- 81
- 1000
- 1000
- 1000
شام شهادت حضرت رقیه (س) 99 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی شام شهادت حضرت رقیه (س) با صدای حنیف طاهری، 1399
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - نیمه شب بود و عمه سادات با غمی که شدست قاتل او بعد پنجاه سال زنده شده خاطرات مدینه در دل او زخم ان خاطرات سرخ و کبود باز شد در میان ویرانه باز تکرار غسل نیمه شبیست ولی این بار غسل دردانه زخم های رقیه را دید و ناگهان یاد مادرش افتاد دست خود را گرفت بر دیوار ولی از ضعف آخرش افتاد متحیر شده است زینب که با تن زخمی اش چه کار کند خشت های خرابه را باید سنگ بر روی این مزار کند سخت کرده است کار غسلش را زخم هایی که همچنان وا بود لحظه غسل صورتش میدید جای سیلی زجر پیدا بود چقدر جای سنگ میبینم آه زیر لباس پاره او همچنان خون تازه جاری بود جای سوراخ گوشواره او زینب آخر چگونه غسل دهد آن سری را که سوخته مویش باز هم یاد مادرش افتاد خورد تا دست او به بازویش خواست تا شستشو دهد پا را دامن سوخته به تن چسبید تاولی روی پاش سر وا کرد روی خونابه اش کفن چسبید آه زینب ز سینه اش برخاست خواست خون را ز دیده پاک کند دست تنهاست مانده که حالا تن او را چگونه خاک کند دید هنگام بستن کفنش لای پلکش هنوز هم باز است پیکرش کوچک و پر از زخم است کفن و دفنش چه دردسر ساز است زیر لب گفت ای برادر جان آن امانت که داده بودی رفت من که شرمنده ام حسین اگر غرق زخم و پر از کبودی رفت سعی کردم که هر چه شد کمتر تازیانه به این بدن بخورد سعی کردم که هر چه سنگ آمد عوض دخترت به من بخورد خاک ویرانه دیگر از امشب نزد عشاق محترم شده است دفن شد رقیه از آن روز این خرابه دگر حرم شده است
-
زمینه - من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می روی به سلامت سلام ما برسان حسین جانم تو به ز من سر کویت هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد حسین جانم حسین جانم
-
روضه - به غیر از اشک خود آبی ندارم به رخ جز رنگ مهتابی ندارم اگر خواهی به دیدارم بیایی به بیداری بیا خوابی ندارم اینجا گل نا شکفته ای پژمرده است این آینه صد سنگ ز طفلان خورده است آرام کنید کودکان خود را این طفل عزیز تازه خوابش برده است
تاکنون نظری ثبت نشده است.