منو
شب دوم محرم 1403 - محمود و محمد کریمی

شب دوم محرم 1403 - محمود و محمد کریمی

  • 13 تعداد قطعات
  • 4 دقیقه مدت قطعه
  • 297 دریافت شده
مرثیه خوانی شب دوم محرم با صدای محمود و محمد کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 4:10
    روضه - این‌روزها که روزی گریه، فراهم است ای روضه‌خوان! بخوان که دوباره محرّم است با عشق‌و‌شور در دل هرکوچه دیده‌ام در دست کودکان محل، طبل و پرچم است مانند تیغه‌های علم از سر ادب در محضر تو قامت گردن‌کشان، خم است عالم تمام، رخت عزا کرده بر تنش گویا عزای اشرف اولاد آدم است ما گریه می‌کنیم برای تو روزوشب تا اشک ما به زخم تنت مثل مرهم است تا رووی نیزه، موی تو آشفته‌شد حسین احوال نوکران تو، عمری‌ست درهم است در من کسی به سینه و سر می‌زند مدام باز این چه‌نوحه و چه‌عزا و چه‌ماتم است کاری نکرده‌ایم برای عزای تو در داغ تو اگر که بمیریم هم کم است
  • 4:40
    زمینه - توو دل بارون، زیارت‌نامه می‌خونه دل مجنون به لب، اذن دخوله تا تووی ایوون‌طلای تو از دلم یه‌پل تا دیار تو می‌زنم همیشه جان مادرت، هیچ‌کجا برام کربلا نمیشه فصل بارونه؛ دوباره سینه‌ها میشه عزاخونه دوباره لحظه‌های گریه‌هامونه؛ عزامونه آرزومونه روضمون توو صحن تو پابگیره خوش‌به‌حال اون‌که محرّمی کربلا بمیره دل، پریشونه؛ به غیر کربلا، جایی نمی‌مونه کفن‌هامون، لباسای سیامونه؛ دلا خونه پیرهن سیامه که آخرش، دستمو می‌گیره با دعای تو، نوکرت تووی کربلا می‌میره
  • 3:02
    روضه - خیر را من باب نابودی شر، آورده‌ام خاندانم را به امداد بشر، آورده‌ام با بروز آشکار وجه ثاراللهی‌ام کربلا را از دل تاریخ درآورده‌ام داغ هرچه دارد این صحرا، خریدارم به دل دل که جای خود برای دوست، سرآورده‌ام چشم کوفه کاش دنبال زر و زیور نبود تا ببیند کاروانی از گوهر آورده‌‌ام یاد دارم با دعایم، کوفه باران می‌گرفت من چه حاجاتی که در این شهر برآورده‌ام نامه‌هایی که فرستادند، همراه من است کودکان را از جفاشان، بی‌خبر آورده‌ام چه نیازی هست به خورشید و ماه کربلا؟! کاروانی با خود از شمس و قمر آورده‌ام هم برای خاک‌های داغ این صحرا، بدن هم برای آن تنور داغ، سر آورده‌ام بعد عبّاسم، بنادارم علمداری کند خواهرم را بیشتر از این نظر آورده‌ام اکبرم را اکبرم را اکبرم را اکبرم آن‌که از جان خواهم او را بیشتر آورده‌ام کاش شرمنده نگردم، آخرش پیش رباب اوّلین‌بار است اصغر را سفر آورده‌ام اشک، بیش از خون ز دین حقّ حفاظت می‌کند دختران را از پسرها بیشتر آورده‌ام تا نبیند صورت حوریه‌ها را آفتاب از ملائک، سایه‌ای از بال‌وپر آورده‌ام
  • 4:21
    روضه - حسین، لبخند به لب دستای خواهرو گرفت رفت به قربون‌صدقش اشکای خواهرو گرفت گفت که بی‌تابی نکن بلا می‌خواد بیاد بیاد خدا بزرگه عزیزم هرچیزی که خدا بخواد خدا می‌خواد توو کربلا خیمه‌هارو علم کنیم بین منا و کربلا اهم و فی‌الاهم کنیم خدا می‌خواد توو کربلا عاشقی روو سفید بشه جوونامون که جای خود اصغرمم شهید بشه ما اومدیم که مردمو نجات بدیم از عذاب حتّی اگه کشته بشیم تشنه کنار نهر آب با من قدم‌بزن بیا مقتلمو نشون بدم قراره تو صبر کنی من لب تشنه، جون بدم صبر کنی؛ نگاه کنی حنجره‌ی بریده رو رأس به نیزه رفته‌رو خنجر لب‌پریده‌رو صبر کنی؛ نگاه کنی غارت پیراهنمو پیدا کنی شام دهم میون گودال، تنمو قراره تو صبر کنی آتیش میاد به خیمه‌ها از توو آتیش، صدا میاد عمّه بیا؛ عمّه بیا صدا میاد؛ صدا میاد عمّه! آتیش گرفت پرم عمّه! نمی‌بینه چشام عمّه! کجاست معجرم
  • 3:34
    زمینه - ای صلابت حیدر، ثارالله سرّ هیبت حیدر، ثارالله نور صورت حیدر، ثارالله شمس دولت حیدر، ثارالله تیغ صولت حیدر، ثارالله شیر حضرت حیدر، ثارالله دربار تو از ملائکه، پره والله شأن اسمت، امر إرجعی صَدَقَ الله با یاد تو، گریه می‌کنم؛ آره والله با ذکر تو، سینه می‌زنم؛ بسم الله ای رشته‌ی کائنات، ثارالله ای هستی ممکنات، ثارالله ای معنی واجبات، ثارالله ای مشربه‌ی حیات، ثارالله ای نور پل صراط، ثارالله جانم جانم فدات، ثارالله
  • 6:58
    زمینه - این‌جارو هزاربار بین خواب دیدم جسمم رو به زیر نور آفتاب دیدم انگار توو آیینه، تنم رو پاره‌پاره هرشب لب تشنه تووی ظرف آب دیدم نینواس این‌جا؛ کربلاس این‌جا قتلگاه اولاد مصطفاس این‌جا آه بسم الله؛ فی سبیل الله قبله‌گاه و معشوق عاشقاس این‌جا پناه بر خدا از کرب‌وبلا از روز دهم؛ آتیش و حرم سر روو نیزه‌ها این‌جارو هزاربار بین خواب دیدم ناله‌های العطش رو بی‌جواب دیدم یک‌لحظه گلوی اصغرم رو‌ پاره‌پاره روو نیزه، کنار محمل رباب دیدم آسمون تاره؛ هرنفس داره از غروب صحرا، دلهره می‌باره خط‌به‌خط مقتل، گریه‌کن میشه تا که حرف از وَالشّمرُ جالسٌ میشه پناه بر خدا از کرب‌وبلا از آه غریب؛ غرق خاک‌وخون زیر دست‌وپا این‌جارو هزاربار بین خواب دیدم اهل‌بیتمو به حال اضطراب دیدم یک‌لحظه خودم رو با لبای پاره‌پاره بین تشت زر، توو مجلس شراب دیدم شعله‌ور زینب؛ خون‌جگر زینب میشه لحظه‌لحظه شکسته‌تر زینب کوفه و شام و طعنه و آزار میشه سرگردون بین کوچه و بازار پناه بر خدا از شام بلا از آه یتیم؛ از خاکستر رووی معجرا
  • 4:02
