منو
شب پنجم محرم 1403 - محمود و محمد کریمی

شب پنجم محرم 1403 - محمود و محمد کریمی

  • 11 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 251 دریافت شده
مرثیه خوانی شب پنجم محرم با صدای محمود و محمد کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:16
    روضه - کاش می‌شد که فارغ از این حسرت دیرینه باشیم یه محرّم، شب پنجم کاش می‌شد مدینه باشیم بشینیم دم بقیعو تا سحر، روضه بخونیم زیر لب، پیش پدر کاش از پسر، روضه بخونیم این شبا، دور مزارش توو بقیع، غربت محضه کاش بریم؛ ولو نذارن ناله هم کنیم، می‌ارزه به‌خدا می‌ارزه اون‌جا گریه آستین‌به‌دهن کرد گریه از غم حسین و گریه از غم حسن کرد اگه ما حسینی هستیم کرم امام‌حسن بود کاش‌کی امشب روضمون توو حرم امام‌ حسن بود گفتم از حرم؛ دلم سوخت! آقامون حرم نداره دور قبرش توو محرّم پرچم و علم نداره حرم و گنبد و صحنش همگی وقف حسینه حتّی روضشم گریزش به‌خدا حرف حسینه فاطمیه؛ توو محرّم روضه‌های پسراشه یاد کوچه، یاد مسمار ارث اون به بچّه‌هاشه داشت نگاه می‌کردش از تل ته گودال چه‌خبر بود عمو گیر افتاده تنها مثل زهرا، پشت در بود نیزه‌ها می‌رفت بالا نیزه‌ها می‌رفت پایین چکمه‌ی شمرو نگاه‌کن داره سینش می‌شه سنگین دست عمّه‌رو رها کرد پابرهنه زد به جنجال از توو جمعیت به سختی خودشو رسوند به گودال صددفعه آدم توو روضش می‌میره و زنده می‌شه این‌جا جاییه که ارباب از حسن، شرمنده می‌شه هی می‌گفت نزن؛ یتیمه هی می‌گفت امانتی بود کشتنش توو بغل شاه بَه! چه‌جای راحتی بود
  • 4:43
    زمینه - عمو تووی میدون، تموم تنش خون بذار برم ای عمّه، کنار عموجون می‌میرم اگه کاری ازم برنیاد می‌میرم اگه عمرم الان سرنیاد می‌زنم دل به دریا؛ من غلامم، تو مولا تو برا من عموجون، هم عمویی هم بابا دیگه جون نداره، تن پاره‌پاره کاش‌کی یکی پیدا شه، براش آب بیاره من میرم تا سپر بشه سینم براش من میرم تا بیفته دودستم به‌پاش دیگه کارش تمومه؛ بین گودال، عمومه عمّه‌جون این صدای ناله‌ی یه مظلومه چقد زخم شمشیر؛ چقد نیزه و تیر منو سپر کن توو این جدال نفس‌گیر افتاده تووی آغوش تو، بال من می‌بینی حسن اومده دنبال من با چه وضع و چه حالی، اومدم دست خالی اومدم امّا دیدم، تو میون گودالی
  • 4:00
    ?زمینه - از زیر پلکای پر خون دیدم دویدی توو میدون گفتم به زینب ای خواهر امانتیم رو برگردون برش‌گردون؛ بدون شمشیره برش‌گردون؛ باباش روبرومه برش‌گردون؛ این‌جا پر تیره برش‌گردون؛ کار تمومه بیاد نیاد، محاصرم توو نیزه‌ها بخواد نخواد، سرم میره روو نیزه‌ها سرباز کم سنّ‌وسالم خبر نداره از حالم نذار ببینه وضعم رو حالا که توو این گودالم برش‌گردون؛ نشنوه صدامو برش‌گردون؛ دیگه نیمه‌جونم برش‌گردون؛ زخمامو نبینه برش‌گردون؛ غرق خونم یکی‌یکی دارن میان بالاسرم تمومشون بعدش میان سمت حرم اگه بیاد، غوغا می‌شه اسیر نامردا می‌شه اگه بفهمن که باباش کی بوده، واویلا می‌شه برش‌گردون؛ قاتلا رسیدن برش‌گردون؛ این‌جا قتلگاهه برش‌گردون؛ فرصتی نمونده برش‌گردون؛ شمر توو راهه اگه بیاد، می‌مونه زیر دست‌وپا منو ازش با نیزه می‌کنن جدا
