- 537
- 1000
- 1000
- 1000
شب ششم محرم 1403 - محمود کریمی
مرثیه خوانی شب ششم محرم با صدای محمود کریمی، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
چهارپایه خوانی - شاخِ شمشاد حسن از دور تا معلوم شد قامتش، زخمی تیرِ چشمهای شوم شد تا بماند سنگباران گشتنش در یادها نُقلپاشیدن سرِ دامادها، مرسوم شد قدّ او کوتاه امّا نیزه، کوتاهی نکرد که بلند از این مصیبت، نالهی معصوم شد نامهاش وقتی به دست نعل مرکبها رسید پیکرش از پشت و رو، هم مُهر شد؛ هم موم شد رنجِ قدّی که به زیر سمّ مرکبها کشید باعث رنجیدن هرچارده معصوم شد بین حرفش لشکر دشمن دویده بود که نالهی من را عمو دریاب، نامفهوم شد لحظهی آخر در آغوش عمویش جان سپرد آنکه یک عمری از آغوش پدر، محروم شد داغ او در کربلا، داغ حسن را زنده کرد در مدینه باز انگاری حسن، مسموم شد از همانروزیکه زهرا ناله زد، فضّه بیا کشتن معصوم زیر دستوپا مرسوم شد صورتش وقت به میدان رفتنش معلوم بود وقت برگشتن به دارالحرب، نامعلوم شد پیکرش آورده شد خیمه، کنار پیکری که به سختی تکّهتکّه در عبا منظوم شد
-
چهارپایه خوانی - زندگی یعنی نفس؛ یعنی هوا؛ یعنی حسین زندگی یعنی رفاقت با خدا؛ یعنی حسین زندگی در اصل یعنی کربلا؛ یعنی حسین زندگی عشق است؛ آری عشق ما، یعنی حسین اوّلین حرفی که وارد شد به دفتر، حرف اوست آنچه خواهد ماند با مردم در آخر، حرف اوست بر زبان عالم از ذر تا به محشر، حرف اوست ابتدا یعنی حسین و انتها یعنی حسین کیست آنکه بر همه عالم، امیری میکند سربلند است آنکه پیشش سر به زیری میکند کیست در بنبست آخر دستگیری میکند دستگیر مردم بیدستوپا یعنی حسین
-
روضه - گرفتن از من تو رو چه دور بردن تو رو با داغ، کشتن منو با سنگ، کشتن تو رو قبل از من، تن تو پامال شد و قبل از من، دهان تو خونین شد قبل از من، صورت تو خاکی شد قبل از من، سینهی تو سنگین شد سرت کلاخود نبود چه سخت شد فرود تو به نعلها گرهزدن کاکل خونآلودتو قبل از من، فاطمه نالتو شنید قبل از من، حسن به داد تو رسید قبل از من، کاکل تو کشیده شد قبل از من، پنجه به موی تو رسید تنت معمّا شده بود سر تو دعوا شده بود راه نفسهاتو میبست زخمایی که واشدهبود قبل از من، فاطمه مهمونت شد قبل از من، بابات برات آب آورد قبل از من، هجوم، سینتو شکست قبل از من، نعل به صورت تو خورد
-
زمینه - روی دستم، زنده بمون پسرم پیکرت رو تا به حرم ببرم تپش ضعیف قلبت، داره بیصدا میشه داره استخون سینت از بدن جدامیشه مادرت داره میون خیمهها فدامیشه دم آخری، غربت چشمات مثه چشم برادرم شده سر و دست و تموم پیکرت مثه پهلوی مادرم شده وای! شاخهی شمشاد حرم وای! پرشکسته کبوترم وای! یادگار برادرم بیتو میمیرم! گل پرپر من تازهشد داغ علیاکبر من نفسات پر از شرارس؛ نیمهجون شده تنت تا دیدن زره نداری، همه با سنگ زدنت به خدا شبیه قلبم، پره خونه پیرهنت روو لب و دهن تو، وای من جای بوسهی سمّ مرکبه دیگه وقت عزا گرفتن عمو عبّاس و عمّه زینبه وای! تشنهلب، دستوپا زدی وای! روو خاکا دستوپا زدی وای! هی باباتو صدا زدی
-
