منو
شب هشتم رمضان 1403 - محمود کریمی

شب هشتم رمضان 1403 - محمود کریمی

  • 4 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 19 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : 8رمضان
شخصیت : امام حسین (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مناجات خوانی شب هشتم رمضان با صدای محمود کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:50
    مناجات - این‌قدر این دست خالی را پر از گوهر مکن خاک این در، کیمیای ماست؛ آن ‌را زر مکن برکتت را از زمین اهل آبادی مگیر نهر دنیا را پر از آبی به‌جز کوثر مکن تا سحر، در وا مکن؛ من هم به در، سر می‌زنم حال این دیوانه‌ی آشفته را بهتر مکن از همه‌جا بی‌خبر، دیدم که دعوت بوده‌ام پس دگر من را اسیر این ‌در و آن ‌در مکن آبرودار! آبروریزی عبدت را بخر صحبت پرونده‌ام را پیش پیغمبر مکن من به زهرا قول دادم، زود آدم می‌شوم طفل بازی‌گوش را شرمنده‌ی مادر مکن سهم انگور مرا هم از ضریح او بده سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن چشم خیسم را برای تو فقط روو می‌کنم چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تر مکن ای نسیمی که سحرگاهان در عالم می‌وزی جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن من فقط زانو زدم، پایین پاهای حسین پس مرا محتاج جز شهزاده‌اش اکبر، مکن با سر زانو، حسین آمد در آغوش علی گفت: ناله هرچه کردی، پیش من دیگر مکن در عبا می‌چینمت؛ می‌ریزی از اطراف آن ان‌قدر من را اسیر قوم غارت‌گر مکن رووی خاکی؛ عمّه‌ات گیسوپریشان می‌کند فکر او کن؛ فکر من را پیش این لشکر مکن
  • 6:34
    روضه - ای دل! امشب بیشتر بی‌تاب باش محو آقازاده‌ی ارباب باش عزم میدان کرد،؛ آقا نه نگفت هستی‌اش می‌رفت امّا نه نگفت چندگامی پیش بابا، راه رفت از حرم، ممسوس ذات‌الله رفت داغ او، صبر از مقاتل می‌برد از حرم، یک کاروان دل می‌برد در بیابان، گوهری نایاب خواست ساحلی آمد ز دریا، آب خواست آمد از بابا بگیرد توشه را رفت تا برپا کند شش‌گوشه را پلّه‌پلّه، عرش را طی می‌کند مرکب پرواز را هی می‌کند در دل میدان، پیمبر آمده یا جوانی‌های حیدر آمده در میان معرکه، می‌تاخت او کربلای خویش را می‌ساخت او چشم در چشم خدا، تکبیر زد زیر شمشیر غمش، شمشیر زد از رکاب حق، نگین افتاد؛ وای زاده‌ی لیلا، زمین افتاد؛ وای موج خون، بر تارک افلاک ریخت تکّه‌تکّه، آسمان بر خاک ریخت داغ لیلا را نمی‌فهمیم ما ارباًارباً را نمی‌فهمیم ما نیزه هم، هم‌دست با شمشیر شد تا حسین آمد کنارش، پیر شد سنگ‌ها چشمان او را بسته بود لخته‌خون، راه گلو را بسته بود صحنه‌ها رد می‌شود از خاطرم روضه‌خوان بیت داغ نیّرم این بیابان، جای خواب ناز نیست ایمن از صیّاد تیرانداز نیست اشبه‌النّاس نبی! اعجاز کن بار دیگر، چشم خود را باز کن لب به‌روی زخم آن پیکر گذاشت آتشی بر آتش دیگر گذاشت تازه این‌جا، روضه را آغاز کرد آن‌زمانی که عبا را باز کرد باز پروانه، فدای شمع شد قامت او در عبایی، جمع شد آیه‌های هل أتی، تقطیع شد کربلا، تنها علی تشییع شد عشق، بی‌پرده به جولان آمده از حرم، زینب به میدان آمده از مصیبت‌های او، جان‌ بر لب است هرچه دارد کربلا از زینب است
  • 6:34
    نوحه - به زمین افتادی پر خون؛ کاش من جای تو بودم خودتو تا خیمه بکشون؛ کاش من جای تو بودم تن پاکت شد، برگ خزون؛ کاش من جای تو بودم یادآور یاس کبودم برای من بودی علی ای کاش من جای تو بودم تو جای من بودی، علی حال بابارو ببین؛ با وفا! پاشو ببین جون نکن پیش چشام؛ پا نکش رووی زمین پر زخمه این پیکر تو؛ کاش من جای تو بودم چه کنم با زخم پر تو؟! کاش من جای تو بودم چه کنم بابا با سر تو؟! کاش من جای تو بودم بابا! برا روزای پیری عصای من بودی علی ای کاش من جای تو بودم تو جای من بودی، علی خون تو روو پیرهنم؛ سر بزار روو دامنم یا علی! پاشو ببین؛ شد سفید محاسنم بی تو این دنیا شد قفسم؛ کاش من جای تو بودم مثل آتیشه هر نفسم؛ کاش من جای تو بودم چه‌جوری تا خیمه برسم؟! کاش من جای تو بودم علی ای که برای درد دل‌ها دوای من بودی علی ای کاش من جای تو بودم تو جای من بودی، علی بی‌تو من چه بی‌کسم؛ خسته و بی‌نفسم دردمو به کی بگم؟! تا حرم نمی‌رسم
  • 6:28
    نوحه - ای یل خیمه‌ها! حیدر کربلا ای علی‌اکبر ای ستاره‌ی سحر و ثمر و پسر خون خدا شبه نبی؛ سبط علی؛ تلألؤ نور ناموس کبریا یک‌طرف اکبر به میدان می‌رود دامن‌کشان یک‌طرف بابا پریشان عمّه‌ها مویه‌کنان ماه تابان من؛ جان جانان من؛ یوسف زهرا با نبودنت، می‌رود نور از این دیده‌ی گریان من ای پسرم! خون جگرم که رفتن تو زد آتش به جان من ای ماه شب‌های تارم خورشید روزگارم علاج تشنگی‌ات را به جدّم می‌سپارم خیمه، محشر شده؛ عمّه، مضطر شده؛ در تاب‌وتبم ای زینب بیا و ببین که حسین، بی علی‌اکبر شده جان دلم! مشتعلم؛ محاسنم سرخ از خون جگر شده می‌درخشد چون ستاره این جسم پاره‌پاره می‌دهم جان تا بگیری دست من را دوباره

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی