شهادت امام جواد (ع) 98 - سعید و محمدحسین حدادیان

روضه - به آفتاب سپردم که پیراهن به تنش نیست به آب گفت اگر شد برس به آتش خیمه به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند سپردمت به وحوش و به ریگ های بیابان سپردیم به که رفتی به حرمله به سنان چون چاره نیست میروم و میگذارمت ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت ...

زمینه - شب شهادت غریب کاظمین داره میاد بوی محرم حسین زیارت امام رضا میمونه خاطرش به یاد ورودی باب الجواد برات کربلامو داد بازم به این معرفت کبوترا یه روز میگردن دور گنبد طلا یه روز به دور جوون امام رضا علی اکبر رضا جوونیم فدات علی اکبر رضا میمیرم برات داره میاد صدای خنده یکسره شبیه روضه علی اکبره با زهر کینه و عطش غریبی رو نشون میده خوبه نبود امام رضا ببینه داره جون میده چقدر مصیبت توی هر نگاهشه تموم حجره پره اشک و آهشه غریب خونش دیگه قتلگاهشه ولی تو کربلا عوض شده ماجرا جلو چش پدر میزد پسر دست و پا غریبی اینه قاتلت شه همسرت سه روز روی زمین بمونه پیکرت مثل غریب کربلا با اینکه تشنه کشتنش نمیمونه تو قتلگاه به زیر مرکبا تنش اگه به لبهاش نرسید یه قطره اّب سه روز میمونه تن اون تو آفتاب سرش نمیره توی مجلس شراب کبوترا رو پیکرش زدن سایبون به یاد کربلا همه شدن روضه خون