زمینه - شیر ارشد زهرا، حسن مولا زادهی علیمولا، حسن مولا ای شهپر هلاتی، حسن مولا لا اباالکرم الّا حسن مولا رمز و راز انّما، حسن مولا کلّنا فداک یاحسن مولا ای صلابت حیدر، ثارالله سرّ هیبت حیدر، ثارالله نور صورت حیدر، ثارالله شمس دولت حیدر، ثارالله تیغ صولت حیدر، ثارالله شیر حضرت حیدر، ثارالله دربار تو از ملائکه، پره والله شأن اسمت، امر إرجعی صَدَقَ الله با یاد تو، گریه میکنم؛ آره والله با ذکر تو، سینه میزنم؛ بسم الله
-
زمینه - ابر باران حسین، حسن؛ جان حسین، حسن بانی خوان حسین، حسن؛ جان حسین، حسن خون شریان حسین، حسن؛ جان حسین، حسن شاه و سلطان حسین، حسن؛ جان حسین، حسن صاحب فرمان حسین، حسن ساقی مستان حسین، حسن حجّت و برهان حسین، حسن سفرهی احسان حسین، حسن ضربان دل حسین، حسن؛ ضربان دل حسن، حسین شه بیصحن و حرم، حسن؛ شه بیغسل و کفن، حسین اوّل راه حسین، حسن؛ ماه حسین، حسن آخرین آه حسین، حسن؛ ماه حسین، حسن نور مصباح حسین، حسن؛ ماه حسین، حسن حجّةالله حسین، حسن؛ ماه حسین، حسن نقطهی پرگار حسین، حسن سیّدالاحرار حسین، حسن الگوی رفتار حسین، حسن کعبهی سیّار حسین، حسن ذوالفقار در نیام، حسن صلح تو رمز قیام، حسن پدرم گفت: یا امام حسین مادرم گفت: یا امام حسن گریههای بیصدا، حسن؛ روضهی بیانتها، حسین ای شهید کوچهها، حسن؛ ای شهید کربلا، حسین ای علمدار حسن، حسین؛ یار حسن، حسین سرّ ایثار حسن، حسین؛ یار حسن، حسین ای طرفدار حسن، حسین؛ یار حسن، حسین شده تکرار حسن، حسین؛ یار حسن، حسین ماه شب تار حسن، حسین رونق بازار حسن، حسین محرم اسرار حسن، حسین وزیر دربار حسن، حسین این شبا هرحاجتی رو که از خدا میخوای، بگو حسن مدینه میخوای، بگو حسین کربلا میخوای، بگو حسن با گداها همنشین، حسن؛ سفرهدار اربعین، حسن یا شفیع المذنبین، حسین؛ یا معزّ المومنین، حسن
-
شور - ای ماهی دریا برایت گریه کرده پیغمبر و زهرا برایت گریه کردهای قصه ی مظلومیت در انجمن ها مثل علی در جامعه تنهای تنها
-
واحد - ای عمو بنگر تنم اندازه سقا شده قاسمت رعنا شدهبند بندم زیر نعل اسب از هم وا شدهقاسمت رعنا شده ای شده در باور تو مرگ اهلی من عسل یابن زهرا العجل سوی میدان می روی حی علی خیر العمل یابن زهرا العجل قاسمم افتاده ام از زین مرکب بر زمین ای عمو حالم ببین بر کنار من نشسته قاتل من در کمین ای عمو حالم ببین نوه شیر عرب شیره جان حسنم نوجوان حسنم صاحب خاطره نام و نشان حسنم نوجوان حسنم بی زره آمده و پیرهن او کفن است قاسم بن الحسن است مثل عباس عمویش به علی صف شکن است شده ذکر همه اهل حرم یا قاسم یابن زهرا قاسم زنده شد خاطره جنگ جمل با قاسم یابن زهرا قاسم کربلا با رجز تو حسن آباد شده پسرم ای قاسم حمله کن باز که روح پدرت شاد شده یادگار مجتبایم در شجاعت حیدرم قاسم بن الحسنم می روم با روی خونین نزد زهرا مادرم قاسم ابن الحسنم بیش از قبل من امروز شبیه حسنم قاسم ابن الحسنم پدرم جای زره دوخته بر تن کفنم قاسم بن الحسنم
-