  • 3:44
    روضه - حظه‌ی آخره؛ عمو داره میره عمّه! یه‌کاری کن؛ منو نمی‌بره کجا می‌خوای بری؟! چرا منو نمی‌بری عمو! این‌دم آخری، منو به عمّه می‌سپری نفس میره پایین؛ با گریه‌هام میاد از تووی قتلگاه، صدا بابام میاد عمّه بزار برم؛ داره می‌لرزه پیکرم عمو تنها توو میدونه؛ برم بیارمش حرم زندگی بی‌عمو، نمی‌شه باورم بدون که می‌میرم؛ عمّه! توو غارت حرم زنده بمونم و یکی بگه گل سرم یکی میون قافله، بگه کو علی‌اصغرم عمّه بزار برم؛ نزدیکه دیر بشه من می‌میرم اگه عمّه اسیر بشه ای وای اگه شما همراه نیزه‌ها روو نیزه‌ها سرا، بشه غارت معجرا عمو من اومدم که یاورت بشم بی‌شمشیر اومدم، جونم؛ تا سپرت بشم خاکی شده موهات؛ چرا خونی شده لبات عمو! الهی کور بشم؛ کی زد نیزه به پهلوهات
  • 2:15
    زمینه - شیر ارشد زهرا، حسن مولا زاده‌ی علی‌مولا، حسن مولا ای شهپر هل‌‌اتی، حسن مولا لا اباالکرم الّا حسن مولا رمز و راز انّما، حسن مولا کلّنا فداک یاحسن مولا ای صلابت حیدر، ثارالله سرّ هیبت حیدر، ثارالله نور صورت حیدر، ثارالله شمس دولت حیدر، ثارالله تیغ صولت حیدر، ثارالله شیر حضرت حیدر، ثارالله دربار تو از ملائکه، پره والله شأن اسمت، امر إرجعی صَدَقَ الله با یاد تو، گریه می‌کنم؛ آره والله با ذکر تو، سینه می‌زنم؛ بسم الله
  • 6:29
    زمینه - آخر راهی شدی از خیمه پر زدی من شرمنده شدم نباید میومدی حالا که اومدی، بیا توو بغلم بیا پسرک شیر جملم بیا پسرک دلبر حسن بیا پسرک قند و عسلم ده سال توو بغلم؛ ده سال توو پر قو آخر کشته شدی؛ بی‌دست، پای عمو سخته برام بگم پر از قفس بکش من جون‌به‌لب شدم پسرم! نفس بکش حالا منم و این چشمای ترم حالا منم و این زخم جیگرم حالا منم و این غصّه که نشد تورو مثه علی، خیمه ببرم غیر از واحسنا، روو لب‌های تو نیست من گفتم که نیا؛ گودال جای تو نیست چشمات چشمه‌ی خون؛ لب‌هات مثل کویر تابوته حسنه، زیر بارونه تیر گریونه مجتبی اون لحظه‌ای که با من میره پیکرت زیر سم مرکبا نگرونه تو و این‌همه غمم نگرونه تو و اهل‌حرمم نگرونه تو و دست قلمم دوباره روی خاک مونده علمم میره چکمه‌ی شمر ای آیینه‌ی من روی سینه‌ی تو؛ روی سینه‌ی من وای از عصر دهم؛ بعد از پر زدنت غارت می‌شه تنم؛ غارت می‌شه تنت
  • 3:46
