- 283
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام جعفر صادق (ع) 1399 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شهادت امام جعفر صادق (ع) با صدای میثم مطیعی، سال 1399
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
صادق آل مصطفی رفته از دنیا/رخت عزا شد بر تن مادرش زهرا/واویلتا واویلتا، آه و واویلا/ای آسمان خون گریه کن در غم صادق/عالم شد حسینیهی ماتم صادق/واویلتا واویلتا، آه و واویلا/به فاطمه نور دو عین حضرت صادق/بانی روضهی حسین حضرت صادق/واویلتا واویلتا، آه و واویلا/خیمههای آلعبا آتش گرفته/دامان طفل بی نوا آتش گرفته/جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان/ما بین حرم تا میدان لالهها پرپر/آن طرفتر در قتلگاه پیکری بیسر/جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
-
از مدینه میرسد آوای رسای تو هنوز/دل شیعه میتپد آری به هوای تو هنوز/تو صبح صادقی و آیینهدار جلوه خدایی/امام عالمین و وارث علم و نور مصطفایی/سلاله حسین و راوی عشق و شور کربلایی/فدای نام تو، این جان عاشق/عزیز مصطفی، امام صادق/شد غبار مرقد تو آینه غربت تو/حسرت این دل شده یک بوسه بر آن تربت تو/زده شرر به جانم، داغ این غصه که تو را هم آخر/به دست بسته بردند، میان کوچهها شبیه حیدر/که تازه گردد از نو، ماتم غربت عجیب مادر/فدای نام تو، این جان عاشق/عزیز مصطفی، امام صادق
-
طناب غم میکشید او را/کسی جز آتش ندید او را/مگر او شیخ الائمه نیست/کجا با خود میبرید او را/ندارد اینجا کسی اما/احترام موی سپیدش را/آه از اندوه زادهی زهرا/میان راه از نفس افتاد/فلک از این غم زند فریاد/نمیافتاد او به روی خاک/اگر که مرکب امان میداد/به دست بسته چنان حیدر/به خاک افتاده چنان مادر/غریب زهرا خداحافظ/دلش آن شب کربلایی بود/دلش خون از ماجرایی بود/نه حتی بر سر عمامه داشت/نه روی دوشش عبایی بود/تصورکن پیرمردی را/در میان آتش تک و تنها/خیره سوی او چشم کودکها/تصور کن پیرمردی را/تک و تنها عصر عاشورا/که طفلانش در دل آتش/خودش زیر پای دشمنها/مدینه شد کربلا امشب/کجا آن روز و کجا امشب/امام صادق خداحافظ/خدایا این اشک و هق هق را/نگیر این چشمان عاشق را/بگیر این جان را ولی یک دم/نگیر از ما قال صادق را/بقیع امشب رنگ غم دارد/نه چراغی و نه علم دارد/دلخوشم آقایم حرم دارد/سرت را پایین بگیر ای دل/ز شرم و حسرت بمیر ای دل/به پابوس او رسیدی آه/رسیدی اما چه دیر ای دل/میآید آن تکسوار آخر/به دنبال مرقد مادر/امام صادق خداحافظ
-
آسوده شدم خصم ستمکار مرا کشت/یک بار مگو که صدبار مرا کشت/گه روز مرا برد پیاده سوی مقتل/گه تیغ کشید و به شب تار مرا کشت/بردند به مقتل ببرند آل علی را/داغ غم صد لالهی بیخار مرا کشت/هر روز به یک شعله زد آتش جگرم را/هر لحظه به یک مهنت و آزار مرا کشت/من نجل علی بودم و دشمن به همین جرم/با دشمنی حیدر کرار مرا کشت/آن روز که زد خصم به کاشانهام آتش/فریاد میان در و دیوار مرا کشت


تاکنون نظری ثبت نشده است.