    واحد - از سما آید ندا با ناله‌ی واغربتا یا اباصالح بیا زینبش گوید: مزن خیمه در این دشت بلا یااباصالح بیا خواهرت زینب کجا و خاک صحرا؛ یاحسین کربلا منزل مکن جان من بر لب رسیده؛ جان زهرا؛ یاحسین کربلا منزل مکن آمد از ره، یادگار فاتح بدر و حنین پادشاه عالمین کربلا! آماده شو، کرب‌وبلایی شد حسین پادشاه عالمین آمدم تا جان‌دهم در راه دین و باورم بارالها این سرم این من و این پیکر و این اصغر و این اکبرم بارالها این سرم خسته از ره، کاروان آل‌اطهار آمده دخت کرّار آمده همره زینب، اباالفضل علمدار آمده دخت کرّار آمده بر سپاهی، چرخش تیغ نگاهت غالب است عصمت‌الله حرم احترام محملت مانند کعبه، واجب است عصمت‌الله حرم عصمت کبرای حق آمد به دشت کربلا آه و صد واویلتا وای از آن ساعت که در خون می‌تپد، خون خدا آه و صد واویلتا با ادب، زانو گرفته زاده‌ی امّ‌البنین عصمت‌الله حرم ظهر امروزت کجا و ظهر روز اربعین عصمت‌الله حرم
  • 5:12
    واحد - محمد کریمی - آب زنید راه را هین که نگار آمده خاک شوید شاه را روز قرار آمده ذرات دو عالم جمله در تلاطم در حال تکلم یا اهل النبوه صلی الله علیکم خاک قیام می کند باد سلام می کند عرض ادب شمس و قمر رو به امام می کند جن و ملک نوحه کنان بهر امیر عالمین یا حسین حسین حسین آب زنید راه را هین که نگار آمده ز جای خیز علقمه شیر شکار آمده شد وقت نزول آیات جلیله بانوی قبلیه زانو زد اباالفضل اهلا یا عقیله مؤذن حرم اذان دهد به آوای جلی صلاه ظهر به امامت حسین ابن علی برده شه کرب و بلا نماز را به زیر دین یا حسین حسین حسین آب زنید راه را هین که نگار آمده حبیب و ابن عوسجه لشکر یار آمده می بخشند اینجا دریای گناهی کوهی را به کاهی ای دل با ادب باش چون حر ریاحی یا حسین حسین حسین
  • 4:57
    واحد - دلبر ابر و بارون؛ رهبر چرخ گردون صاحب پادشاهی! تو کجا و بیابون؛ بیابون من رعیتم؛ تو شاه عرش کبریا من کاره‌ای نیستم، به تو بگم نیا دلشوره دارم از زمین کربلا چه کربلا چه پر بلا می‌بینم رأس حسین به نیزه‌ها با همه نور عینی؛ کعبه‌ی عالمینی با تو حرّ ریاحی، میشه حرّ حسینی أعوذبالله از غربت و اشک و آه أعوذبالله از هجوم یک سپاه أعوذبالله از غروب قتلگاه چه کربلا چه پر بلا می‌بینم رقیّه‌رو توو شعله‌ها خیمه‌ها که به‌پا شد، گریه‌ها بی‌صدا شد بغض زینب شکست و کربلا، کربلا شد خدا نیاره خواهرت بشه اسیر تا کوفه و شام با غریبه هم‌مسیر سرت روو نیزه؛ تن بمونه روو حصیر چه کربلا چه پر بلا می‌بینم تورو غَسیلِ بالدِّما مادرت بی‌قراره؛ مادرت غصّه داره پشت پات ای مسافر! اشک زهرا می‌باره دم می‌گیره فاللهُ خیرُ حافظا مادر به قربونت، به کربلا نیا خداخدا میگه و می‌خونه دعا با مادرت، فرشته‌ها می‌خونن: مظلوم شاه کربلا
  • 4:09