    واحد - دم‌به‌دم گفتم حسین؛ دم‌به‌دم گفتم حسن بازدم گفتم حسین؛ بازهم گفتم حسن این صدای پای عشق است از نجف تا کربلا یک‌قدم گفتم حسین؛ یک‌قدم گفتم حسن در عمود یکصدوهجده، قراری داشتم تا رسیدم پای این باب‌الکرم، گفتم حسن هرکجا در بین روضه تا صدا زد روضه‌خوان بی‌کفن، گفتم حسین؛ بی‌حرم، گفتم حسن هرسخن از دل بر آمد، لاجرم بر دل نشست هرکجا دل سوخت، من هم لاجرم گفتم حسن طبق نصّ مصطفی، گریان زینب می‌شوم چون‌که هم گفتم حسین؛ چون‌که هم گفتم حسن حرف از شیب‌الخضیب آورده شد؛ گفتم حسین کودک‌ و موی سفید و قدّ خم، گفتم حسن کوری چشم کسانی‌که بر او طعنه زدند هرکجا گفتند شاه محترم، گفتم حسن
  • 1:51
    واحد - در زمین کربلا، من حامی ثاراللهم راهی قتلگهم نور چشم مرتضی و مجتبی، عبداللهم راهی قتلگهم پاسخ هل من معینت، آمدم کاری کنم جان به قربانت عمو بی‌زره مانند قاسم، آبروداری کنم جان به قربانت عمو می‌رسد از قتلگاهت ناله‌های فاطمه جان به قربانت عمو دست من از تن جدا شد مثل شاه علقمه جان به قربانت عمو آخرین حاجی‌ام و آمده‌ام قربان‌گاه جان به قربانت عمو حسن کوچک این دشت منم؛ عبدالله جان به قربانت عمو می‌خرم با دل و جان، تیر بلای تو عمو جان به قربانت عمو مثل عبّاس، دهم دست برای تو عمو جان به قربانت عمو
  • 1:46
    روضه - پاشو بریم خیمه، کنار عمّه عمو! ببین که بی‌قراره عمّه نفس‌نفس نزن؛ عمو می‌میرم نگو برو به من عمو می‌میرم بازو می‌خوام برای چی عزیزم؟ باید که خونمو به پات بریزم می‌خوام روو دستای تو پرپر بشم می‌خوام با تو مهمون مادر بشم حرمله باز روو زانواش نشسته دل زمین و آسمون شکسته روی تنت هزارتا تیر نشسته ولی یه‌نیزه پهلوتو شکسته
  • 3:02
    شور - از پلک تو ملک تا که نم شد هر قطره‌ی لایق تو، یم شد‌ احکام امور می‌نویسد دستی که به تیغ تو، قلم شد تو از پس پرده، هو کشیدی عیسای طبیب، متّهم شد وصل چو منی به حشر افتاد از بس‌که اهمّ فی‌الاهم شد بنشینم و صبر، پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم هرکس‌که رود به مکّه، حاجی‌ست وآن کس‌که رود نجف، منجف
  • 4:48
    شور - سلام ای صورت زیبای روی خاک افتاده سلام ای دست داده چشم داده زندگی داده بگو از لحظه با خیل دشمن روبرو بودن بگو از قول دادن از رسیدن از عمو بودن صدا افتاد دست افتاد مشک افتاد علم افتاد یکی با قد خم پاشد یکی با قد خم افتاد تو که با تشنگی چشمای یه دنیا رو تر کردی تو که با گریه دریا رو به ما نزدیک تر کردی زمان لبریزه از بغضت زمین سیراب از خونت چه تابی می خوره رو نیزه گیسوی پریشونت چی گفتی به فرات این رود ناآروم بی جریان چی دیدی توی قاب دست کم جونت برادر جان زمان لبریز از بغضت زمین سیراب از خونت چه تابی می خوره رو نیزه گیسوی پریشونت چه خونی به دل این طفل های بی زبون کردن تو رو می خواستن واسه همین مشکو نشون کردن صدا افتاد و دست افتاد مشک افتاد علم افتاد یکی با قد خم پاشد یکی با قد خم افتاد پناه خیمه های تشنه رو قطع الیمین کردن همون ها که علی رو سالها خونه نشین کردن

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی