- 22
- 1000
- 1000
- 1000
شام شهادت حضرت رقیه (س) 97 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی شام شهادت حضرت رقیه (س) با صدای حنیف طاهری، 1397
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود حالا که اومدی پیشم، بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضمو بازم، غریبیمو تماشا کن حالا که اومدی پیشم، بذار خلوت کنم با تو بذار تعریف کنم، بعدش ببین من پیر شدم یا تو ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست خرابه بسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته تو خیلی خاکیای امّا، برای دخترت زشته برای دخترت زشته، که خونش این طوری باشه بذار چیزی نگم شاید، تو حرفام دلخوری باشه کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون مَعَذَّب نیست ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید، براش با جون مُهَیّا شی خجالت میکشی وقتی نتونی از زمین پاشی نگی من بیادب بودم، نگی این دختر عاشق نیست نمیتونم پاشم از جام، پاهام پاهای سابق نیست حالا چشمای کم سومو، به هر چی جز تو میبندم به زورم باشه پا میشم، به زورم باشه میخندم مگه تو صورتم امشب، به غیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی یکی دستش تو تاریکی، به گونم خورده، چیزی نیست یکی از من یه گوشواره، امانت برده، چیزی نیست فقط دلتنگ تو بودم، که اعصابم به هم ریخته یه قدری خستهی راهم، یه کم خوابم به هم ریخته میخوام امشب سرت تا صبح، به روی دامنم باشه میخوام امشب شب خوبِ از اینجا رفتنم باشه دیگه اخماتو وا کردی، منم با بغض میخندم بیا آغوشتو وا کن، منم چشمامو میبندم
-
زمینه - عمه برات بمیره که کاری نمیتونم بکنم موندم با این یه مشت یتیم چطوری قبره اتو بکنم کفن همون لباس بدنت تشییع میشه روی دستام تنت دارم پیش بابات میبرمت مثل مادرم شبونه با دلی که غرق خونه میری اما رفتنت تو دل من رو میسوزونه یا ثارالله به عزت و شرف لااله الا الله اون که رها شده تویی اون که باید بمونه منم خستگیات تموم شد و خسته ازین زمونه منم تو که شیرین زبون حرمی واسم یادآور مادرمی گلم درست مثل دخترمی با همین چشم تر عمه شدی شکل مادر عمه یه دفعه بگو عزیزم واسه بار آخر عمه با خیال راحت عمه بکن استراحت عمه دیگه چشم به راه بابات برو به سلامت عمه یا ثارالله به عزت و شرف لا اله الا الله
-
زمینه - هر کسی که دلداده ست زائر تو این جاده ست لشگر حسینی ها آماده ی آماده ست لبیک یا اماما لبیک نور عینی فریاد میزنم من امیری حسینی آقا دارم میام تا حرم کم نشه سایه ت از رو سرم دارم میام به یاری تو ای شاه کرم ای که نور آفاقی تو امام عشاقی میره روزگار اما راه عشق تو باقی لبیک یابن احیدر نور مشرقینی اینه اعتقادم امیری حسینی حسینی ها میون مسیر پیر و جوون ، صغیر و کبیر پیام کاروان حسین پیام غدیر آقا دارم میام تا حرم کم نشه سایه ت از رو سرم دارم میام به یاری تو ای شاه کرم
-
زمینه - من کیستم تا هر زمان پیش نظر بینم تو را؟ گاهی گذر کن سوی من، تا در گذر بینم تو را افتاده بر خاک درت، خوش آنکه آیی بر سرم تو زیر پا بینی و من بالای سر بینم تو را یک بار بینم روی تو دل را چه سان تسکین دهم؟ تسکین نیابد، جان من، صد بار اگر بینم تو را از دیدنت بیخود شدم، بنشین ببالینم دمی تا چشم خود بگشایم و بار دگر بینم تو را گفتی که: هر کس یک نظر بیند مرا جان میدهد من هم بجان در خدمتم، گر یک نظر بینم تو را صد بار آیم سوی تو، تا آشنا گردی بمن هر بار از بار دگر بیگانه تر بینم تو را تا کی هلالی را چنین زین ماه میداری جدا؟ یارب! که ای چرخ فلک، زیر و زبر بینم تو را
-
واحد - دارد آوار می شود دنیا بی نگاه تو بر سرم بابا تبم آمد ولی نفهمیدم شده پشت خرابه خم بابا باد آورده بود بویت را عطر لبهای با وضویت را پاره شد پیش پات بند دلم به رگ پاره ات قسم بابا دیده ای صورتم کبود شده سینه ام غرق بوی دود شده دامنم سوخت پس کجا بودی آتش افتاد در حرم بابا شب یلدا چکید از چشمم هر چه قمری پرید از چشمم رفتی افتاد دست مژگانم سر نخ رشته های غم بابا داغ و خاکستری شده موهات سنگ خورده میان ابروهات چه کسی چوب زد به لبهایت دستهایش شود قلم بابا زخم ها بهترند اما من آب می آورند اما من تشنه دیدن تو ام هر چند سوی چشمم شده کم بابا ماه گم گشته پشت پرده نرو کودکت را بغل نکرده نرو خوب شد زخم روی پاهایم صبر کن من هم آمدم بابا
تاکنون نظری ثبت نشده است.