    جفت - طیّب‌الله به زائران حسین طیّب‌الله به خادمان حرم طیّب‌الله؛ همه پیاده‌نظام طیّب‌الله به زیر یک پرچم طیّب‌الله؛ ستون خیمه‌ی عشق طیّب‌الله به اسم صاحب علم آن‌گونه که حاجی‌ست در احرام، پیاده من هم شده‌ام سوی تو اعزام، پیاده طوفانم و می‌آیم و در حلقه‌ی عشّاق بر خویش سوارم ولی از نام، پیاده طیّب‌الله به زائران حسین طیّب‌الله به خادمان حرم طیّب‌الله؛ همه پیاده‌نظام طیّب‌الله به زیر یک پرچم طیّب‌الله؛ ستون خیمه‌ی عشق طیّب‌الله به اسم صاحب علم طوفانم و می‌آیم و در حلقه‌ی عشّاق بر خویش سوارم ولی از نام، پیاده بر عرش سوارش بکنی روز قیامت هرکس طرفت آمده یک‌گام پیاده ای خاص‌ترین عام! می‌آیند دوباره خاصّان طرفت درملاء عام، پیاده طیّب‌الله به موکبان طریق طیّب‌الله به شاه‌راه عشق طیّب‌الله به خستگی راه طیّب‌الله به تکیه‌گاه عشق طیّب‌الله دم ابوسجّاد طیّب‌الله به شور شاه عشق ای خاص‌ترین عام! می‌آیند دوباره خاصّان طرفت درملاء عام، پیاده ای کاش بگویند که در راه حرم، مرد یک مادح ایرانی ناکام، پیاده طیّب‌الله؛ سپاه حضرت شاه طیّب‌الله به این سرادق نور طیّب‌الله به اربعین حسین طیّب‌الله به عشق و شور و شعور طیّب‌الله به چاکران طریق طیّب‌الله به این ظهور حضور
  • 1:08
    روضه - زینب شده از ناقه پیاده که بیایند بر تسلیّتش، لشکر خدّام پیاده زینب شده از ناقه پیاده که به هرحال باران شود از ابر، سرانجام پیاده امروز ز ناقه اگر افتاد به سرعت یک‌روز ز ناقه، شده آرام پیاده زانوی قدح بوده و بازوی پیاله هرجا که شرابی شده از جام، پیاده از کرب‌وبلا رفته پیاده طرف شام تا کرب‌وبلا آمده از شام، پیاده شامی که در آن از پس هفده‌سر بر نی خورشید شده بر سر هر بام، پیاده
  • 1:52
    شور - دیری‌ست که در هوای دلبر دل می‌‌پردم چنان کبوتر هر پرده ز گوشه‌‌ی دل ماست چون حاجب و پرده‌‌دار این در از جان نتراودم به‌جز مرگب وز خون رگم به غیر نشتر در ما نکند نراند آن حکم ما را نکند براند از در گر دشتم و کوه، اسیر اویم در بند وی‌ام نه بند دیگر در یاد لبش عقیق هستم در کوه فراق روی دلبر آه ای دل من! بساز با بت آه ای جگرم! بمان به آذر جان است و نهفته است در تن فکر است و نشسته‌ست در سر اکنون که نبینمش عیانی در هیچ افق به هیچ منظر بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌‌ی کار خویش گیرم
  • 5:12
    شور - دین منی؛ علّت عاشق‌شدنی برای طفل بی‌زبون، شوق زبون واکردنی کرب‌وبلات میخونه‌ی دیوونه‌هات دستامو واکن پیش پات؛ ببینی می‌میرم برات دوای دردام حسین آقام آقام آقام حسین کربلا می‌خوام حسین آقام آقام آقام حسین بنده می‌شم؛ با تو فروزنده می‌شم توو روضه می‌میرم و توو سینه‌زنی، زنده می‌شم پر می‌زنه؛ دل کبوتر می‌زنه منم و قلبی که برا اسم تو، تندتر می‌زنه همه‌ی هستم حسین تو می‌گیری دستم حسین دل به تو بستم حسین از می تو، مستم حسین ماه منه؛ روشنی راه منه سینه‌زدن برای تو، سیرِ الی‌الله منه زار می‌زنم؛ اسم تورو جار می‌زنم حرفای ناگفتمو، هرشب با علمدار می‌زنم سرّ حیاتم حسین حیات و مماتم حسین سیر و صراطم حسین کشتی نجاتم حسین

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی