منو
شهادت حضرت رقیه (س) 97 - محمود کریمی

شهادت حضرت رقیه (س) 97 - محمود کریمی

  • 3 تعداد قطعات
  • 19 دقیقه مدت قطعه
  • 37 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت رقیه (س) با صدای محمود کریمی، 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 19:17
    روضه - شهر خالی ز رفت و آمد شد شام در ظلم خود مردد شد بعد آن پایکوبی و آواز بعد از آن ازدحام و آن همه ساز کوچه ها، سوت و کور شد، شب شد هر چه شد بعدِ نطق زینب شد چتر خواب افتاده بر سر شهر پهن شد، مثل ابر، بستر شهر دختری باز بود، چشمانش خواب را رانده بود، مژگانش در نگاهش مرور خاطره بود و نگاهش به سمت پنجره بود شده خیره به انحنای هلال کنجکاوِ جوابِ چند سوال بغض کرد و همین که آه کشید مادر از آه او ز خواب پرید گفت: سر نِــه به دامانم خواب دیدی، بخواب ای جانم روی دامن گذاشت دختر، سر گفت خوابم نمی برد مادر زیر لب گفت من نفهمیدم از کسی هم دمی نپرسیدم از کجا آمدند این اسرا ؟ شأن آنان نبود چون فقرا راستی! دخترک چه بود اسمش؟؟؟ یـــادم آمد!! رقیــه بـود اسمـــش بر رخ او غبار را دیدی در نگاهش وقار را دیدی اشک در دیده هاش می لرزید شهــــر در زیر پــاش می لرزید طفلک آرام گفت: یا زهرا ما چرا سنگ می زدیم او را صورتش، با چه گشته بود کبود راستی آن سرِ به نیزه که بود؟؟ سر کودک چرا به نیزه زدند مادر این شامیان چقد بدند دخترک باز بغضِ خود را خورد آه دیگر کشید و خوابش برد دید، در باغی از بهشت خداست گفت: بیدارم این که یا رویاست... دید با احترام و با جبروت هودجی می کند ز عرش، هبوط در میان هزار، هُلّه ی نور دختری خردسال کرد ظهور روی تختی ز نور کرد جلوس اهل جنت به صف پی پا بوس مَلَکی گفت: دختر شامی بانویم داده بر تو پیغامی که بیا ساعتی به دیدارم تا که بار از دلِ تو بردارم دخترک بی قرار حرکت کرد رفت و بانوی خود، زیارت کرد گفت: اهل کجایی ای بانو؟ چِقَدَر آشِنایی ای بانو لب گشود آن عزیز خانه ی عشق که منم دُرِّ نازدانه ی عشق به تو حق می دهم که نشناسی دختری خردسال و حساسی ...
  • 9:24
    زمینه - برام دعا کن ، بابا منم منو که یادته چشاتو وا کن ، بابا منم منو که یادته صدام گرفته ، بابا منم منو که یادته منو صدا کن ، بابا منم منو که یادته من همون رقیه ای هستم که منو همیشه با لبخند رو زانوهات می نشوندی تو همون بابای من هستی که شبی که خوابم نمی برد برام قرآن می خوندی مدینه کجا و ویرونه دیگه سر اومده پیمونه بیا ماها رو ببر خونه برام دعا کن ، بابا منم منو که یادته چشاتو وا کن ، بابا منم منو که یادته صدام گرفته ، بابا منم منو که یادته منو صدا کن ، بابا منم منو که یادته با پای پر ورمم ، دردسر حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم من همون فرشته ای هستم که برا تو سجاده مینداخت ، وقتی وضو می گرفتی تو همون بابا حسین هستی که می گفتی با دیدن من به یاد زهرا می افتی چه خستگی چه سردردی روی نی منو نگام کردی آخه چی میشه که برگردی موهام سفیده ، بابا منم منو که یادته قدم خمیده ، بابا منم منو که یادته چهره م کبوده ، بابا منم منو که یادته رنگم پریده ، بابا منم منو که یادته مدینه کجا و ویرونه دیگه سر اومده پیمونه بیا ماها رو ببر خونه برام دعا کن ، بابا منم منو که یادته چشاتو وا کن ، بابا منم منو که یادته صدام گرفته ، بابا منم منو که یادته منو صدا کن ، بابا منم منو که یادته من همون سه ساله ای هستم که بابامو بابامو بابامو بابامو می خواستم اما سرش روی نیزه ها بود تو همون شاه شهید هستی که دور زن و بچه ی تو پر از نامحرما بود نمی دونی که چی می گفتن چه حرفای بدی زد دشمن حیا ندارن اینا اصلاً ببین چه خسته م ، بابا منم منو که یادته چقدر شکته م ، بابا منم منو که یادته سنگینه گوشم ، بابا منم منو که یادته می لرزه دستم ، بابا منم منو که یادته تار می بینم سرم سنگینه عجب دستی داشت خیر نبینه بیابون بود و من سرگردون با اون نامرد نامسلمون با پای پر ورمم ، دردسر حرمم همه میگن خیلی شبیه مادرمم
  • 6:10
    نوحه - هم بر سرم خیلی هم تازیانه خورد روی پیکرم خیلی بابا حواست هست دارم ز دوری تو کم میاورم خیلی میپرسی از حالم حالا که با سر آمدی پس بهترم خیلی مانند گهواره دلتنگ لالایی علی اصغرم خیلی دلداری ام داده عمه به من گفته شبیه مادرم خیلی دست عمو افتاد از دستِ سنگین پر شده دور و برم خیلی جایم کتک خورده بابا خجالت می کشم از خواهرم خیلی چشمم زدند آخر در آن بیابان کند از موی سرم خیلی از بس لگد خوردم حس میکنم بی حس شده بال و پرم خیلی اما خیالت تخت خیلی حواسم بود پیش معجرم خیلی دیگه بس که کشیدن موهامو مویی نمونده دیگه بس که زدن سیلی به روم رویی نمونده دیگه بس که دوییدم پی تو پایی نمونده

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی