- 25
- 1000
- 1000
- 1000
شب دهم رمضان 1403 - محمود کریمی - وفات حضرت خدیجه (س)
مرثیه خوانی شب دهم رمضان،وفات حضرت خدیجه (س) با صدای محمود کریمی، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - شب و فضای حرم، هرچه خواستم دارد فقط حضور تو را ای بهار، کم دارد کجا رسد به تو، مکتوب گریهآلودم که باد هم نبرد کاغذی که نم دارد مرا به بزم مناجات خویش، مهمان کن که با صدای تو، لطفی دگر حرم دارد تویی تو ماه مبارک که هر سحر، رویت هزار فیض بر این ماه محترم دارد غریب و خسته به درگاهت آمدم؛ رحمی نگاه کن به دلی که هزار غم دارد فقط میان قنوتی، بهیاد ماهم باش خدا به دست تو، الطاف دمبهدم دارد سیاهنامهی ما را، خدا به کس ندهی بده به آنکه فقط چشم او، کرم دارد مرا هزار امید است و هر هزار، تویی اگرچه راه وصال تو، پیچوخم دارد نمیرسد به حضورت کسی، مگر آنکه به زیر بار غمت، شانههای خم دارد به مادرم نظری کن؛ بهجان مادر خود هوای کربوبلا، اشک مادرم دارد
-
مناجات - دوباره دلم داره امید وقتی که میاد سال جدید حاجتم اینه، آدم بشم آرزوم اینه بشم شهید یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر اللّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا إلی أحسن الحال قدم بهار شده قرین با نام تو،یا امّمؤمنین همگی گدای دخترتیم رووی مارو، بانو نزن زمین یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر اللّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا إلی أحسن الحال پریشونم و دوام میاد ماه همهی شبام میاد سالی که نکوست برای من اون ساله که آقام میاد یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر اللّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا إلی أحسن الحال
-
روضه - بانوی صبح هستی و خورشید دیگری خاتون آب هستی و پاک و مطهّری آری! به انتخاب خدا و گواه او تنها تویی که لایق عشق پیمبری در دامن تو مادر عالم، بزرگ شد شایسته از مقام تو شد شأن مادری گرد و غبار راه تو، معراج جبرئیل تفسیر واژهواژهی آیات کوثری بانو! شنیدهام که وخیم است حال تو در کنج خانه گشتهای از غصّه، بستری گرچه کتاب زندگیات رو به آخر است شأن عیادت از تو، مقام پیمبر است وقتش شده که دختر خود را صدا کنی بر روی نازدانهات آغوش وا کنی وقتش شده که شانه به گیسوی او زنی با یکدو بوسه، درد دلش را دوا کنی باید دو گوشوارهی خود را به او دهی تا هدیهی عروسی او را ادا کنی چیزی به عمر خود ز پیمبر نخواستی وقتش شده از او، طلب یک عبا کنی از عرش، پنجتا کفن آمد برای تو خوب است اولّینکفنش را سوا کنی رفتی و داغ تو به دلش، کوه غم گذاشت غصّه شروع شد که دگر مادری نداشت مادر نداشت، حرف دلش را به او زند حرف از غمی که مانده میان گلو زند مادر نداشت در شب جشن عروسیاش تا حرف دخترانهی خود را به او زند مادر نداشت پشت در، او را صدا کند ناچار شد به خادمهی خویش، روو زند پیراهنش گرفت به مسمار و پاره شد مادر نداشت، پیرهنش را رفو زند مادر نداشت، زخم تنش را نشان دهد با یکنفر، دم از غم راز مگو زند زهرا که رفت، نوبت زینب دگر رسید او میدوید و قاتل ارباب، میدوید
-
نوحه - تو دین و دنیامی به والله و باالله دوای دردامی، بینی و بین الله فقط تو آقامی، یا ابی عبدالله وقتی که نفس توو سینه، زندونه حال مردنو کسی نمیدونه غیر تو کسی برام نمیمونه خدا بسازه؛ همون ساعت که اسیر تابوتم خدا بسازه؛ یه سینهزنی توو مسیر تابوتم خدا بسازه؛ یه یاحسین بگن به زیر تابوتم تو دین و دنیامی به والله و باالله دوای دردامی، بینی و بین الله فقط تو آقامی، یا ابی عبدالله نور قبرم از حرارت تربت زنده میشم از طراوت تربت میرم تا به اوج، به قدرت تربت خدا بسازه؛ یکی از اونها که اومده هیئت خدا بسازه؛ بگیرن دست منو توو اون غربت خدا بسازه؛ بذارن زیر سرم یهکم تربت جواب مِن دینی، تویی تویی باالله معنی تلقینی، بینی و بین الله تویی که همرامی، یا ابی عبدالله روزی که میام به عرصهی محشر تنها میذارن منو پدر مادر میسپاری منو دست علیاکبر خدا بسازه؛ بگه مادرت این سینهزن ما بود خدا بسازه؛ بگه چشماش توو داغ ما، دریا بود خدا بسازه؛ بگه از اوّلش هم مال مولا بود با شهدا همراه به والله و باالله تحت لوای ماه، بینی و بین االله محشر کبرامی یا ابی عبدالله
تاکنون نظری ثبت نشده است.