- 134
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام محمد تقی (ع) 1402 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شهادت امام محمد تقی (ع) با صدای میثم مطیعی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
دل من را اسیر تو کرده/جلوههایی که دم به دم داری/حضرت عشق، حضرت باران/در دل خستهام حرم داری/در هوای زیارت حرمت/در به در میشویم مثل نسیم/السلام علیک یابن رئوف/السلام علیک یابن کریم/دل به آفاق جود میبندد/هر کسی آمد و اسیرت شد/در جوانی، دل شکستهی ما/سرو قامت خمیده، پیرت شد/از نگاهت مراد میگیرم/شده قلبم مرید چشمانت/شاهد لحظههای دلتنگی/دل تنگم شهید چشمانت/جان من، بین خانهی خود هم/به خدا آنقدر غریبی که/غربتت را کسی نمیفهمد/تویی و قلب بیشکیبی که/قفس غربت و دلی مجروح/پر و بال پرنده میریزد/گریه میباری و کنارت باز/ام فضل است خنده میریزد/سر به دیوار بیکسی داری/در غروب غریب فاصلهها/گم شده نالههای بیرمقت/در هیاهوی شوم هلهلهها/دگر آقا تو خوب میدانی/نالهی بیجواب یعنی چه/التماس نگاه لب تشنه/ندبهی آب آب یعنی چه/به فدای کبوترانی که/دست در دست آسمان دادند/بال در بال، گریه در گریه/به تنی خسته سایهبان دادند/حجرهات کربلا شده آقا/گریههای من اختیاری نیست/جای شکرش هنوز هم باقیست/در کنار تو نیزهداری نیست/غرق در خاک و خون، رها مانده/بین گودال، پیکر خورشید/خواهری خسته بوسه میگیرد/از گلوی مطهر خورشید/سر قرآن که رفت بر نیزه/آسمان غرق در تلاطم شد/در هجوم سپاه سر نیزه/آیههای مقطعه گم شد/دوباره مرغ روحم/هوای کربلا کرد/دل شکسته ام را/اسیر و مبتلا کرد/ز سرگذشته اشکم/به لب رسیده جانم/که هر چه کرد با من
-
مرهم، حریف زخم زبانها نمیشود/اصلا جگر که سوخت مداوا نمیشود/گریه مکن بهانه به دست کسی مده/با گریههات هیچ مدارا نمیشود/خسته مکن گلوی خودت را برای آب/با آب گفتن تو کسی پا نمیشود/این قدر پیش چشم کنیزان به خود مپیچ/با دست و پا زدن گرهات وا نمیشود/گیسو مکش به خاک، دلی زیر و رو شود/در این اتاق، عاطفه پیدا نمیشود/با ضرب دست و پا زدنت طشت میزنند/جز هلهله جواب مهیا نمیشود/با غربتی که هست تو غارت نمیشوی/نیزه به جای جای تنت، جا نمیشود/خوبی پشت بام همین است ای غریب/پای کسی به سینه تو جا نمیشود
-
بارانیم امشب هوای گریه دارم/مانند چشم بیقرارت بیقرارم/امشب عزادار است خورشید خراسان/از ماتمت عالم شده شام غریبان/دنیا برایت داغ بیاندازهای داشت/هر روز آقا غصههای تازهای داشت/از کودکی داغ یتیمی را چشیدی/وقتی کفن بر صورت بابا کشیدی/ابریست چشمت مثل آفاق مدینه/آتش گرفته قلبت از داغ مدینه/در چشمهایت حسرتی بسیار مانده/گویا دلت بین در و دیوار مانده/شوق سفر میبارد از چشمان خیست/شد قطرههای اشک تو تنها انیست/از این زمانه سهم تو شد بیشکیبی/سخت است بین خانهی خود هم غریبی/از این قفس حالا دگر وقت رهاییست/سهم حسینیها بلایی کربلاییست/حالا تو میدانی عطش با لب چه کرده/آن مشک پاره با دل زینب چه کرده/داری خبر از عصر عاشورا به خوبی/از بیکسی، از هلهله، از پایکوبی/اینجا ولی آتش نسوزانده پری را/اینجا کسی سیلی نزد نیلوفری را/اینجا بیابان نیست اینجا تل ندارد/صد شکر اینجا گودی مقتل ندارد/اینجا کسی در دست خود خنجر ندارد/اینجا کسی کاری به انگشتر ندارد
