهرا شبل حیدر، زاده ی آزاده ی ام البنینم معنی درس وفایم، فانی آب بقایم جرعه نوش چشمه ی علم امیر المؤمنینم روز مردی، گر بیارم خم به ابروی کمانم آیه ی «نصر من الله » نقش ببندد بر جبینم دست دادم در ره حق تا که یزدان داد بالم با همه قدوسیان، طیار در خلد برینم خوانده یزدانم، ز لطف و مرحمت، باب الحوائج دستگیر کل خلق، از اولین و آخرینم ای عزاداران! بشارت باد، زهرا روز محشر آورد بهر شفاعت دست های نازنینم تشنه لب در آب رفتم، این سخن با خویش گفتم : من چگونه آب نوشم، شاه را عطشان ببینم مشک را پر کردم از آب و به خود گفتم : که باید راه نزدیکی برای خیمه رفتن برگزینم راه نخلستان گرفتم، لیک از شمشیر دشمن قطع شد دست علمگیرم از یسار و از یمینم فکر کردم : دست دادم، آب دارم غم ندارم سرفرازم، ساقی اطفال شاهنشاه دینم ناگهان دیدم که در ره ریخت آب و سوخت جانم تیر زد بر مشک آن خصمی که بود اندر کمینم دیگر از دیدار اطفال حرم شرمنده بودم تیر زد دشمن به چشمم تا که طفلان را نبینم گفتم اکنون خوب شد، خوبست برگردم به خیمه ناگهان بر سر فرود آمد عمود آهنینم یل کرببلا ... علمدار حسین
  • 6:57
    واحد - محمد کریمی - و راهم دادی و دارم دو چشمانِ تر از اینجا کجا را دارم آقاجان؟! کجا را بهتر از اینجا؟! نوشتی سردرِ هیات؛ نجاتم میدهد عشقت رسیدم توشه بردارم برای محشر از اینجا خدا را شکر در کارم گره افتاد و برگشتم به لطفت سردرآوردم دوباره آخر از اینجا پرِ پرواز لازم داشتم محضِ طوافِ تو گرفتم مثل فطرس عاقبت بال و پر از اینجا میانِ روضه تحویلم گرفتی بینِ خوبانت قسم خوردم نخواهم رفت جایِ دیگر از اینجا تو هستی «سیدالعطشان» و من سیراب از داغت دلم آتش گرفت و آب، شد شعله ور از اینجا به دستانت سپردم حاجتم را، که شنیدم رفت به عرشِ بیکران، خونِ علیِ اصغر از اینجا امان از عصرِ عاشورا، تنت افتاد در گودال تو را می دید روی تل چه مضطر خواهر از اینجا جسارت شد به اهلِ خیمه و حرف از اسارت بود طناب آورده و آغاز شد دردسر از اینجا!
  • 6:30
    جفت - دلم مسته علمداره ببین با من چه‌ها کرده شکوه شاه و درباره یلی که بی‎‌هماورده چشاش کابوس کفّاره نگاش دوای هر درده رخش، نور علی نوره عیار مرد و نامرده بدون مشک از میدون به خیمه برنمی‌گرده دلم مدیون چشماته اباالفضل لبم مهمون دریاته اباالفضل دل زینب، دل زهرا، اباالفضل اسیر قدّ و بالاته به تو گفتن عموجونم تموم عشق ساداته رقیّه تووی ویرونه هنوزم گرم رویاته غزال امّ‌عبّاسی که عبّاس، اسم زیباته به خیمه، قحطی آبه؛ واویلا علی‌اصغر نمی‌خوابه؛ واویلا فقط به خیمه‌ها جاری فرات خون اصحابه چه سرداری! چه سقّایی که امر، امر اربابه به دریا می‌زنه ساقی علی میون محرابه مثه تلاطم مشکه برا مولاش بی‌تابه چه جلالی! ای‌والله چه کمالی! ای‌و‌الله چه شکوهی! ای‌و‌الله چه جمالی! ای‌و‌الله چه قیامی! ای‌و‌الله چه مقامی! ای‌و‌الله چه امامی! ای‌و‌الله چه غلامی! ای‌و‌الله نصرت اللهی! ای‌و‌الله قدرت اللهی! ای‌و‌الله آیت اللهی! ای‌و‌الله دست ید اللهی! ای‌و‌الله قمر حیدر! ای‌و‌الله پسر حیدر! ای‌و‌الله جگر حیدر! ای‌و‌الله شیر نر حیدر! ای‌و‌الله چه دلیری! ای‌و‌الله چه نصیری! ای‌و‌الله چه وزیری! ای‌و‌الله چه امیری! ای‌و‌الله به وفایت! ای‌و‌الله به صدایت! ای‌و‌الله به رضایت! ای‌و‌الله به صفایت! ای‌و‌الله
  • 5:29
    شور - حال منه دیوونه تماشاییه کار تو برای گریه سقاییه تو کرب و بلا یل ام البنین دربار تو دربار تو دربار تو عجب جاییه امشب که توی رویام دیدم توی دربارم حاجاتم شد فراموش میگفتم دوست دارم سایه ات افتاد رو دیوار هنوز رو به دیوارم امشب که توی رویام دیدم توی دربارم تو کرب و بلا یل ام البنین دربار تو دربار تو دربار تو عجب جاییه یل کرب و بلا علمدار حسین زلفت میتونه روز منو شب کنه میمیرم برا هرکی برات تب کنه برده کنه اون که تو تلاطم روزگار زندگیشو عشقت زندگیشو عشقت زندگیشو عشقت مرتب کنه رمز قفل قلب ما فقط یا ابالفضل با ارزش ترین سوگند به مولا ابالفضل روی قلبم نوشته که حق با ابالفضله از عالم گره وا میکنه نوکرت مرده زنده میکنه گدای درت من چیزی به غیر از تو نمیخوام ازت حاجاتم تمومش حاجاتم تمومش حاجاتم تمومش فدای سرت شاید اولش درمون میخواستم برا دردام درمون شد همش اما دیدم کم نشد اشکام تنها درد من اینه من از تو تو رو میخوام یل کرب و بلا علمدار حسین

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی