- 233
- 1000
- 1000
- 1000
شب پنجم محرم منصور ارضی 1402
مرثیه خوانی شب پنجم محرم با صدای منصور ارضی، سال 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
در یازده بهارم تنها حسین گفتم/یاد حسن که کردم یک یا حسین گفتم/عمه نوازشم کرد زیرا حسین گفتم/به تو عمو نگفتم بابا حسین گفتم/مانند قاسم عزم کشتن شدن که دارم/در رگ رگ وجودم خون حسن که دارم/گیرم زره ندارم، یک پیرهن که دارم/جای کلاه خودم، عمامه من که دارم/بگذار من بیایم تا راه حل بسازم/مثل حسن بجنگم صدها جمل بسازم/بی اکبر و ابالفضل دور تو بود خلوت/گفتی بمان به خیمه، گفتم عمو اطاعت/عمه مراقبم بود با صد هزار زحمت/تنها زدی به میدان آخر چقدر غربت/دیدم به قصد قتلت لشگر به راه افتاد/تا پیکر شریفت در قتلگاه افتاد/آنجا کنار عمه این روضه را که دیدم/واللهِ لا اُفارِق، سوی تنت دویدم
-
بسم رَبّ النّور، نور هر سخن/هستم عبدالله و بابایم حسن/چون امیرالمومنینم بت شکن/میکنم هر فتنه را ریشه شکن/اسوهام قاسم شد و شیر جمل/نزد ما مرگ است احلی من عسل/من حسینی هستم و پابست او/یازده سال است مستم مست او/بوسهگاهم بوده عمری دست او/حال افتاده به مقتل خسته او/از میان دست عمه بی قرار/دست خود را میکشم با اختیار/هیچکس جز من نماند از لشگرش/تشنگی آتش زده بر حنجرش/مانده جای زخم بر سر تا سرش/میکشد روی زمین بال و پرش/عده ای شمشیر در آورده اند/شمر و خولی رو به مقتل کردهاند/با عصا محراب ابرویش شکست/تیغ بیرحمانه دستم را برید/تیر با شدت گلویم را درید/جز عمو چشمم دگر کس را ندید/پیکرم را بین آغوشش کشید/تا که لب تشنه صدا کردم عمو/تیری آمد دوخت جسمم را به او/یا حسن و یا حسین
-
به کودکی من کوه وقارم/بداند عالم حسن تبارم/منم منم عبد خدا/پارهی قلب مجتبی/عمو حسین جان/زِ خیمه دیدم زمین تکان خورد/به پهلوی تو نوک سنان خورد/میان پنجه موی تو/به زیر پا گلوی تو/عمو حسین جان/چه نامرتب سرم جدا شد/به سینهی تو تنم رها شد/کنار تو به ضربهها/شدم به چکمه جا به جا/عمو حسین جان/صدای ارباب به گوش آید/خون محبان به جوش آید/انا قتیل العبرات/منم سفینهی نجات/ای اهل عالم
تاکنون نظری ثبت نشده است.