- 439
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام حسین (ع) مجید بنی فاطمه 1399
مرثه خوانی شهادت امام حسین (ع) با صدای مجید بنی فاطمه، سال 1399
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
خواهرش بر سینه و بر سر زنان/رفت تا گیرد برادر را عنان/سیل اشکش بست بر شه راه را/دود آهش کرد حیران شاه را/در قفای شاه رفتی هر زمان/بانگ مهلا مهلاش بر آسمان/کی سوار سر گرام کم کن شتاب/جان من لختی سبکتر زن رکاب/تا ببوسم آن رخ دلجوی تو/تا ببویم آن شکنج موی تو/شه سراپا گرم شوق و مست ناز/گوشهی چشمی به آن سو کرد باز/دید مشکین مویی از جنس زنان/بر فلک دستی و دستی بر عنان/زن مگو مرد آفرین روزگار/زن مگو بنت الجلال اخت الوقار/زن مگو خاک درش نقش جبین/زن مگو دست خدا در آستین
-
امشب شهادت نامهی عشاق امضا میشود/فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود/امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی/فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا میشود/امشب صدای خواندن، قرآن به گوش آید ولی/فردا صدای الامان، زین دشت برپا میشود/امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است/فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا میشود/امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسودهاند/فردا به زیر خارها، گم گشته پیدا میشود/امشب رقیه حلقهی، زرین اگر دارد به گوش/فردا دریغ این گوشوار ، از گوش او وا میشود/امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان/فردا کنار علقمه، بی دست، سقا میشود/امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش/فردا چو گلها پیکرش، پامال اعدا میشود/امشب گرفته در میان، اصحاب ثارالله را/فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها میشود/امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین/فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشود/امشب سر سر خدا بر دامن زینب بود/فردا انیس خولی و دیر نصاری میشود
-
داره صدای دعا میاد/از تو دل خیمهها میاد/نیمههای شب صدای قرآن/تو دشت کرب و بلا میاد/شب امتحان اصحابه/قلب عالمی بیتابه/شب آخر اربابه/میلرزه دل عزیزهای زهرا/کاش هیچوقت نرسه سحر خدایا/ای وای از دم غروب فردا/ثارالله حسین حسین مظلوم/ دیگه ساعتهای آخره/خواهری پیش برادره/چیزی نمونده ببینه زینب/برادرش رو که بیسره/میبینه رو خاک گوداله/تن عزیزش پاماله/سر کشتنش جنجاله/آخر سر تو غروب پر غم و درد/میبینه رو سینهاش شمر نامرد/میبینه تنش رو زیر و رو کرد/ثارالله حسین حسین مظلوم/نیزه نیزه دوباره سرنیزه/یک تن پاره اینقدر نیزه/این طرف دست من به روی سرم/آن طرف دست صد نفر نیزه/تو هر سمت هم اگر خوردی/نخوری کاش از کمر نیزه
-
نمیدانم چه سوزی بود از عشق تو در سرها/که دلها میزند پر در هوایت چون کبوترها/به خون پاک خود خطی نوشتی از فداکاری/کز آن حرفی نمیگنجد به دیوانها و دفترها/اگر هر منبر از وصف تو زینت یافت، جا دارد/که از خون تو پا بر جای شد محراب و منبرها/بنازم همرهانت را که افتادند چون از پا/طریق عشق را مردانه طی کردند با سرها/نمیدانم چه آیینیست دنیای محبت را/که خواهرها نمیگریند بر مرگ برادرها/پدرها شسته دست از جان به آب دید? طفلان/خضاب از خون فرزندان خود کردند مادرها/فدای پرچم سرخ تو ای سردار مظلومان/که میلرزد ز بیمش تا ابد کاخ ستمگرها
-
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است/ مکن ای صبح طلوع /حسین/عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است/ مکن ای صبح طلوع/ حسین
تاکنون نظری ثبت نشده است.