- 461
- 1000
- 1000
- 1000
شب وفات حضرت ام البنین (س) 1400 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شب وفات حضرت ام البنین (س) با صدای میثم مطیعی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - شهیدا نگاه کنین به حال ما، شما رو به حق خاک جبههها ایشالله، ما هم بریم مثل شما ... تا کربلا دل خوشیمون از این دنیا، پلاک و سربند و چفیه خسته شهر زرق و برق، زمزمه داریم با گریه: کجایید ای شهیدان خدایی... بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبکبالان عاشق... پرنده تر ز مرغان هوایی دل من مقیم کربلای تو، جوونیم به پای روضههای تو رسیده، نسیم جانفزای تو... تو این صحرا شهید روز عاشورا، لاله عطشان زهرا تشنه بریدن رگ هاتو، تو روز روشن واویلا اگر کشتند چرا آبت ندادند ... چرا زان درّ نایابت ندادند اگر کشتند چرا خاکت نکردند ... کفن بر جسم صد چاکت نکردند غم ما، شراره های اون دره، هنوزم صاحبزمان خون جگره دل ما پی مزار مادره... مادر زهرا راز ولایت یا زهرا... رمز شهادت یا زهرا ذکر مدام لبهای... حضرت حجت یازهرا سحرخیز مدینه کی میآیی ... امیر بیقرینه کی میآیی عزیزم مادرت چشم انتظاره... شفای زخم سینه کی میآیی
-
زمینه - همچنان بر شانهها، می آیند می آیند، یاران ما تا گره با دست خود، بگشایند بگشایند، از جان ما تو هم، آب و جارو کن دل را به اشک، قدری خوشبو کن دل را ببین این یوسف ها را شهیدان مولا را بگو یازهرا یازهرا می خوانیم حسین جان، در اقتدا به این شهیدان تو را دوباره با دل و جان،تو را دوباره با دل و جان مادران منتظر، می گریند می گریند، با کاروان بوی سیب و پرچم و، تابوت و تابوت و، اشک روان ببین، مادرها همچون لیلا همه، بر لب دارند این نجوا اگر این استخوان ها رسید از آن جوان ها چه غم نذر تو یا زهرا در راهت یازهرا، حدیث دلهای شکیبا حماسهی ام وهبها، نمی رود ز خاطر ما می خوانیم حسین جان، در اقتدا به این شهیدان تو را دوباره با دل و جان،تو را دوباره با دل و جان ای شهادت بی تو من، می میرم می میرم، کی می رسی کی در آغوشم تو را، می گیرم می گیرم، کی می رسی ببین، از یارانم جاماندم ببین، سرگرم دنیا ماندم مرا دریاب ای زیبا که با لبخند مولا دهم چون یاران جانم را می ترسم حسین جان، که عافیت کند اسیرم پر عبای تو نگیرم، تو را نبیم و بمیرم می خوانیم حسین جان، در اقتدا به این شهیدان تو را دوباره با دل و جان،تو را دوباره با دل و جان شاعر : میلاد عرفان پور
-
زمینه - این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم حاشا اینکه از راه تو حتى لحظه ای برگردیم یا زینب از شام بلا، شهید آوردند با شور و نوا، شهید آوردند سوی شهر ما، شهیدی آوردند (یا زینب مدد) در خون خفته که نگذارد نخل زینبی خم گردد حاشا از حریم زینب یک آجر فقط کم گردد یا زینب تقدیم شماست، قبولش فرما قدر وُسع ماست، فدای زهرا در راه خداست، فدای مرتضى (یا زینب مدد) چون امّ وهب، بسیارند در هر سوی این مردستان مادرهای عاشق پرور در ایران و افغانستان یا زینب هم چون این شهید، فراوان داریم تا وقتی سر و تن و جان داریم ما به نهضت شما ایمان داریم (یا اخت الحسین) شاعر : محسن رضوانی
-
واحد - مادر، چارتا جوونش رو، نذر حسین کرده سه تا ستاره و یه ماه میخواست، پیشمرگ مولا شن، چارتا جوونمردش سه تا ستاره و یه ماه لالایی خونْد، با دم یاحسین با دم یا علی، تا پسربچههاش، شیدا شن میخواس قربون، راه مولا بشن نذر زهرا بشن، مثل گلهای سرخ، زیبا شن چارتا شهید رعنا، چارتا یل علمدار یعنی شهادتینِ، این مادر وفادار «ام البنین حیدر» مادر، «یا فاطمه» میگفت، از فاطمه میگفت تو روضه های آشنا مادر، بوسه میزد هر روز، به بازوی عباس انگاری ظهر عاشورا میگفت بچههام، قربون بچههات هرچی دارم فدات، من بمیرم برات، یازهرا میگفت اسم من، قربون اسم تو من کجا تو کجا، کوثر مصطفی، یا زهرا امالبنین وجودش، آیینه دار زهراست سروای سربلندش، نذر بهار زهراست «ام البنین حیدر» در عشق، ام البنین بوده، سرمشق مادرها این همه مادر شهید مادر، یعنی بهشتی شو، با صبر و با ایمان توو امتحانا روسفید خوشا نسلی که، نسل غیرت بشه باشهامت بشه، ورد لبهاش باشه، یا حیدر خوشا مادری، مثل امالبنین فاطمی، حیدری، نسل او، آیهای، از کوثر هرچی داریم الهی، باشه فدای مولا سرباز مهدی میشن، اولاد ما ایشالا «یا فاطمه یا زهرا» شاعر : میلاد عرفان پور
-
واحد - خوب بود این دم آخر پسرانت بودند! شرزه شیران جگردار جوانت بودند این زمین گیر شدن، علت خونین بالی ست سر بالین تو جایِ پسرانت خالی ست گفتن از بی کسی ات حال بکاء می خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می خواهد چه بگویم!؟ که از این بغض، صدا می گیرد چه کسی گوشه ی تابوت تو را می گیرد!؟ گفتنش نیز به جان، غصه و غم می ریزد مادر از مرگ پسر، زود به هم می ریزد داغ بیهوده ندیدی! به خدا چشم زدند اهل این شهر جوانان تو را چشم زدند مادر! این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو روضه مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم مادر! آن گونه بخوان که جگر عالم سوخت پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت روضه ی مشک بخوان، روضه ی گودال نخوان هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان! خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر خنده ی حرمله ها را تو ندیدی مادر خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر داخل طشت طلا را تو ندیدی مادر کوهی از غم به سرِ شانه ی زینب دیدند دخترت را ملاعام معذب دیدند شاعر : وحید قاسمی
-
دودمه - دست عباسش ز تن افتاده بر روی زمین حضرت ام البنین داغدار مشک بیآب و عمود آهنینحضرت ام البنین
-
شور - تا نفس می زنیم همه، تا دمی که ما زنده ایم یادمون نره از روی شهدا شرمنده ایم توی قصه ی عاشقی همیشه بازنده ایم فراموش نکنیم که از شهدا شرمنده ایم دلامون شده خالی از غم عاشقی و جنون توی شهر ما این روزا فراموش شده یادتون یاد صیاد و کاظمی، یاد همت و باکری یاد اون مردا بخیر، یاد چمران و باقری روز دشمن شب میشه تا به خط می زدید همه به ندای خمینی و با نوای فاطمه وصیت کردید شما به اطاعتِ از ولی ایشاالله ما هم بشیم فدای سید علی روی لبهای خشکتون السلام علی الحسین علی اکبر شدید برای پیر خمین شهدا شرمنده ایم
-
زمزمه - یادته اون لحظ? آخر بابات گفت به جز بچههای فاطمه باقی برن، اما تو عباس بمون یادته؟ من خوبِ خوب یادمه مزد کنیزیهام بود فاطمه شد مادرت چه افتخاری کردم شاید نشه باورت فخرم این بود میگفتن بچّههای علی بت برادر مادر هستم برای اونکه زهرا براش بوده مادر وقتی گرفت دستتو اون روز بابات یادته؟ گریهش گرفت آسمون گفت که حسینم رو سپردم به تو بعد از این جون تو و جون اون حالا بگو کو حسین؟ زینب برا چی تنهاست؟ به دختر پیمبر بگم عزیزش کجاست؟ کاش نپرسه پیمبر پس کجاست روشنی دو دیدهم؟ کاشکی حیدر نخواد که بِش بگم تو مدینه چی دیدم؟ شاعر : محمد رضا وحید زاده
تاکنون نظری ثبت نشده است.