جفت - تو دست شاه کریمی؛ قاسم قاسم قاسم به مُلک عشق، مقیمی مطاف و هجر و حتیمی شهید امر عظیمی چه جلوهای؛ چه شمیمی چه زلف دست نسیمی ای اشتیاق مداوم؛ قاسم قاسم قاسم ستارهی بنیهاشم؛ قاسم قاسم قاسم تو محرم حرمینی؛ قاسم قاسم قاسم تو نور عین دو عینی آیینهی حسنینی چکیدهی ثقلینی پر از معوذّتینی تو مجتبای حسینی ای تکیهگاه محارم؛ قاسم قاسم قاسم ستارهی بنیهاشم؛ قاسم قاسم قاسم عصارهی دو برادر؛ قاسم قاسم قاسم اصالتی دوبرابر دو شاهزادهی محشر تیغ دوپهلوی حیدر دوباره حیدر و خیبر دعای حضرت مادر به حرز عشق مقاوم؛ قاسم قاسم قاسم ستارهی بنیهاشم؛ قاسم قاسم قاسم زمان خیرالعمل شد؛ قاسم قاسم قاسم به قول دوست، عمل شد زمان رزم بَطَل شد زمین، مذاب عسل شد عسل در اسم تو، حل شد مرور جنگ جمل شد یل حسن شده عازم؛ قاسم قاسم قاسم ستارهی بنیهاشم؛ قاسم قاسم قاسم تو منبع برکاتی؛ قاسم قاسم قاسم چشمهی آب حیاتی چه نازنین وجناتی چه جلوهای و چه ذاتی چه رزم و چه حرکاتی چه حیدریضرباتی به معرکه شده حاکم؛ قاسم قاسم قاسم ستارهی بنیهاشم؛ قاسم قاسم قاسم
-
شور - خواهر از مقتل میاد خمیده بیرمق، بیحال، رنگ پریده روی نی دیده، سر بریده سر بریده، سر بریده چه خبر عمّه؟ خودم دیدم غریب گیر آوردنش چه خبر عمّه؟ خودم دیدم توو قتلگاه کشوندنش چه خبر عمّه؟ خودم دیدم با یه وضعی کشتنش دیدم از نیزه، زخم لباشو کی پریشون کرد، موی داداشو به تن خولی دیدم عباشو دیدم عباشو، دیدم عباشو هرچقد گشتم توو اون گودال هرچی که بود، بدن نبود هرچقد گشتم به جز رگها جا برا بوسیدن نبود هرچقد گشتم از اون پیکر چیزی برا کفن نبود هوا تاریکه؛ دم اذونه همه رفتن؛ ساربان میمونه سم مرکبها، روضه میخونه روضه میخونه، روضه میخونه ای تن بیسر! برا زینب چی مونده از پیکر تو ای تن بیسر! بگو بردن چجوری انگشترتو ای تن بیسر! خبر داری با چی زدن دخترتو
-
شور - رندان تشنهلب را آبی نمیدهد کس گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت حسین حسین حسین جلو ه دار رخ او دیده من تنها نیست ماه و خورشید همی آینه می گردانند عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا ما همه بنده و این قوم خداوندانندسنگ عقیق اگر بتراشم برای تو باید که از جگر بتراشم برای تو حسن حسن حسن طوف سرت به شویه حجاج جایز است پس واجب است سر بتراشم برای تو باشد به سمت مرقدت آزاد رو کنیم برای تو از اصفهان ضریح برایت بیاورم یک گنبد از گوهر بتراشم برای بر مرقد تو لاله عباسی آورم فانوس از قمر بتراشم برای تو از والدین خادم درگه بسازمت قربانی از پسر بتراشم برای تو
-
روضه - چشمت زدند چونکه به میدان درآمدی گفتند: شیر جنگ جمل، نوجوان شده سینهشکسته آمده و سینه میزند بر سینهی شکستهی تو، نوحهخوان شده هر تکّهای ز پیرهنت در مسیر بود انگار در میانهی میدان، خزان شده هرکس به قدّ و چهره، شناسانده میشود رویت به ضربههای لگد، بینشان شده جای هلال، نعل بهروی تو مانده و مثل هلال نو، قدّ من هم کمانشده مثل عسل، کشیدهشده پیکرت ولی جسمت به رنگ برگ گل ارغوان شده جانم فدای خندهی دنداننمای تو دندان و دندههای تو، یکدرمیان شد
تاکنون نظری ثبت نشده است.