- 40
- 1000
- 1000
- 1000
شب یازدهم رمضان 98 - محمود کریمی
مناجات خوانی شب یازدهم رمضان با صدای محمود کریمی، 1398
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - باز رو گرداندم از تو باز رو دادی به من با همه بی آبرویی آبرو دادی به من شرم میکردم دگر در محضرت لب وا کنم باز میبینم مجال گفتگو دادی به من قطره ای بودم به بحرم متصل کردی ز لطف جرعه ای میخواستم دیدم سبو دادی به من خاک بودم آدمم کردی به دست رحمتت خار بودم بهتر از گل رنگ و بود دادی به من چشم خشکم بود خالی رویم از عصیان سیاه اشک بخشیدی و آب شستشو دادی به من از ولادت آرزوی سوز و شوری داشتم بیشتر از آنچه کردم آرزو دادی به من گر نشد قسمت که در خون گلو غسلی کنم از سرشک دیدگان آب وضو دادی به من همچو شمعم قطره قطره آب کردی سوختی در دل شب گریه بی های و هو دادی به من با غبار راه زوار علی شستی مرا در حقیقت آبرو از خاک او دادی به من
-
نوحه - کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبک بالان عاشق پرنده تر ز مرغان هوایی کجایی ای امام و رهبر ما که شد خاک فراغت بر سر ما کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی دعا کن خواهرت زینب بمیرد حسین نباشد بعد تو ماتم بگیرد... مهلاً مهلاً یابن زهرا... برادر جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری... دعا کن خواهرت زینب بمیرد نباشد بعد تو ماتم بگیرد
-
نوحه - من کجا در بین خون و خاک دنبالت بگردم آمدم تا دور جسمِ بی پر و بالت بگردم پا به پای من آمدند می آمدم و میزدند آواره شدم وای حسین ای شاه کفنت کو عقیق یمنت کو بگو پیروهنت کو تنت کو تا که لب را میگذارم روی رگ های بریده می زند فواره ی خون زخم اعضای بریده تو که دست و پا میزدی وقتی زیر و رو می شُدی صیحه زد تمام فلک وای حسین ای شاه قمرت کو کنارت پسرت کو ردا و سپرت کو سرت کو آمدم اما به سختی این نفس بالا می آید من که رفتم از کنارت مادرم زهرا می آید پاشیده ز هم پیکرت از هم می ربایند سرت سینه می زند مادرت وای حسین ای پیکر عریان در این شام غریبان ببین ناله ی طفلان حسین جان
-
شور - تو صدات دعوت و شرمنده از این تاخیرم تو هیاهوی زمونه با خودم در گیرم نفسم خس خس برگاست که زیر پامونده هوای دنیا چه سنگینه دارم میمیرم میمیرم باید اول دلو پیش قدم کنم باید این فاصله ها رو کم کنم تا تو یک بار من و قابل بدونی بتونم پرچمت و علم کنم میره هر کس که دلش رفتنیه تو دلش رازای ناگفتنیه شب جمعه حرمش دیدنیه یه شکسته پرم و تو هوس پروازم تو صدا موندم و شد بغض گلو آوازم حالا که از حرمت دورم و نزدیک غمم یه حرم توی دلم از جنس غمت می سازم اومدم تا که برات گریه کنم زیر خاکم به هوات گریه کنم بغض اون ده شبه همراهمه تا واسه خشکی لبات گریه کنم دل من وقف هوای حرمه همیشه سائل لطف و کرمه شب و روز گریه برای تو کمه خیلی کمه واسه خشکی لبات عمریه که می بارم می بارم تا کمی از بار غمت بردارم میشه بارونی هوای چشای دور از تو دلمو تا که به دست غم تو می سپارم می سپارم باید اون قدر بشینم به پای تو تا بتونم که بشم فدای تو همه ی درد و غمت برای من آقا جون اشک چشام برای تو توی روضت نوکرت پر میگیره رخصت از حضرت مادر میگیره دوباره گریه رو از سر میگیره
تاکنون نظری ثبت نشده است.