منو
شب هفتم رمضان 1403 - محمود کریمی

شب هفتم رمضان 1403 - محمود کریمی

  • 2 تعداد قطعات
  • 10 دقیقه مدت قطعه
  • 9 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : 7رمضان
شخصیت : امام حسین (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مناجات خوانی شب هفتم رمضان با صدای محمود کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 10:24
    مناجات - مثل من، حال کسی حال اسف‌باری نیست غرق بیچارگی‌ام؛ چاره به‌جز زاری نیست قلم عفو بکش رووی خطایم، بگذر گرچه هم‌چون من آلوده، خطاکاری نیست غم من را تو فقط می‌خوری ای ربّ کریم مهربان‌تر ز تو بر بنده که غم‌خواری نیست پرده انداخته‌ای رووی گناهانم باز تا بفهمند همه، مثل تو ستّاری نیست خواستی چوب بزن؛ خواستی از من بگذر تابع خواسته‎ات هستم و اصراری نیست بعلیٍّ بعلیٍّ بعلیٍّ العفو به همان کس که جز او، حیدر کرّاری نیست باز گفتم علی و مست شدم طوری‌که تا سرم، تا به ابد میل به هوشیاری نیست راز گیرایی ایوان طلا، ذکر علی‌ست به‌خدا جذبه‌ی ایوان، به طلاکاری نیست به ضریح تو زدم بوسه و فریاد زدم عطر انگور تو در دکّه‌ی عطاری نیست هرچه بر من رسد از دوست، یقیناً نیکوست شک ندارم که به غیر از تو، مرا یاری نیست بنده‌ی عشقم و از هردو جهان آزادم تا گرفتار توام، حرف گرفتاری نیست روزه‌اش روزه‌ی مقبول نباشد هرکس یاد لب‌های حسینت، دم افطاری نیست پسرش را به‌روی دست گرفت و فرمود طفل را با کسی اصلاً سر پیکاری نیست شیرخواره است؛ دوسه قطره به او آب دهید تازه شش‌ماهه شده؛ طفل دهان‌داری نیست حرمله! خیر نبینی، جگرم می‌سوزد مثل داغ علی‌اصغر، غم دشواری نیست پدر و مادر و فرزند به یک تیر زدی تا که دیدی علم افتاده، علم‌داری نیست سه‌سرِ تیرِ سه‌پر، از سه‌طرف بیرون است با چنین وضع، مرا فرصت انکاری نیست گردنی مانده مگر تا که نیفتد سر او بازویم را بکشم، هیچ نگه‌داری نیست چه کنم، هرچه کنم باز پرش می‌افتد بازویم را بکشم، زود سرش می‌افتد
  • 8:43
    نوحه - راه فرات، رومون بسته درهای آسمون، بسته ای طفلک زبون‌بسته بابات میاد، می‌بردت؛ امون بده داری میری، غیرتتو نشون بده زبون خشکت، شمشیر تیزته شمشیرو رو به حرمله، تکون بده می‌دونم خیلی مردی می‌دونم برمی‌گردی تا برگردی از میدون عزیزم، پیرم کردی چشمای علقمه، بازه زخم دل همه، بازه آغوش فاطمه، بازه خدا میاد، دعاتو مستجاب کنه زهرا میاد تا لبتو سیراب کنه از اون‌طرف حرمله‌رو صدا زدن اونم میاد که خونمو خراب کنه می‌دونی خیلی خستم ببین می‌لرزه دستم دخیل اشکامو به پر قنداقت بستم رفتی با صورت ماهت سوی سیر الی‌‌الله‌ت دست خدا به‌همراهت کاش لااقل یکی تنت رو خاک کنه کاش‌کی یکی، خون موهاتو پاک کنه نیزه برا سرت آورده حرمله می‌خواد باهاش، قافله‌رو هلاک کنه سرت از نی می‌افته بمیرم، هی می‌افته همش خیره به نیزه‌ام می‌دونم کی می‌افته

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی