- 121
- 1000
- 1000
- 1000
عصر شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه اول 98 - مجتبی رمضانی
مرثیه خوانی عصر شهادت حضرت فاطمه (س)، فاطمه اول با صدای مجتبی رمضانی، 1398
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - این قصهی پایان رسیده ابتدا هم داشت این خانهی تاریک روزی سرصدا هم داشت این زن که حالا پوستی بر استخوان ماندست هر نیمه شب در سجدهاش یاربنا هم داشت این حیدری که دیر شبها میرود خانه یک روز بین خانهاش مشکلگشا هم داشت خونابههای گوش بانو خوب میدانند این گوش پاره، گوشواری از طلا هم داشت یاللعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند! در کوچهای که خانم آنجا آشنا هم داشت! ثانی لگد میزد بقیه کیف میکردند نامردِ کوچه دوستانی بیحیا هم داشت در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند تو فکر کن آن لحظه بار شیشه را هم داشت! مردان نمیفهمند، بهتر که نمیفهمند اوضاع زهرا پشت در (فضه بیا) هم داشت یک سیلی معروف و صدها سیلی پنهان بین شلوغی ضربههایی بیهوا هم داشت مولا عبا انداخت بررویش ولی زهرا یک چادر افتاده زیر دست و پا هم داشت
-
زمینه - آخه غربت چقدر کسی از داغ تو نرنجید آخه غربت چقدر کسی مشکی برات نپوشید نه یه مجلس ختمی گرفتن برات نه یه پارچه سیاه زدن همسایه هات دردشونو به کی بگن بچه هات کار زمونه است خرمای ختم تو روی طاقچه خونه است گلدون یاست وسط باغچه خونه است کار زمونه است ای وای امون از این غریبی آخه غربت چقدر کسی رو غیر چاه نداری آخه غربت چقدر جایی برای یه آه نداری آخه غربت چقدر نه یه سنگ مزار گذاشتن برات نه یه اسم و نشون نوشتن به جات دردشونو به کی بگن بچه هات رفتی و مردم زینبو با گریه رو زانو نشوندم آخ که با چه حالی برات فاتحه خوندم ای وای امون از این غریبی
-
زمینه - مظهر عصمت علت خلقت زندگیمو من دارم ازت گرد و غبار چادر خاکیت سرمه چشمام میشه فقط اگه راهمو کج کردم تو دوباره صدام کردی تو نماز شبت مادر تو همیشه دعام کردی ای مادر دعای تو میگیره خوشا به حال اون که برای تو میمیره یا فاطمه ادرکنی یا فاطمه ادرکنی حق داری مادر گردن نوکر سایه لطفت هست روی سر روز قیامت من رو سوا کن آبرومو باز اونجا بخر همه عزت من اینه خاک پای حسین باشم میدونم که روز محشر نمیزاری که تنهاشم ای جانم حسین اباعبدالله میای به وقت مرگم کنارم انشاالله حسین اباعبدالله
-
واحد - بیدار هستم تا سحر از درد سلمان در پشت در بد زد مرا نامرد سلمان تو شاهدی من هم کلام جبرئیلم زهرا کجا و عده ای ولگرد سلمان فهمید تا پشت درم لج کرد و هل داد رد شد ز روی پیکرم خونسرد سلمان ممنون عمو جان که عبا رویم کشیدی داد مرا مسمار در آورد سلمان خیلی برای غربت حیدر دلم سوخت پیش همه دیدی که گریه کرد سلمان وقتی زمین میخورد پیشم زنده میشد آن خاطرات دستمال زرد سلمان حیدر زمین میخورد قنفذ کیف میکرد از پا در آورده مرا این درد سلمان
-
واحد - نم نم داره بارون میاد بازم داره مهمون میاد به قلب خسته جون میاد وای وای وای داره از راه دور میاد با تابوتی از نور میاد برا روزِ ظهور میاد وای وای وای آروم آروم ای شهید بیا کنارم سر رو تابوت بذارم حرفا برا تو دارم با خونِ خودت چه لالهها که کاشتی چه شور و شوقی داشتی پلاکو جا گذاشتی ای وای ازین غریبی حالا که اومدی، بمون ای پهلوونِ بینشون معروف عرش آسمون وای وای وای پاک و زلال و اطهری با اینکه بیدست و سری وقتی میای، دل میبری وای وای وای وقتی تو میای، دردا دوا میگیره دلا صفا میگیره بوی خدا میگیره باباتو ببین، غم از چشاش میباره هنوز خبر نداره تورو رو شونه داره
-
واحد - در خونه ی خوب کسی پیر شدم خوب کسی رو سر رام خدا گذاشت خدا میدونه هیچکی توی زندگیم تو سختیام هوامو مثل تو نداشت هوامو داشته باش اقا به هوای عشق محتاجم هوامو داشته باش اقا بریده طاقت و صبرم هوامو داشته باش اقا که تو تنهاپناه منی هوامو داشته باش اقا توی تاریکی قبرم یادم داده پدرم فقط بگم حسین قول دادم به مادرم فقط بگم حسین چه خوبه عاقبت بخیرم کنی تو هر دو دنیا باشه سایت رو سرم قسمت من کنی مثل حر و زهیر با رفیقام بشیم فدایی حرم فدایی حرم باشم که دستامو بگیری فدایی حرم باشم با ذکر یا حسیم برلب فدایی حرم باشم واسه دلخوشی زهرا فدایی حرم باشم بشم فداسر زینب اشکای توی چشم وقف حسین دوست دارم فقط بشم وقف حسین


تاکنون نظری ثبت نشده است.