منو
شهادت حضرت رقیه (س) 97 - حنیف طاهری

شهادت حضرت رقیه (س) 97 - حنیف طاهری

  • 9 تعداد قطعات
  • 30 دقیقه مدت قطعه
  • 57 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت رقیه (س) با صدای حنیف طاهری، 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 30:05
    روضه - خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم پس از آن که من نمانم، به چه کار خواهی آمد غم و قصه فراقت بکشد چنان که دانم اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد منم و دلی و آهی ره تو درون این دل مرو ایمن اندر این ره که فگار خواهی آمد همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان به جنازه گر نیایی، به مزار خواهی آمد به یک آمدن ربودی، دل و دین و جان خسرو چه شود اگر بدین سان دو سه بار خواهی آمد
  • 1:49
    زمینه - گفته بوم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی ای حسینم گر بیایی دهمت جان ور نیایی کشدم غم من که بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی
  • 5:57
    زمینه - من دختر حسین فاطمه منصبم عَلَم به دوش لشگر و سپاه زینبم فاتح شهر شام من به کربلا پیام من یادم همیشه زنده و ذکر علی الدوام من من سرفراز با قد خمیده ام من کشته ی رگای بریده ام من نوه ی علی فاتح خیبرم با اقتدارم مثل زهرای اطهرم شکوه و اقتدار من هم فاطمه وقار من نایب عمه زینب و هم علوی تبار من من سرفراز با قد خمیده ام من کشته ی رگای بریده ام
  • 3:09
    نوا - ین غم که امروز چراغ شام است با چشم خرد حقیقت اسلام است گردونه ی صبر پای بستم گل بوسه ی حور روی دستم
  • 4:13
    واحد - بابا اینا کین که روز شب نمک به زخمام میذارن عمه رو خاک می کشن اینا مگه دل ندارن بابا کجایی ببینی اینا با شمشیر اومدن هر دفعه که صدات زدم سیلی تو صورتم زدن اگه بابام بود نمیذاشت منو اسیر صدام کنید اگه بابام بود نمیذاشت شما چپ نگام کنید یا ابتا من الذی ایتمنی بابا اینا می گن که کشتنت بهم می گن یتیم شدم اما من هر شب می بینم تو رو تو خوابای خودم بهم بگو دروغ می گن قول دادی تنهام نذاری بیا بگیر تو بغلم بگو هنوز دوسم داری اگه بابام بود نمی ذاشت اینقدر بگیر ببند کنن اگه بابام بود نمی ذاشت دست روی زن بلند کنن
  • 4:40
    واحد - بخواب بر سر زانوی خسته‌ام، سر بابا منم همان که صدا می‌زدیش: دختر بابا دلم گرفت از این کوچه‌های سرد غریبه چه دیر آمدی ای سر کجاست پیکر بابا میان شام سیاهی که یک ستاره ندارد دلم خوش است به نور حضور پرپر بابا چرا نبود در آن روز، فرصتی که خدایا من سه ساله شوم پاسدار سنگر بابا چه خوب می‌شد اگر می‌شد این پرنده ی کوچک میان خون و پریدن، فدای باور بابا صبور باش سرت سربلند باد مبادا نگاه دشمنی افتد به دیده? تر بابا بخوان برای من امشب در این سکوت خرابه که خواب سرخ ببینم، بریده حنجر بابا مرا ببر به دیارم، به کوچه‌های مدینه به خانه‌مان، به همان کلبه ی محقر بابا
  • 3:57
    شور - امروز امیر در میخانه تویی تو فریادرس ناله مستانه تویی تو مرغ دل ما را که به کس رام نگردد آرام تویی دام تویی دانه تویی تو آن مهر درخشان که به هر صبح دهد تاب از روزن این خانه به کاشانه تویی تو آن باده که شاهد به خرابات مغان نیز پیموده به جام و خم و میخانه تویی تو در کعبه و بتخانه بگشتیم بسی ما دیدیم که در کعبه و بتخانه تویی تو
  • 4:51
    شور - همیشه گفتم همه جا رزق حلال پدرم رسیده از شاه کرم که حالا من یه نوکرم همیشه گفتم همه جا شیر حلال مادرم با تربت پاک حرم عجینه با آب و گلم وقتی مادرم میشینه وسط سجاده انگاری که رو به روی حرمت ایستاده یا ابا عبداالله یا ابا عبداالله یا ابا عبداالله همیشه گفتم همه جا پیرهن سیامه کفنم کرب و بلاته وطنم فقط دم از تو می زنم همیشه گفتم همه جا تو بهترین رفیقمی تو نقش رو عقیقمی با تو ندارم هیچ غمی ما فقیرتیم حسین چندین و چند ساله گدایی در خونت افضل الاعماله ییا اباعبدالله همیشه گفتم همه جا بابام منو هیئتی کرد سینه زن غیرتی کرد یه گوهر قیمتی کرد همیشه گفتم همه جا بچه بودم که مادرم می گفت الهی پسرم یه روز بیاد بریم حرم وقتی دست پدر و مادرمو می بوسم انگاری دارم ضریح حرمو می بوسم یا اباعبدالله
  • 7:17
    روضه - روح پدرم شاد که می‌گفت به من خوش باد دمی که دیده آید به سخن عمری به زبان بی‌زبانی چون اشک یک چشم حسین گفت، یک چشم حسین یا در گرو اشارت ابرو بود یا در گره پیچ و خم گیسو بود «هو»یی که در اول هویزه دیدم در آخر «لاإله إلّا هو» بود از دست چشم‌های تو بین دوراهی‌ام محکوم ِ تا همیشه خواهی‌نخواهی‌ام یک چشم می‌فروشد و یک چشم می‌خرد از دست چشم‌های تو بین دوراهی‌ام در شعله‌های نرگس تو دود می‌شوم مولود مرگ هستم و اسفندماهی‌ام طوفان رهین دولت خانه‌به‌دوشی است سامان‌گرفته از پی بی‌سرپناهی‌ام تا طفل اشک آمد و بر دامنم نشست مهتاب شد به دامن شب روسیاهی‌ام در دادگاه عشق به شاهد نیاز نیست ثابت شده به خاطر تو بی‌گناهی‌ام از پای درس مکتب چشم تو آمدم این پاره‌پاره دل، دل خونین گواهی‌ام در خیمه‌ی نگاه تو آتش گرفته‌ام من روضه‌خوان چشم توام، قتلگاهی‌ام در موج اشک، غرق شدم تا بجویمش در حیرت از تلظّی آن بچه‌ماهی‌ام در چشم من تمام زمین بارگاه توست من هر کجا روم به حضور تو راهی‌ام

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی