- 674
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) میثم مطیعی، سال 1402 شب سوم فاطمیه اول
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای میثم مطیعی، سال 1402 شب سوم فاطمیه اول
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
خانه ای در سکوت غوغا بود/غصه از پشت چشم پیدا بود/سینه زن زینب و حسین و حسن/نوحه خوان اشک و آه مولا بود/نیمه شب رسید و دخترکی/زیر لب گفت و می شنید پدر/یاد مادر به خیر شب میگفت/شب بخیر ای فدای تو مادر/اختران چشمهای خود بستند/شعله بر جان آفتاب زدند/کودکان تا پدر ز خانه رود/بچهها خویش را به خواب زدند/رفت از خانه خسته آهسته/زائری سوی تربت زهرا/تا پدر رفت دخترک برخاست/خانه ناگاه گشت کربلا/گفت زینب که تا به کی باید/ساکت و سر به زیر گریه کنیم/خوب شد تا نیامده بابا/بنشینیم و سیر گریه کنیم/پشت سیلی ز اشک خاطرهی/چهرهی خنده روی مادر بود/شانهای بین دستهای حسن/بین آن چند موی مادر بود/سر زینب به روی پای حسین/آسمان دلش بهاری شد/هاتفی گفت عرش میلرزد/چون که اشک حسین جاری شد
-
در کتابمان خواندم، خوب و مهربان هستی/مادرم بمن گفته، مادر جهان هستی/نمره ام اگر پایین، نمره ام اگر بالا/خوب یا بدم مادر! دختر توام حالا/چادرت جا دارد، تمام دخترها را/از آسمان ها داری، هوای مارا/از آن اوج آسمان، گاهی هم برایمان/از آن آیه ها بخوان مادر/مادر، مادر، مادر، مادر/با تو هستم تا آخر/دانه دانه تسبیحت، تا همیشه در مشتم/با تو ذکر می گوید، بند بند انگشتم/بین ما اگر بودی، این جهان خدایی بود/مثل فضه ات، ما هم، رنگ مان طلایی بود/آن زمان بودم کاش، کنار تو پشت در/کنار تو در مسجد، کنار حیدر/ما را هم ببر احد، زیر سایه بان خود/مثل دختران خود مادر/مادر، مادر، مادر، مادر/با تو هستم تا آخر/نام تو بها داده، استقامت زن را/خاک چادرت برده، آبروی دشمن را/تا همیشه در ذهنِ، مسجد النبی مانده/خطبهی فدک با آن، جمله های کوبنده/خطبهی تو جوشید، درون جان زینب/به کوفه جاری شد بر، زبان زینب/ظلم شام و کوفه را، زینب کرده بر ملا/بعد از داغ کربلا؛ مادر/مادر، مادر، مادر، مادر/با تو هستم تا آخر
تاکنون نظری ثبت نشده است.