-
هرکس تو دنیا کسی داره/من هم دارم مهربون مولا/مولایی که همه هستیشو/یک جا میبخشه به فقرا/جواد اون کسیه که حتینگفته میده حاجتا رو/کسیه که امضا میکنه/برات کاظمین ما رو/جوادبنالرضا یا مولا/جوادبنالرضا یا مولا/دنیای بیوفایی داریم/رسم این زمونه عجیبه/غریب اون کسیه که توی/خونهی خودشم غریبه/غریب واقعی تو دنیا/اونه که خورده خنجر از پشت/آقامونو زهر کینه نه/بیوفایی همسرش کشت/غریب عالم یابن الزهرا/غریب عالم یابن الزهرا/جواد بنالرضا یا مولا/جواد بنالرضا یا مولا/کی دیده به اشک غریبی/بخندن یه عده بی حیا/کی دیده جلوی لب تشنه/بریزن آبو روی خاکا/بمیرم برای آقایی/که شد حجرهش مثل قتلگاه/دم آخر ذکر لبش بود/یا مظلوم یا اباعبداللّه/یا حسین یا اباعبداللّه/یا حسین یا اباعبداللّه
-
ابروی تو و تیغ بلا فرق ندارند/در طرز شهادت، شهدا فرق ندارند/کافیست که پای تو به یک سنگ بگیرد/اینگونه که شد سنگ و طلا فرق ندارند/ایام طفولیت تو عین بزرگیست/در معجزه، ایام خدا فرق ندارند/از رحمت تو دور نبودند، سیاهان/وقت کرم تو، فقرا فرق ندارند/پایین سر سفرهی تو نیز چو بالاست/در خانهی تو شاه و گدا فرق ندارند/ما کار نداریم رضا یا که جوادی/در مذهب ما آینهها فرق ندارند/پس زائر یاریم توکلت علی اللّه/ما عبد نگاریم توکلت علی الله
-
بیمار شدن از من و عیسی شدن از تو/لب تشنه شدن ازمن و دریاشدن از تو/در مهد به اثبات خودت سعی نمودی/در کودکیات این همه والا شدن از تو/چهل سال پدر، چشم به راه پسرش بود/حالا یکی یک دانهی بابا شدن از تو/چشمان موفق به امید تو نشسته است/پس دست شفا از تو و بینا شدن از تو/تا زائر سرو قد و بالای تو باشد/جانم پسرم از پدر و پا شدن از تو/بگذار قدمهای تو را خوب ببیند/در قامت تو جلوهی محبوب ببیند/هستند کریمان دو عالم سر خوانت/یک بار نخورده است گره کیسهی نانت/اصلاً حرم شاه خراسان، حرم توست/هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت/انگار که گهوارهی تو عرش زمین بود/وقتی پدر پیر تو میداد تکانت/تکبیر تو از داخل گهواره رسیده است/هستم اگر امروز مسلمان اذانت/از چشم پدر دور مشو گرگ زیاد است/بر این پدرت حق بده باشد نگرانت/در راه مبادا قدمت خار ببیند/آن صورت چون برگ تو آزار ببیند/یک روز میآید که میافتد بدن تو/لبتشنه بمانی و بخشکد چمن تو/یک روز میآید که میافتی و کنیزان/در خانه برقصند کنار بدن تو/ای یوسف زهرا، دل یعقوب فدای/آن لحظهی خاکی شدن پیرهن تو/هرچند کلام تو در آواز شود گم/اما نزند هیچکسی بر دهن تو


تاکنون نظری ثبت نشده است.